eitaa logo
رواق
184 دنبال‌کننده
186 عکس
45 ویدیو
1 فایل
🌹رواق پنجره‌ای رو به خدا🌹 ما در رواق برآنیم تا به لطف خداوند، قدمی موثر در نشر معارف الهی برداشته و مطالب مفید را منتشر کنیم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴خبردار ای عزاداران 🏴 🏴حسینون یاسی باشلاندی🏴 🏴اولونسون عالمه اعلان 🏴 🏴حسینون یاسی باشلاندی 🏴 ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✏️ 🏴اول محرم: ◼️آغاز ماه اهل بیت علیهم السلام ◾️اول محرم، سرآغاز ماه حزن و اندوه اهل بیت پیامبر علیهم السلام است. ▪️همه دوست داران و پیروان خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله غمگین و محزون اند. ◼️مراسم و مجالس شادی در میان آن ها تعطیل است. ◾️امام رضا علیه السلام می فرمایند: «همین که فرا می رسید، لبخند از لبان پدرم محو می شد و دیگر کسی ایشان را متبسم نمی دید. ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✏️ 🏴روز دوم: 🏴 در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری وقتی به کربلا وارد شد،پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست،این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است . 🏴در این روز ضمن نامه ای را از ورود امام علیه السلام به کربلا آگاه نمود. 🏴در این روز امام علیه السلام به اهل نامه ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه - که مورد اعتماد حضرت بودند - را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به دادند تا عازم کوفه شود، اما ستمگران پلید این جوانمرد امام علیه السلام را دستگیر کرده و به رساندند،زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه السلام رسید، حضرت گریست و بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود: «خداوندا برای ما و ما در نزد خود قرارگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی». 📚اللهوف، ص 35 📚کشف الغمة، ج 2، ص 47 📚مقتل الحسین مقرم، ص 184  ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✏️ 🏴 روز سوم 🏴 یک روز پس از ورود امام حسین علیه‌السلام به سرزمین یعنی روز سوم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل وارد کربلا شد. 🏴 قسمتی از زمین کربلا که قبر مطهرش در آن واقع می شد را از اهالی و به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز میهمان کنند. 🏴در این روز «عمر بن سعد» مردی بنام -که مرد گستاخی بود- را نزد امام علیه السلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. کثیر بن عبدالله به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به برسانم،ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلا چنین قصدی نداریم. 🏴هنگامی که وی نزدیک خیام رسید (همان مردی که ظهر نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد) نزد امام حسین علیه السلام بود . همین که او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که می آید، بدترین مردم روی زمین است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد برو. گفت: هرگز چنین نمی کنم . 🏴ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی . گفت: هرگز! گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشت کاری هستی و من نمی گذارم بر امام وارد شوی. او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را برای بازگو کرد. 🏴سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمده ای؟ حضرت در جواب فرمود: 🏴«مردم مرا دعوت کرده اند و بسته اند، بسوی کوفه می روم و اگر خوش ندارید بازمی گردم ... .» 📚ارشاد ج۲، ص۸۴ 📚مستدرک الوسایل ج۱۴، ص۶۱ 📚مجمع البحرین ج۵، ص۴۶۱ 📚تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۰ ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️ 🏴 روز چهارم 🏴در روز چهارم محرم مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و آنها را برای شرکت در جنگ با تشویق و ترغیب نمود‌. 🏴به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از: 1⃣ با👈۴۰۰۰نفر 2⃣ با👈۲۰۰۰نفر 3⃣ با👈۴۰۰۰نفر 4⃣ با👈۳۰۰۰نفر به سپاه عمر بن سعد پیوستند . 🏴بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز بوده است. 📚بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۸۶ ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
✏️ 🏴 روز پنجم 🏴در این روز عبیدالله بن زیاد، شخصی بنام را به همراه ۱۰۰۰ نفر به طرف گسیل داد. 🏴عبیدالله بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری داشته و بخواهد به سپاه امام حسین علیه السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد ۵۰۰ نفر بودند. 🏴در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه السلام صورت گرفت، مردی به نام خود را به امام حسین علیه السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به رسید. ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
❌امسال هجمه دشمن بر نپوشیدن جهت عزاداری بسیار زیاد است❗️ ❌همچنین بار دیگر دستِ بریده به چهره ی نورانی اسلام چنگ زده و غرور و غیرت مسلمانان را با جسارت به ما وحشیانه خراشید است. 👈لذا از شما بزرگواران می‌خواهیم از سر ارادت به مولا تصمیم بگیرید و با فرستادن عکس‌های با لباس سیاه و گرفتن قرآن در دست توسط عزادارها در پویش  شرکت کرده و در قرعه کشی ده نگین انگشتری از سنگ  و جوایز نقدی دیگر شرکت کنید. 🔹عکس‌های خود را به آی دی @alamdaret ارسال کرده و همچنین در محیط های مجازی که هستید با هشتک و نشر دهید. ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✏️ 🏴روز ششم 🏴در این روز نامه ای برای فرستاد که: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کرده ام . توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من می فرستند . 🏴در این روز مظاهر_اسدی به عرض کرد: یابن رسول الله! در این نزدیکی طائفه ای از سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم. 🏴امام حسین علیه السلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آورده ام، شما را به یاری پسر دعوت می کنم، او یارانی دارد که هر یک از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود، عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر می نمایم ... . 🏴در این هنگام مردی از بنی اسد که او را » می نامیدند برخاست و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت می کنم و سپس رجزی حماسی خواند: 🏴قد علم القوم اذ تواکلوا 🏴واحجم الفرسان تثاقلوا 🏴انی شجاع بطل مقاتل 🏴کاننی لیث عرین باسل «حقیقتا این گروه آگاهند - در هنگامی که آماده پیکار شوند و هنگامی که سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، - که من [رزمنده ای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشه ام .» 🏴سپس مردان که تعدادشان به ۹۰ نفر می رسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیه السلام حرکت کردند. 🏴در این میان مردی مخفیانه را آگاه کرد و او مردی بنام را با ۴۰۰ سوار به سویشان فرستاد . آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با نداشتند. 🏴هنگامی که یاران دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا بر آنان بتازد . 🏴 به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و جریان را بازگو کرد. 🏴حضرت فرمودند: «لاحول ولا قوة الا بالله». ┈••✾•🥀@REVAQ1🥀•✾••┈