eitaa logo
انجمن ادبی رهـــان
252 دنبال‌کننده
629 عکس
54 ویدیو
7 فایل
این شب است و آفتاب اندر رهان «مولانا» وابسته به هیأت الهـــادی(ع) و مسجد امام حسن عسکری(ع) ارتباط با ما: ۰۹۱۵۸۸۸۵۹۰۹ 🌐https://zil.ink/rahan_nkh
مشاهده در ایتا
دانلود
آیین اختتامیه شب‌های شعر پایداری با حضور شاعران برجسته استان و شعـرخوانی شــاعــــران نوجــــوان زمان: جمعـــه، ۶ مهـــــر ۱۴۰۳، همزمان با نماز مغرب و عشا مکان: حدفاصــــل چهـــارراه مــــــادر و میدان فردوسی، مسجد امام حسن عسکری (علیه‌السلام) [@RAHAN_POEM]
شــب‌های شعــــــر پـایــداری به مناسبت هفته دفاع مقدس : مسجد حضرت رسول(ص)، خیابان چمران، همزمان با نماز مغرب و عشا : شبکه اترک، برنامه خط مقدم، ساعت ۲۱ : هیأت معلمان متا، مسجد بقیه‌الله (عج)، ساعت ۱۹:۴۵ [@RAHAN_POEM]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌به دل‌نگرانی‌های مادران رزمنده‌ها روزها چشمم به در، چشم‌انتظار نامه‌ای... بی‌قرار واژه‌های بی‌قرار نامه‌ای خانه‌ام بعد از تو شد پژمرده‌تر از باغچه خانه‌ام را سبز کن پس با بهار نامه‌ای خانه بعد از تو نشد آن خانۀ قبلی، بیا! قبر من را پر کن از سنگ مزار نامه‌ای نامهٔ قبلی غمی را در گلویم جا گذاشت سوختم با حرف‌های گریه‌دار نامه‌ای منتظر بودم که برگردی ولی رفتی دگر بعد تو کاری ندارم من به کار نامه‌ای شاعر: کیان کنعانی، ۱۳ ساله [@RAHAN_POEM]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌تقدیم به مادران شهدای گمنام نشسته مادری در کنج ایوان کنار پنجره، نزدیک گلدان سحر بود و به رسم بی‌قراری دلش را می‌سپارد دست باران میان گریه، عکس و نامه‌ات را دوباره می‌گذارد لای قرآن پس از تو چشم‌هایش گشت کم‌سو پس از تو دست‌هایش گشت بی‌جان پس از تو پیرزن می‌سوخت، می‌سوخت دلش آتش گرفت از تو چه پنهان به جز سیدحسین و محسن و تو به آغوش وطن برگشت گردان چرا تو؟ پس چرا تو برنگشتی؟ بیا ای یوسف گمگشته! کنعان شاعر: طاها روحانی، ۱۴ ساله [@RAHAN_POEM]
شب‌های شعر پایداری به مناسبت هفته دفاع مقدس مهمانی لاله‌ها، گلزار شهدای معصومزاده، ساعت ۱۲:۳۰ مسجد صاحب‌الزمان(عج)، خیابان حرّ، همزمان با نماز مغرب و عشا شبکه اترک، برنامه تلویزیونی خط مقدم، ساعت ۲۱ [@RAHAN_POEM]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌نامه‌ٔ نوجوان رزمنده به مادرش سلام مادر احمد! منم محمّد تو همان که رفت به جبهه شبیه احمد تو اگر دوباره بیایم به خانه، می‌بینی... ...شده وروجک گردان پنج، هم‌قد تو برات نامه نوشتم دلت شود آرام مگر که کم بشود غصّه‌های بی‌حد تو قرار بود بیایم تو را حرم ببرم ببخش! جبهه‌ام و مانده است مشهد تو شاعر: محمدعارف حق‌پناه، ۱۴ ساله [@RAHAN_POEM]
43.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درددل‌های مادر شهید گمنام... سلام ننه! حالت چطوره؟ خوبی؟ کوبۀ در رو کی میخای بکوبی؟ دلم گرفته از فراق و دوری کارم شده صبوری و صبوری گریه و زاری می‌کنم های‌های هی می‌کنم نذر و نیاز تا بیای نماز حاجت می‌خونم صب تا شب نیومدی، رسیده جونم به لب دلم میخاد تو رو بغل بگیرم اگه نیای، دق می‌کنم می‌میرم مادر پیر تو، یه دکتر ببر بیا بگیر نسخه‌مو، دارو بخر چشام دیگه سویی نداره ننه! دلم شبیه عینکم می‌شکنه بعد تو کی سوزن‌مو نخ کنه؟ بعد تو کی کلمن‌مو یخ کنه؟ بچه‌محل‌ها همگی اومدن پس تو چرا نیومدی؟ مرد من! ببخش اگه تلخه تموم حرفام بیا عزیزم ای شهید گمنام! شاعر: امیرمهدی توبه‌ای، ۱۵ ساله [@RAHAN_POEM]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به حاج قاسم سلیمانی از زمان کودکی بودی شبیه مردها همدم و هم‌صحبت درد غریب و آشنا قهرمان قصه‌های کودکی‌هایم تویی مادرم گفته برایم داستان‌های تو را سال‌های سال در جنگ و مصیبت بوده‌ای با وجود اینکه بودی عاشق صلح و صفا خواب در چشمان خیس و سرخ تو جایی نداشت تا سحر بیدار بودی گرمِ صحبت خدا حاج قاسم! روز و شب دارم به یادت زمزمه: جان فدایت، جان فدایت، جان فدایت، جانفدا! راه دیدار و زیارت را گشودی سمت من پس به جایت می‌روم در اربعین‌ها کربلا شاعر: ابوالفضل امامی، ۱۰ ساله [@RAHAN_POEM]