eitaa logo
کانال کمیل
290 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
سفیرعشق شهیداست و ارباب عشق حسین‌علیه‌السلام وادی عشاق کربلاجایی که ارباب عشق سربه‌باد می‌دهدتا اسرارعشاق را بازگوکند که‌برای عشاق راهی‌جز ازکربلا گذشتن نیست🌷 کپی باذکرصلوات برمهدی عج eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ دستش‌رومحڪم‌گرفتم..🤝 گفتم‌بحثُ‌عوض‌نکن! این‌سوختگۍروۍ‌دستت‌چیہ‌هادۍ🤨 خندید... سرشُ‌پایین‌انداخت‌گفت: یہ‌شب‌شیطون‌اومدسراغم‌ منم‌اینجورۍ‌ازش‌پذیرایۍ‌کردم ♥️ +اینجورۍ‌شهیدشدن..
🌹مقام معظم رهبری: «... آنها نمي دانند؛ من رزق سال كشور را در شب‌هاي فاطميه مي‌گيرم ...»
رِفیق برایِ شدن ، هُنَر لازم است... هُنَرِ رد شدن از سیم خاردارِ نَفس! هُنَرِ بِه خُدا رسیدن هُنَرِ تَهذیب... تا هُنَرمَند نشی، نِمیشی!!♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
enc_16566767875670850214060.mp3
2.9M
پناه حسین طاهری
《🙂》 - یہ‌روزایۍ‌🖐🏿 یہ‌وقتایۍ🚶🏿‍♀ یہ‌اتفاقۍ‌میوفتہ.... ڪہ‌جاۍ‌خالۍ بعضیا‌خیلۍ‌حس‌میشہ:)💔
بابلی های عزیز شهرتون بوی گل و گلاب داره میگیره 💔
4_5823267670966930638.mp3
4.54M
یه عده نانجیب به غربتم میخندیدن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 توسل به امام زمان (عج) در سیره شهید محمدرضا تورجی زاده ✍ در عملیات والفجر دو، همهٔ مهمات خود را گم کرده بودیم. مهم تر از آن راه را هم گم کرده بودیم، دست مان از همه اسباب ظاهری قطع بود. ▫️رو به بچه ها گفتم: «بچه ها! فقط یک راه وجود دارد. ما یک امام غایب داریم که در سخت ترین شرایط به دادمان می رسد. هر کسی در یک سمتی رو به دل بیابان حرکت کند و فریاد «یا صاحب الزمان» سر دهد. مطمئن باشید یا خود آقا تشریف می آورد و یا یکی از یارانشان به دادمان خواهد رسید». ▫️همه در دل بیابان با حضرت مأنوس شده بودیم. دیدم چند نفر با لباس پلنگی به سمت ما می آیند. پشت درختان و صخره ها قایم شدیم. وقتی جلوتر آمدند، شناختمشان. برادر نوذری از فرماندهان گردان یا زهرا(س) بودند. 🔻خطاب به بچه ها گفتم : دیدید امام زمان (عج) ما را تنها نگذاشت. 🌴🌴🌴
این اواخر چیزی در حرکات و سکناتش ظاهر شده بود که اگر کسی حواسش جمع بود؛ می توانست بفهمد که محمودرضا آماده رفتن شده است با اینکه از نوجوانی در حال و هوای جهاد و شهادت بود اما رفت و آمد هایی که به سوریه داشت و حضورش در متن جنگ روحیات او را جور دیگری ساخته بود یک بار که با خانواده اش آمده بودند تبریز و مهمان من بودند همسرم به من گفت: نگذار برود این دفعه برود شهید می شود گفتم: از کجا این طور مطمئن میگویی؟ گفت: از چهره اش پیداست... راوی: برادر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا