اهدای سی عدد کارت هدیه سیصد هزار تومانی به نیازمندان
پایگاه سکینه کوی امام حوزه بسیج خواهران کیاشهر_خادم الشهدای آستانه اشرفیه
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
برگزاری مراسمات حسینی(نماز ظهر عاشورا ) در دهه محرم با همت پایگاه ههای مقاومت خواهران حوزه فاطمیه س بندر کیاشهر
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
اهدای سی عدد کارت هدیه سیصد هزار تومانی به نیازمندان
پایگاه سکینه کوی امام حوزه بسیج خواهران کیاشهر_خادم الشهدای آستانه اشرفیه
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
🎨 لوح | مرکز طراحان
🔻 ۱۰ تصویر؛ ۱۰ روضه...
🔅 مجموعه پوسترهای عاشورایی از ابتکارهای هیئت هنر دانشگاه تهران
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
"بسمه تعالی"
توجه!توجه!توجه!📢📢📢
تفاهم نامه همکاری با دو نفر از دندانپزشکان خوب و دلسوز در امور ترمیم , پر کردن , کشیدن , عصب کشی و ...
با در دست داشتن معرفی از فرماندهی پایگاه شهید عظیم نوروزی از ۳۰درصد تخفیف بهره مند گردید
امیدوارم همکاری و تعامل طرفین گام مثبتی باشد در جهت سهولت انجام امور دندانپزشکی شهروندان
🇮🇷خدمتگزاری_بسیج_ادامه_دارد...
🔸️
پایگاه_مقاومت_بسیج_شهید_ عظیم_نوروزی
🔸️
کانون_فرهنگی_هنری_امام_مهدی_ شهرستان آستارا
🔸️
گروه_جهادی_خادم_شهدا_شهرستان_آستارا
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
43.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ببینید | #کلیپ
🔻 شور | نمیخوام به نوکریت...
🎙 بامداحی: حاج مهدی رسولی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
4_5884207196698314711.mp3
7.75M
🥀آرزو دارم یک شب جمعه کربلا باشم
🥀محول الاحوالم ، ای جانم
🎤 #محمد_حسین_پویانفر
#احساسی
#شب_زیارتی
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله💔
➕ به راهیان نور شهدای گیلان بپیوندید👇
🆔https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan
.....:
طرح اهدای 1000بسته کیف و نوشت افزار به دانش آموزان مناطق محروم استان گیلان به نیابت از شهدای استان گیلان جهت مشارکت ، کمک های مالی خود را به شماره کارت ذیل واریز نمایید.
6037997528696785
علی اصغر رجب پور حشکوائی
اقلام هر بسته شامل :
🔸️1عدد کیف
🔸️1عدد جامدادی
🔸️1عدد دفتر نقاشی
🔸️3عدد دفتر 50برگ
🔸️2عدد دفتر 80برگ
🔸️1عدد مدادرنگی 12رنگ
🔸️4عددمداد مشکی
🔸️2عدد مداد قرمز
🔸️1عدد پاکن
🔸️1عدد خود تراش
🔸️1عدد خط کش
🔸️1عدد برنامه هفتگی
🔸️1عدد برچسب مشخصات
🔸️1عدد دفترچه یاداشت
🔸️3عدد خودکار(از هر رنگ یک عدد)
🔸️1عدد دفتر انگلیسی(برای دانش آموزان پایه ۶ ابتدایی به بعد)
✅کمیته خادمین الشهدای استان گیلان
➕ به راهیان نور شهدای گیلان بپیوندید👇
🆔https://eitaa.com/rahiye_noor_gilan
فعالیت های گروه جهادی حوزه بسیج خواهران فاطمیه س بندرکیاشهر در دهه اول محرم ۱۳۹۹
💢اهدای سی عدد کارت هدیه سیصد هزار تومانی به نیازمندان پایگاه سکینه کوی امام حوزه بسیج خواهران کیاشهر
💢اهدای ۴۰ بسته معیشتی به نیازمندان
با همت گروه جهادی طلاب قم و حوزه بسیج خواهران کیاشهر در دهه محرم
🏴برگزاری مراسمات حسینی با عنوان های چون #روضه_های_خانگی_و_هرخانه_یک_هئیت در دهه محرم با همت پایگاه های مقاومت بسیج خواهران حوزه فاطمیه س بندر کیاشهر
#خادم_الشهدای_آستانه_اشرفیه
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
#شکسته_های_ایستاده
#نماز
خاطره ای از شهید نوجوان
(راوی:آیت الله جوادی آملی)
در سال های جنگ تحمیلی، هر چند وقت ، حضرت آیت الله جوادی آملی به منطقه می آمدند و به بچه ها سری میزدند و به قول معروف به رزمنده ها روحیه می دادند و از آنان روحیه می گرفتند.
در یكی از این سفرها با یك نوجوان 15ـ14 سالی تهرانی آشنا شدند كه خیلی باصفا بود. در موقعیت منطقه ای آنجا ارتفاعی بود كه پایین آن یك چشمه و جاده وجود داشت كه دشمن حجم آتش سنگینی را روی آن می ریخت. فرماندهان به بچه ها گفته بودند كه حتی برای وضو گرفتن هم به آنجا نروید و همان بالا روی تپه بنشینید و تیمم كنید.
ناگهان دیدیم این نوجوان از تپه پایین رفت و آستین هایش را بالا زد و آماده شد برای وضوگرفتن. سر و صدای بچه ها درآمد كه نرو خطرناك است اما او گوشش بدهكار نبود. آخر، دست به دامان حاج آقا جوادی آملی شدند كه ایشان جلوگیری كنند،...
آقا گفتند: عزیزم كجا میروی؟
گفت: حاج آقا، دارم میرم پایین كه وضو بگیرم.
گفتند: پسر عزیزم! پایین خطرناك است. فرماندهان هم گفتند بالا تیمم كنید. شما تكلیفی ندارید. همان نماز با تیمم كافی است.
یك نگاه خیلی قشنگ به چشمان این بزرگوار كرد و لبخندی زد
و گفت: حاج آقا، اجازه بدید نماز آخرمون رو باحال بخونیم. دیگه به خاك نمی چسبیم.
بعدش هم رفت و جلوِ آب نشست، وضو گرفت و همانجا، نماز زیبایی خواند و برگشت بالا.
دقایقی بعد قرار شد عده ای از بچه ها بروند جلوِ ارتفاع و با عراقی ها درگیر شوند. یكی از آنان همین نوجوان بود.
او رفت و یكی دو ساعت بعد آقای جوادی آملی را صدا زدند و گفتند حاج آقا، بیایید پایین ارتفاع. یك جنازه كه رویش پتو انداخته بودند و آن را روی برانكارد گذاشته بودند به چشم میخورد.
گفتند: حاج آقا، پتویش را بردارید ببینید كیه. جلوِ چشم همه، آقای جوادی آملی نشست و پتو را كنار زد. دیدیم همان نوجوان با همان لبخند پركشیده و رفته است.
حاج آقا عمامه را برداشتند و خاک بر سر خود میریخت و می گفت :جوادی فلسفه بخون... جوادی عرفان بخون...امام به اینا چی یاد داد که به ما یاد نداد!!!.
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾یکی از این شھدا ، الان بیاد به این دنیا ،و شروع کند برای ما صحبت کردن چی میگه؟
میگه: در راه خدا ثابت قدم باشید ، ایمانتان را حفظ کنید ،در تقویت ایمانتان تلاش کنید ،قدرِ جمھوری اسلامی را بدانید..
-شھیدحاجاحمدکاظمی]
شب جمعه همه عزیزان پرکشیده رایادکنیم باذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
👈 راهیان نور شهدای گیلان دنبال نمائید👇
🆔https://eitaa.com/RAHIYE_NOOR_GILAN
#نماز_اول_وقت📿
گفتم:نگرانتیم...!
اینقدرموقع #اذان توۍجادهنزنکنارنماز بخونی...
چند دقیقه دیرتر چی میشھ؟
افتادۍ دست کومولهها چی؟
خندید!
گفت:" تمامجنگمابخاطرهمیننمازه!"
تمامارزشنمازمتوی"اولوقت" خوندنشه!
-نمازاولوقتسفارشیارانآسمانی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
❤️ بسم الله الرحمن الرحیم
👈✅ #گزارش_کلی
👈✅ #مرحله_شانزدهم
شانزدهمین مرحله کمک رسانی
توسط گروه جهادی خادم الشهدا شهید ابراهیم عبدی؛
برای خانواده ای که سرپرست خود را از دست داده بودند خانه ای در شهر ماسال اجاره شد.
که مبلغ ۲۰ میلیون تومان پول پیش و اجاره ماهیانه به مبلغ ۸۰۰ هزار تومان بود تهیه شد و خانه در اختیار این خانواده قرار گرفت که کلیه هزینه ها را گروه به عهده گرفت و توسط خیرین محترم پرداخت گردید.
#گروه_جهادی_خادم_الشهدا_شهید_ابراهیم_عبدی
#هیئت_محبان_قمربنی_هاشم_شاندرمن
✅❤❤❤❤❤❤❤✅
@khadem_shohada_sh_e_a
@saghy313
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
🎙 #روایتگری | #هم_سنگر
🔻 وعده حق امام رضا (ع)
یه نوجوان 16 ساله بود از محلههای پایینشهر تهران. چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود... خودش میگفت: گناهی نشد که من انجام ندم... تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلامالله علیها زیر و رویش کرد...
بلند شد اومد جبهه
یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیهالسلام نرفتم.
میترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم
یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیهالسلام زیارت کنم و برگردم
اجازه گرفت و رفت مشهد
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
توی وصیتنامهاش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیهالسلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم
آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام میبرمت...
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود
نیمه شبا تا سحر میخوابید داخل قبر
گریه میکرد و میگفت: یا امام رضا علیهالسلام منتظر وعدهام
آقا جان چشم به راهم نذار...
توی وصیتنامه ساعت شهادت، روز شهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود
شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده
دقیقاً توی روز، ساعت و مکانی شهیـد شد که تو وصیتنامهاش نوشته بود...🌷🌷🌷
🎙راوی: همرزم شهید، حاج مهدی سلحشور
#شهید_حمید_محمودی
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN
#دلنوشته
🔻 بغضهای حقیر ما، روبه روی تصاویر گلگون شما سرریز میشود و راه را برای کلام میبندد؛ با شما شقایقهایم. از شما چه باید گفت و چه باید نوشت؟
واژههای خاکسترگونه ما، فقط بلدند روبهروی شما ضجه بزنند. اما کاش میدانستند که یاد شما حرکت است؛ حرکتی برای بهبودی وضعِ «بودن». چه باید گفت که شما حنجره های خود را عبور دادید تا آن سوی مرزهای تکبیر، آن سوی مرزهای ندیدن؛ جایی که واژه ای یافت نمیشود تا شما را با آن ستود. اصلاً شما که برای تحسین برانگیزی قلم های ما بوسه بر عطر پرواز نزدید!
📌 هر روز و هر شب، خاکریزها، با اشکها و دعاهایتان گره میخورد.
شما، درشتناکی شب را با تکبیرهای فاتحانهتان درهم میشکستید و روزهای سنگر را سپیدتر از بالهای کبوتران میکردید.ما مانده ایم و یاد شما
بَدا به حال ما، اگر یاد شما را زندگی ما قاب نگیرد. اینجا فراوانند داغ های کمرشکن و زخمهایی که شما مرهمشان هستید؛ شما را میگویم که نگاهتان رفت و در جهت قبله پروانه ها خانه کرد.
وقتی دست نوشته های شما خوانده میشود، در مییابیم که شما نام دیگر خورشیدید و قرابتی نزدیک با خود عشق دارید.
🌟 وقتی وصیتنامه های شما را میخوانیم، تازه میفهمیم چرا با عزم آخرین نفر از شما، آسمان چمدان خود را بست و کوچید تا بر شرم خویش نیفزوده باشد. وقتی عکس شما را در ذهن خویش ورق میزنیم، تازه میفهمیم که عکسهای تک تک شما اشاره میکرده است به بهترین فصل حیات و ما غافل بودیم. حال ما ماندهایم و دستانی که به دیواره های قفس میخورد. ما مانده ایم و نام جاوید شما که از لمس رهایی، خنده میزند. ما مانده ایم و موسم یاد شما که روزهای ما را ترمیم میکند.
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @RAHIYE_NOOR_GILAN