تو فقط دست به زانو مزن و گریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست، خودم نوکر تو
لحظه ای فکر کنی پیر شدم، مدیونی
در سرم هست همان شوق علی اکبر تو
من خودم یک تنه از کرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگر تو
تو برایم نگرانی که چه آید سر من
من برایت نگرانم که چه آید سر تو
همه را بدرقه کردی و به میدان بردی
می روی هیچ کسی نیست به دور و بر تو
بده پیراهن خود را که خودم پاره کنم
نمی ارزد سر این کهنه شده... پیکر تو
وای از معجر من، معجر من، معجر من
وای از حنجر تو، حنجر تو، حنجر تو
سعی ام این است ببینم بدنت را، اما
چه کنم، شمر نشسته جلوی خواهر تو
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان💔😭
سنگها...هلهلهها...پیکـر تو...یک لشگـر
وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، فرا رسیدن #عاشورای_حسینی و شهادت مظلومانه ی #اباعبدالله_الحسین (ع) و یاران با وفایش بر عزاداران آن حضرت تسلیت باد.🏴
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان😭😭
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_تمام_زاده
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
@Quranahlebayt
مداحی1.mp3
664.8K
🏴 با هم بسوزیم ❤️
#امام_حسین
#مولای غریب ....
یابن شبیب، جدّ مرا را بیهوا زدند
یابن شبیب، جدّ مرا با عصا زدند
🔗 ففروا الی الحسین🔻
@Quranahlebayt
عطش حضرت علی اکبر علیه السّلام
✍سید بن طاووس رضوان الله علیه می نویسد :
📌حضرت على اكبر (علیه السّلام) به دشمنان حمله كرد و جنگ سختى با آنها نمود، گروه بسيارى از آنها را به خاک هلاكت افكند. سپس نزد پدر بازگشت و صدا زد: اى بابا! 👈شدّت تشنگى جانم را به لب رسانده، و سنگينى اسلحه مرا به زحمت انداخته، آيا جرعه آبى هست كه به دستم رسد؟👉
👈امام حسين (علیه السّلام) گريه كرد و فرمود: آه از بى پناهى! اى پسر جانم از كجا آب بياورم، برو اندكى با دشمنان جنگ كن، چقدر نزديک است كه با جدّت محمّد (صلی الله علیه و آله) ديدار كنى، او با كاسه اى پر از آب، تو را سيراب خواهد كرد، كه پس از آن هرگز تشنگى وجود ندارد.👉
📚 لهوف، صحفه ١١٣
@Quranahlebayt
▪️امام باقر علیه السلام:
روز عاشورا اینطور به هم تسلیت بگویید:
📖 أعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السّلامُ.
» خداوند اجر ما را در مصیبت امام حسین علیه السلام زیاد گرداند و ما و شما را از خونخواهان او در رکاب حضرت مهدی علیه السلام قرار دهد.
📚 مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۷۳.
@Quranahlebayt
هنگام اذان به افق تهران
اللهم عجّل لولیک الفرج
«إِنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیما»
اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُمْ وَ الْعَنْ اَعْدٰاءَهُم ْاْجمَعین
با التماس دعای فرج و پیروزی رزمندگان مدافع اسلام و حریم اهل بیت (ع)
کانال مذهبی قرآن و اهلبیت علیهم السلام
@Quranahlebayt
پست ویژه ویژه ویژه 🌹👇
#مقتل_سیدالشهداء_علیه_السلام در روز عاشورا
📌 امام حسین علیهالسلام در لحظات پایانی روز عاسورا فرمودند:
یا رسول الله ابابکر و عمر مرا کشتند...
📌امام حسین علیه السلام سیدالشهدا علیه السلام تنهای تنها مشغول قتال بودند،
فَوَقَفَ سَاعَةً يَستَريحُ و قد ضَعُفَ عَنِ الْقِتالِ، فَبَينا هو واقِفٌ إذ أتاهُ حَجَرٌ، فوَقَعَ عَلىٰ جَبهَتِهِ، فَسَالَتِ الدِّماءُ مِن جَبهَتِهِ
▪️اندکی توقف کردند تا استراحتی کرده باشند در حالی که از قتال،ضعیف شده بود که ناگهان #سنگی به طرف حضرت پرتاب شد که بر روی پیشانی مبارکش نشست و خون از آن جاری شد
فَأَخَذَ الثَّوبَ لَيَمسَحَ عَن جَبهَتِهِ فأتاهُ سَهمٌ مُحَدَّدٌ مَسمومٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ، فَوَقَعَ في قَلبِهِ؛ فقالَ الْحسينُ عَلَيْهِ السَّلامُ: بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و عَلىٰ مِلَّةِ رَسولِ الله
پس امام علیه السلام با لباس، خون ها را از روی پیشانی پاک می کردند که ناگهان #تیر #سه_شعبه #مسمومی بر قلب شریف حضرت نشست.
📌 امام حسین علیه السلام فرمودند:
بِسمِ الله و بِالله و عَلىٰ مَلَّةِ رَسولِ الله
و رَفَعَ رأسَهُ إلىٰ السَّماءِ، و قالَ: إلٰهي! إنَّكَ تَعلَمُ أنَّهُم يَقتُلونَ رَجُلاً لَيسَ عَلىٰ وَجهِ الْأرضِ اِبنُ نَبَيٍّ غيرَه
📌امام حسین سر را به طرف آسمان بالا برد و فرمود:
خدای من! تو میدانی که اینان مردی را دارند می کشند که غیر از او دیگر پسر پیغمبری برروی زمین نیست.
ثُمَّ أَخَذَ السَّهمَ، و أَخرَجَهُ مِن وَراءِ ظَهرِهِ، فَانْبَعَثَ الدَّمُ كَالْميزابِ.فَوَضَعَ يَدَهُ عَلىٰ الْجَرحِ، فَلَمَّا امْتَلَأتْ دَمَاً رَمىٰ بِها إلىٰ السَّماءِ، فما رَجَعَ مِن ذٰلكَ قَطرَةٌ ، و ما عَرَفَتِ الْحُمرَةُ في السَّماءِ حَتّىٰ رَمىٰ الْحسينُ بِدَمِهِ إلىٰ السَّماءِ
سپس تیر را گرفتند و از پشت سر آن را خارج کردند و خون مثل ناودان سرازیر شد. پس دست مبارک را روی زخم گذاشته و وقتی که از خون پر شد به طرف آسمان پرتاب کردند و از آن خون قطره ای دیگر به زمین برنگشت و هیچ گاه در آسمان سرخی ای دیده نشده بود تا اینکه سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام خون مبارکشان را به آسمان پرتاب کردند .
ثُمَّّ وَضَعَ يَدَهُ عَلىٰ الْجَرحِ ثانياً، فَلَمَّا امْتَلَأتْ لَطَخَ بِها رَأسَهُ و لِحيَتَهُ و قالَ: هٰكذا و اللّهِ أكونُ حَتَّىٰ ألقىٰ جَدِّي مُحَمَّداً، و أناْ مَخضوبٌ بِدَمي، و أقولُ: يا رسولَ اللّهِ! قَتَلَني فُلانٌ و فُلانٌ
📌امام حسین سپس برای بار دوم دست خود را پر از خون کردند و با آن سر و محاسن شریف خود را خضاب کردند و فرمودند :
به خدا قسم همینگونه خواهم بود تا جدم رسول خدا صلی الله علیه و اله را ملاقات کنم در حالیکه به خون خود خضاب کرده ام و میگویم :
ای رسول خدا! به درستی که #ابابکر و #عمَر ، مرا کشتند.
📚مقتل الحسين خوارزمی ، ج۲/ص ۳۴
و بَقِیَ وَحدَهُ و قد أثخَنَ بِالْجِراحِ في رأسِهِ و بَدَنِهِ، فجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ و هُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَميناً و شِمالاً.
امام، تنها ماند و زخمهاى گران كه بر سر و بدنش رسيده بود، او را سنگين كرده بود.پس با شمشير، آن بى شرمان را مى زد و آنان از برابر شمشيرش به راست و چپ پراكنده مى شدند.
فقالَ حميدُ بنُ مُسلمٍ : فَوَ اللّهِ ما رأيتُ مَكثوراً قَطُّ قد قُتِلَ وَلَدُهُ و أهلُ بَيتِهِ و أصحابِهِ أربَطَ جَأشاً، و لا أمضَىٰ جِناناً مِنهُ عليه السّلامُ، إن كانَتِ الرَّجَّالَةُ لِتَشُدَّ عَلَيْهِ، فَيَشُدُّ عَلَيْها بِسَيفِهِ، فَيَنكَشِفُ عن يَمينِهِ و عن شِمالِهِ اِنكِشافَ الْمَعزَىٰ إذا شَدَّ فيها الذِّئبُ
📌حميد بن مسلم گويد:
«به خدا، مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد؛ چون پيادگان بر او حمله مى افكندند، او با شمشير بدانان حمله مى كرد و آنان از راست و چپش مى گريختند؛ چنانچه گله گوسفند از برابر گرگى فرار كنند.
فَلَمَّا رَأى ذٰلكَ شِمرُ بنُ ذِي الْجوشَنِ اِستَدعىٰ الْفُرسانَ، فصاروا في ظَهورِ الرَّجَّالَةِ، و أَمَرَ الرُّماةَ أن يَرموهُ، فَرَشَقوهُ بِالسِّهامِ حَتَّىٰ صارَ كَالْقُنفُذِ، فأحجَمَ عَنهُم، فَوَقَفوا بِإزائِهِ
📌شمر بن ذى الجوشن كه چنان ديد، سوارگان را پيش خواند و آنان در پشت پيادگان قرار گرفتند.سپس بر تيراندازان دستور داد او را تيرباران كنند.پس تيرها را به سوى آن مظلوم رها كردند (آن قدر تير بر بدن شريفش نشست) كه مانند خارپشت شد.پس آن حضرت از جنگ با آن بى شرمان بازايستاد و مردم در برابرش صف زدند.
@Quranahlebayt
و خَرَجَتْ اُختُهُ زينبُ إلىٰ بابِ الْفُسطاطِ، فنادَتْ عُمَرَ بنُ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ: وَيلَكَ يا عُمَر! أ يَقتُلُ أبو عبدِ اللّهِ و أنتَ تَنظُرُ إلَيْهِ؟ فَلَم يَجِبْها عُمَرٌ بِشَيءٍ، فنادَتْ: وَيحَكُم! أما فيكُم مُسلِمٌ؟ فَلَم يَجِبْها أحَدٌ بِشَيءٍ.👇👇
📌خواهرش زينب به در خيمه آمد و رو به عمر بن سعد بن ابى وقاص كرد و فرياد زد:
«واى بر تو اى عمر! آيا ابو عبد اللّه را مى كشند و تو نگاه مى كنى؟ »
عمر پاسخ زينب را نگفت.
📌زينب فرياد زد:
«واى بر شما! آيا يك مسلمان ميان شما مردم نيست؟
اما كسى پاسخش را نداد.
📚الارشاد ج٢ص١١۵
📚نفس المهموم ص٣۶١
📚لواعج الاشجان ص١٨۴
حرامیان گفتند باید سه دسته شویم و با تیر و سنگ و شمشیر، حسین را از پا در بیاوریم
ثُمَّ حَمَلَ، و جَعَلَ يَضرِبُ فيهم يَميناً و شِمالاً، حَتّىٰ قَتَلَ مِنهُم خَلقاً كثيراً، فَلَمَّا نَظَرَ الشِّمرُ (لَعَنَهُ اللّهُ) إلىٰ ذٰلكَ أقبَلَ إلىٰ عُمَرِ بنِ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) و قالَ: أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرِنا مُبارِزَةً
📌 امام حسین علیه السلام حمله کرد و گاهی به میمنه و گاهی به میسره لشگر می زد تا اینکه بسیاری از آنان را به درک واصل کرد.
📌 شمر ملعون این را دید، رو به عمربن سعد کرد و گفت:
ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد.
📌عمر سعد گفت:چه کنیم؟
📌شمر گفت:
نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثُ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ
باید سه دسته بشویم؛
عده ای تیر بیاندازند
عده ای با شمشیر و نیزه او را بزنند
عده ای نیز، پاره های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند و بر او باید شتاب کنیم.
فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ،
پس تیر ها را به سمت امام علیه السلام پرتاب کردند و با نیزه به او ضربه زدند
يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف
📌حضرت حسین ، تیر ها با دست از بدن مطهرش در می آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می کرد و می فرمود :
هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي.و خَرَّ صَريعاً مَغشياً عَلَيْهِ
اینگونه پروردگارم را ملاقات می کنم؛ اینگونه جدم را می بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می برم و در همین حال بی هوش روی زمین افتاد.
فَلَمَّا أفاقَ مِن غَشيَتِهِ وَثَبَ لِيَقومَ لِلْقِتالِ، فَلَمْ يَقدِرْ، فَبَكَىٰ بُكاءً شَديداً
و وقتی که به هوش آمد، خواست که برای قتال از جا برخیزد اما نتوانست و به شدت #گریه کرد و فریاد زد:
وا جَدَّاهُ! وا مُحَمَّداهُ! وا أبَتاهُ! وا عَلِيّاهُ! وا أخاهُ! وا حَسَناهُ! وا غُربَتاهُ! وا عَطَشاهُ! وا غَوْثاهُ! وا قِلَّةَ ناصِراهُ!
أ اُقتَلُ مَظلوماً و جَدِّيَ الْمُصطَفىٰ، و اُذبَحُ عَطشاناً و أبي عَلِيٌّ الْمُرتَضَىٰ، و اُترَكُ مَهتوكاً و اُمِّي فاطِمةُ الزَّهراءِ .
من مظلوم کشته شوم در حالی که جدم رسول خداست؟
و تشنه ذبح شوم در حالی که پدرم علی مرتضاست!
و حرمتم را بشکنند در حالی که مادرم فاطمه زهراست؟!
📚مقتل ابی مخنف ص٨٨
📚اسرارالشهاده ص ۴٢۵
📌حال زینب کبری علیها السلام، در بالای تل زینبیه...
هنگامي كه امام حسين سلام الله علیه به زمين افتاد، حضرت زينب سلام الله علیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر ميداد:
واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم!
و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها
و دوان دوان به سمت معركه می رفت و در اين حال گاهي پايش به پايين لباسش گير ميكرد و زمین می خورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست می داد و با صورت بر زمين ميافتاد.
تا وقتي كه به آنجا رسيد.در آن لحظه شروع كرد به نگاه كردن به سمت چپ و راست و برادر خود امام حسين سلام الله علیه را ديد كه بر روي زمين افتاده است.
📚معالي السبطين ج٢ص٣٧
@Quranahlebayt
چهل نفر زنازاده که قتلگاه رو شلوغ کردند تا سر امام را جدا کنند...
📌سیدالشهدا علیه السلام سه ساعت، بی رمق بین گودال افتاده بود
فَاِبْتَدَرَ إلَيْهِ أربَعونَ رَجُلاً كُلٌّ مِنهُم يُريدُ حَزَّ نَحرِهِ و عُمَرُ بنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ)، يَقولُ: يا وَيلَكُم عَجِّلوا عَلَيْهِ
▪️ در آخر چهل حرامی پیشی گرفتند تا سرِ امام را جدا کنند و
📌عمربن سعد لعین هم دائما می گفت:
وای بر شما! هرچه زودتر کارش را تمام کنید.
اولین آن حرامیان، شَبَث بود که با شمشیر نزدیک حضرت شد تا سر مطهر را جدا کند.
اما امام حسین علیه السلام با گوشه چشم نگاهی به او انداختند که شمشیر از دستش افتاد و گریزان از گودال فاصله گرفت و به عمر بن سعد گفت:
وای بر تو! تو میخواهی خودت از ریختن خون حسین علیه السلام و قتل او، بریء باشی و من در برابر آن بازخواست شوم؟
معاذالله که خدا را با ریختن خون تو ملاقات کنم ای حسین!
📌 سنان رو به طرف شََبَث کرد و گفت:
مادرت به عزایت بنشیند و قومت تو را از بین ببرند چرا از کشتنش دست کشیدی؟
📌 شَبَث گفت:
وای بر تو! چشمانش را برویم باز کرد که بسیار شبیه چشمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود و حیا کردم که کسی را بکشم که شبیه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.
سنان گفت:شمشیر را به من بده که من سزاوارتر از تو به کشتن اویم.
پس شمشیر را گرفت و رفت تا سرِسیدالشهدا علیه السلام را جدا کند که امام علیه السلام نگاهی به او انداخت و دست و پای سنان شروع به لرزیدن کرد و شمشیر از دستش افتاد و گریزان از حضرت فاصله گرفت.
(البته در بعضی از مقاتل آورده شده که آن نانجیبی که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را جدا کرد، همین سنان بن انس ملعون بود)
📌شمر جلو آمد و گفت :مادرت به عزایت بنشیند چرا دست کشیدی؟
سنان گفت:وای بر تو! چشمانش را بر رویم باز کرد و شجاعت پدرش را به خاطرم آورد که از کشتن او دست کشیدم
📌 شمر گفت:
وای بر تو که ترسوی در جنگی!
شمشیری برایم بیاور که به خدا قسم کسی سزاوارتر از من به خون حسین نیست و من او را قطعا میکشم؛ حال چه شبیه مصطفی باشد یا شبیه علی مرتضی
📚اسرارالشهاده ص ۴٢۶
◼️ فدای غیرتت، ای مظلوم قتلگاه...
📌حضرت سید الشهداء صلوات اللّه علیه، در قتلگاه بودند و وقتی فهمیدند، دشمن متوجه خیمه گاه شده، از روی غیرت چنان نعره زدند که از همه زخم های بدنش، خون تازه بیرون زد.
@Quranahlebayt
📣 پخش «زیارت ناحیۀ مقدسه» با نوای استاد میرباقری، از شبکۀ دوم سیما، اکنون
سر تو دعوا بود
دیر رسیدم من 😭😭😭
کار تمام شد
یا حسین جانم 😭😭😭
📌امام محمدباقر علیهالسلام میفرمایند:
وقتی شیعیان به هم میرسند، در مصیبت اباعبدالله الحسین علیهالسلام این جمله را تکرار نمایند؛
اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَین علیه السلام وَ جَعَلَنا وَ اِیاکُم مِنَ الطالبینَ بثاره مع وَلیهِ الاِمام المَهدی مِن الِ مُحَمَدٍ علیهمُ السَلامُ؛
خداوند اجر ما را به سوگواری و عزاداری بر امام حسین علیهالسلام بیفزاید، و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولی خود امام مهدی از آل محمد علیهم السلام قرار بدهد.
📚مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۲۱۶
@Quranahlebayt
🌹صلى الله عليك یا مظلوم يا أباعبدالله الحسین🌹
به یقین با قتل تو؛
💥اسلام را کشتند،
💥و نماز و روزه را بدون یاور رها کردند،
💥و سنّتها و احکام را شکستند،
💥و پایههای ایمان را منهدم کردند،
💥و آیات قرآن را تحریف کردند،
💥و در وادی جنایت و عداوت پیش تاختند.
لَقَدْ قَتَلوا یِقَتْلِكَ الإسلامَ وَ عَطَّلُوا الصَّلاةَ وَ الصّیامَ وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الأحکامَ وَ هَدَموا قَواعِدَ الإیمانَ وَ حَرَّفوا آیاتِ القُرآنِ وَ هَمْلَجُوا في البَغْيِ وَ العدوانِ.
📚 از زیارت ناحیه مقدسّه
@Quranahlebayt
❇️پيوند با آرمان #امام_حسين(ع)
❓ما از خود چه چيزي در راه رسالت حسين(ع) تقديم كرده ايم؟
▪️امام حسين(ع) هنگامى كه نهضت خود را آغاز كرد از مردم انتظار داشت از وجود خود اندكى - نه براي خود او - بلكه براى رسالت و آرمان او ببخشند.
شايد پاسخ دهيم كه اشك هاي خود را براى او افشانده ايم! يا آنان كه با قمه و شمشير بر سر خود مى كوبند بگويند، خون خود را هديه داده ايم!!
يا برخى بگويند درد سينه و پشت خود را هنگامى كه براى او سينه يا زنجير زده ايم هديه كرده ايم.
اما آيا اين چيزى است كه حسين(ع) از ما انتظار دارد؟
▪️#گريستن پيامد مصيبت است، نه هدف آن. حتى درخواست اهل بيت(ع) براى برگزارى مجالس حسينى به دليل اين نبود كه گريه و اندوه را هدف قلمداد مى كردند؛ بلكه آن را به اين دليل از ما خواستند كه گريه و حزن قلب انسان را به فاجعه و مصيبت امام حسين(ع) مى گشايد و با گشاده شدن دل، عقل انسان نيز به آن اهتمام مى ورزد و همين باعث درك آرمان، هدف و فداكارى بزرگ امام حسين(ع) مى شود. اين چيزهايى كه ما به امام حسين(ع) تقديم مي كنيم ارتباطي با هدفى كه ايشان در پى آن بود، ندارد. اگرچه گريه و اندوه بر حسين(ع) نتايج خوبى در پي داشته و پيوند ما را با ايشان بيش تر مى كند،
▪️اما بايد به اين نكته هم توجه داشته باشيم كه امام حسين(ع) نمى خواهد صرفا با شخص او ارتباط برقرار نماييم، بلكه انتظار دارد تا با #مكتب و هدف او پيوند برقرار كنيم.
📚حديث عاشورا، ص٢٤٤
علامه سيد محمد حسين فضل الله
@Quranahlebayt
🏴 وامُحَمَّداه، صَلّیٰ عَلَيكَ مَليكُ السَّماءِ، هٰذَا حُسَینٌ بِالعَراءِ مُرَمَّلٌ بالدِّماءِ مُقَطَّعُ الأعضَاءِ، وَاثَکلاه وَبَنَاتُكَ سَبَایَا...
بوی تو دارد این بدن، اما
نقشی از تو در آن نمیبینم!
خواندهای تو مرا کنار خودت
از تو اما نشان نمیبینم!
من صدا میزدم: حسین... حسین
تو "اُخَيَّ إلَيَّ" میگفتی
من فدای صدای محزونت
ای گل من چرا به خون خفتی؟
ای تن بیسر رها در خون
تو حسینی؟ تویی برادر من؟!
باورم نیست ای تن بیسر!
تو حسینی؟ عزیز مادر من؟!
این تویی سایۀ سر زینب
که روی خاک ماندهای بیسر؟
این تویی جان حیدر و زهرا؟
این تویی نور چشم پیغمبر؟
هرچه در پیکر تو مینگرم
اثری از حسین پیدا نیست!
زینت شانههای پیغمبر
جای تو روی خاک صحرا نیست
آتشی در دلم بهپاست حسین
پیرهنْ کهنهات کجاست حسین؟!
تن تو مانده روی خاک، ولی
سر تو روی نیزههاست حسین
دارم از غصۀ تو میمیرم
پارهپاره چرا شده بدنت؟
هرچه میگردم ای برادر نیست
جای یک بوسه در تمام تنت!
دیدم از دور میزدند تو را
این شیاطین بهقصد قرب خدا
دمبهدم بر سر تو میبارید
تیر و تیغ و سنان و سنگ و عصا
دیدمت نیمهجان و لبتشنه
من بمیرم برای غربت تو!
تکیه بر نیزهای شکسته زدی
قامتم خم شد از مصیبت تو!
من بمیرم! سر تو را بردند
کفش و انگشتر تو را بردند
اسبهایی که تازه نعل شدند
بخشی از پیکر تو را بردند
▪️▪️▪️؛
حَرَمت پر شد از حرامیها
در حرم هرچه بود غارت شد
قسمت تو شهادتی جانکاه
قسمت خواهرت اسارت شد...
✍️#محمدتقی_عارفیان
#عاشورا
#یا_حسین
@Quranahlebayt