جای خدا نباشیم!
روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد.
زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.
همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست. مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت...
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.
حکایت ماست:
جای خدا مجازات میکنیم،
جای خدا میبخشیم،
جای خدا...
اون خدایی که من میشناسم اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه.
شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.
@Quranahlebayt
❇️حق محوری #حضرت_علی_اکبر(ع)
🔷اینکه امام حسین(ع) عزیز است، این است که در دل او چیزی جز حقّ نبود. ایشان در خطبه هایشان هم مکرّر به این مسئله توجّه می دادند که مسئلۀ اصلی برای حرکت، حقّ است؛ «الَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُنْتَهَى عَنْهُ».¹
🔷همۀ اهل بیت(ع) این گونه بودند و عزّت حقیقی را در تبعیّت از حقّ می دیدند.
حالا نمونه و شاهدی بر این مطلب می آورم که گویای همین مطلب است و صراحتاً نشان می دهد که این خاندان، چیزی جز حقّ برایشان اهمّیت نداشت. می نویسند: نزدیک سحر بود که کاروان داشت حرکت می کرد. همه خواب بودند که ناگاه صدای امام حسین(ع) بلند شد و فرمود: «إِنَّا لِلّٰهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعالَمِینَ».²
🔷حضرت برای بار دوم و حتّی بار سوم نیز همین جملات را تکرار کرد. کسی که مراقب امام حسین(ع) بود، پسرش حضرت علی اکبر(ع) بود. جلوآمد و عرض کرد: «مِمَّ حَمِدْتَ اللهَ وَ اسْتَرْجَعْتَ؟»؛ چرا کلمۀ استرجاع بر زبانت جاری شد و بعد هم حمد خدا کردی؟ حضرت در جواب پسر فرمود: من سرم را جلوی زین مرکب گذاشتم و در این حالت، اندکی خوابم برد. در این هنگام دیدم یک منادی دارد ندا می کند: «الْقَوْمُ یَسِیرُونَ وَ الْمَنَایَا تَسِیرُ إِلَیْهِمݧݧْ»؛ این کاروان پیش می رود و مرگ از آن ها استقبال می کند. پسر در جواب این سخن پدر چه گفت؟ پرسید: «یَا أَبَتِ لَا أَرَاکَ اللهُ سُوءاً! أَ لَسْنَا عَلَى الْحَقِّ؟»؛ آیا این راه که ما داریم می رویم، تبعیّت از حقّ نیست؟ «قَالَ(ع): بَلَى»؛ حضرت جواب داد: چرا؛ هست. بلافاصله حضرت علی اکبر(ع) گفت: «إِذَن مَا نُبَالِی أَنْ نَمُوتَ»؛ حالا ما دیگر باکی از مرگ نداریم؛ ما که داریم از حقّ تبعیّت می کنیم، چرا باید از مرگ بترسیم؟ عزّت ابدی در این راه است. لذا نگاه کنید خدا چگونه به این ها عزّت داده است؛ تا قیام قیامت هم امام حسین(ع) عزیز است؛ اَعَزِّ عزیزان، امام حسین(ع) است.
[1]بحارالأنوار، ج 75، ص 116
[2]بحارالأنوار، ج 44، ص 379؛ واقعةالطف، ص177
📚 حاج آقا مجتبی تهرانی/کتاب سلوک عاشورایی
@Quranahlebayt
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🪄#داستان حضرت ابراهیم علیه السلام 🪄#قسمت هشتم 👈 گفتگوی ابراهیم با آزر ((بعضی آزر را پد
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🪄#داستان_حضرت_ابراهیم علیه السلام
🪄#قسمت_نهم
🌴 ابراهیم(ع) از تهدید و هشدار آزر نترسید و با توکل به خداوند به طور مکرر، او را بسوی خدا دعوت نموده و از بت ها بر حذر داشت،ولی نتیجه ی نبخشید و برای او روشن شد که آزر دشمن خداست ،لذا از او بیزاری جست.
( سوره توبه۱۱۴ )
🌴 آوازه مخالفت ابراهیم(ع) با بت پرستی در همه جا پیچیده و به عنوان یک حادثه بزرگ در راس اخبار قرار گرفت.
🌴 نمرود پادشاه عصر دستور داد تا ابراهیم (ع)را نزد او حاضر کنند.
ابراهیم(ع) را آوردند.
🌴 نمرود گفت:(خدای تو کیست؟)ابراهیم (ع)گفت:خدای من کسی است که زنده گرداند و بمیراند،یعنی مرگ و زندگی به دست اوست.
🌴 نمرود گفت:من نیز چنین توانم کرد.دو زندانی را خواست،یکی را کُشت و دیگری را آزاد ساخت-ابراهیم (ع)باز گفت:همانا خداوند خورشید را از طرف مشرق بیرون آورد،تو اگر توانی آن را از مغرب بیرون آور.آن نادان کافر در جواب عاجز ماند و خداوند راهنمای ستمکاران نخواهد بود.
( سوره بقره۲۵۸ )
🌴 نمرود دید اگر آشکارا با ابراهیم(ع) دشمنی کند، رسوائی اش بیشتر می شود،ناچار دست از ابراهیم(ع)کشید، تا در یک فرصت مناسب از او انتقام بگیرد.جاسوسان خود را در همه جا گماشت،تا مردم را از تماس با ابراهیم(ع)بترسانند و دور سازند.
ادامه دارد.....
@Quranahlebayt
من کویرم لب من تشنه ی باران علیست
این لب تشنهی ی پرشور غزلخوان علیست
اینکه گستردهتر از وسعت آفاق شدهست
به یقین سفره ی گسترده ی دامان علیست
منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او
پس خوشاآنکه در این دنیا مهمان علیست
آتش اشکی اگر در غزلم شعلهور است
بیگمان قطرهای از درد فراوان علیست
لحظهای پرتو حسنش ز تجلی دم زد
که جهان آینه در آینه حیران علیست
کعبه یکبار دهان را به سخن وا کردهست
تا بدانیم کلید در این خانه علیست
از دم صبح ازل نام علی را میخواند
دل که تا شام ابد دستبهدامان علیست
#نــوكــر_نـوشـت:
#یاعلی_جـان
چه سخت ميگذرد بر من و قلم وقتی
كه شعر هر شب اين دفترم نباشی تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_کمیل_قربانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
@Quranahlebayt
#دعاهای_روزانه.
🤲إِلَهِي إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَى مِنْكَ بِذَلِكَ
وَ إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يُدْنِنِي (يَدْنُ) مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي
💞اى خدا اگر تو مرا عفو كنى كه از تو سزاوارتر به عفو است
و اگر اجلم نزديك شد و عمل صالحم مرا به تو نزديك نكرد من هم اقرار به گناهانم را وسيله عفوت قرار داده ام.
💫مناجات شعبانیه
🌼سلام صبح بخیر.
@Quranahlebayt
به خدا که وصل شوید،
آرامش وجودتان رافرامی گیرد!
نه به راحتی میرنجید،
ونه به آسانی می رنجانید.🕯💚🕯
@Quranahlebayt
#حدیث_روز
💠 امام علی علیه السلام
برتری (ارزش) دو چیز را جز آنان که آنها را از دست دهند ، نمی شناسند : جوانی و آرامش
📗غررالحکم ، ح 5764
@Quranahlebayt
✍جناب آقاى محمد حسين ركنى سلمه اللّه نقل كرد كه در سنه چهل و دو با خانواده و فرزند به مشهد مقدس مشرف بودم .
🔸 روزى بعد از ظهر حرم مشرف شديم و من در صحن نو منتظر بيرون آمدن خانواده و فرزندم بودم طول كشيد تا اينكه خانواده پريشان و گريان رسيد و گفت بچه (شش ساله بوده ) را گم كردم و هرچه تفحص كردم او را نيافتم پس به ماءمورين حرم و صحن خبر داديم و كلانترى رفتيم و من به حضرت رضا عليه السّلام عرض كردم هرچه باشد مهمان شما هستم و پيش از آنكه شب شود بچه را به من برسانيد.
🔹چند مرتبه در فلكه دور صحن گردش كردم و سمت بالا خيابان و پايين خيابان هرچه پاسبان مى ديدم سفارش مى كردم ، تا اينكه مغرب شد متوجه حضرت رضا عليه السّلام شدم ، عرض كردم آقا! شب شد چكنم ؟
🔸 آمدم فلكه بالا خيابان ، در اثر خستگى و ناتوانى از ايستادن دو دستم را گذاردم روى نرده آهنى كه جلو راه گذارده اند كه پياده ازآن راه نرود ناگاه دستم لغزيد و پايين آمد روى سر بچه اى كه آنجا نشسته بود و من او را نديده بودم بچه ناله كرد و سربلند نمود ديدم فرزندم هست معلوم شد كه بچه در اثر خستگى و ترس ، لاى نرده نشسته و به جاده تماشا مى نموده .
📚داستان های شگفت، شهید آیت الله دستغیب
@Quranahlebayt