جانباز شهيد دكتر اكبرعرب زاده درچهارم آذرهزاروسیصدوچهل ویک دراستان کردستان شهرستان بيجار متولد شد. اکبر از استعداد بالایی برخوردار بود و در سن چهار سالگي بدون اينكه آموزش ديده باشد به راحتي تصوير اشخاص واشياء را ميكشيد و حتي قبل از اينكه به مدرسه برود بعضي از كلمات را می خواند. از خردسال با نماز، قرآن و جلسات مذهبي خو گرفت و چندين بار جايزه و تشويقنامه قرآنی گرفت. دوران دبستان و راهنمايي را شاگرد ممتاز شهرستان بود. سال اول يا دوم دبيرستان بود كه سؤالات امتحاني را از زنجان براي مدرسه فرستاده بودند كه دبيران هم در جواب آن سؤالها مانده بودند اما اکبر آن چند سؤآل را به سه طريق جواب داد. با گزارش مدیر مدرسه گروهی براي دیدن او از زنجان به بيجار آمدند و گفته بودند حتما بايد برای اين نوجوان سرمایه گذاری شود. اکبر هيچ وقت اهل خودنمايي نبود و اين موارد را به کسی توضيح نميداد. دوران دبیرستان را با معدل 79/19به پایان رساند. دردوران قبل از انقلاب با روحانيون قم درارتباط بود و برنامههاي راديو و تلويزيون نگاه نمي كرد و تماشای تلویزیون را حرام می دانست، با آن سن کم هر وقت اعلاميههاي امام به دستش ميرسيد بين مردم پخش ميكرد. فارغ التحصیل شدنش مصادف با انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه ها به دستور امام بود. بعد از آغاز جنگ اکبر داوطلبانه به جبهه منطقه اندیمشک رفت و در یازدهم آذر سال شصت ویک درعمليات والفجر مقدماتي شرکت کرد و از ناحيه كمر قطع نخاع شد. پس از چند سال معالجه و درمان جهاد برای اکبر تمام نشده بود این بار علي رغم دردهاي شديد و ناملايمات جسمي با تلاش فراوان در كنكور سراسري سال شصت و شش شركت كرد و با رتبه عالي در رشته پزشكي دانشگاه تهران قبول شد. در دوران تحصيل در دانشگاه نيز توانست نبوغ و استعداد بيهمتاي خود را به اثبات برساند و واحدهای درسی را بدون وقفه و با نمرات عالی می گذراند. بدلیل ادامه درمان و استفاده از تجهیزات پزشکی مورد نیازش به آسایشگاه جانبازان رفت. دوستانش در آسايشگاه تعريف مي كردند بسیار صبور و خوش خلق بود. با وجود اينكه قطع نخاع بود و از ناحیه كليه و دردهاي جسماني زیادی رنج مي برد، اما هيچوقت صدايش رااز حد معمول بلندتر نميكرد. وقتي كه خيلي درد و زجر ميكشيد يا وقتي منتظر ماشين مي ماند تا براي دياليز برود برخلاف ديگران كه بر سر پرستارها و كاركنان داد و فرياد ميكردند، صبور بود و فقط خدا را صدا مي زد. اکبر در محرم سال هفتاد و سه در حالي كه آخرين واحدهاي درسي اش را مي گذراند؛ به علت گسترش عفونتهاي ناشي از مجروحيت دربستر بيماري افتاد و در غروب روز نوزدهم خرداد هنگام اذان مغرب دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد.
خاطراتي از مادراکبر
اكبر از كوچكي آرزوي شغل پزشكي را داشت. با وجود سن كم به قرآن و نماز بسیار اهمیت می داد و به هم سن و سال هاي خود قرآن یاد ميداد. يك روز كه من مشغول قالي بافي بودم دست روي شانهام گذاشت و گفت مادر بلند شو نمازت را بخوان. در آن دنيا نماز است كه به داد تو ميرسد نه دار و قالي.
بعد از اينكه در جبهه به افتخار جانبازي نائل آمد و قطع نخاع شد او را به آسايشگاه جانبازان و معلولان در تهران برديم. هیچوقت خودش را ناراحت نشان نمی داد تا من هم ناراحت نشوم وهميشه توصيه ميكرد كه توكلم به خدا باشد. با آن وضعيت جسمي كه داشت به ما لگرمي مي داد در آن مدت كه روي تخت بستري بود با زحمت و تلاش فراوان درسش را می خواند و جانبازی نمونه بود به همين دليل آيت الله خامنهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي شخصاً از ايشان عيادت كردند تا از وضعيت و نيازهايش آگاه شوند. اکبر دست آقا را بوسید و هیچ درخواستی نکرد وگفت: ما براي اين انقلاب كاري نكرديم فقط وظيفهمان را انجام داديم. فقط من خواستم كه پرونده پزشکی اش را از بيجار به تهران منتقل کنند. بعد از مدتي كليههايش از کار افتاد و رفت و آمد من به تهران بیشتر شد. اما بعد از مدت کوتاهی اكبر دعوت حق را لبیک گفت و به فیض به شهادت نائل آمد.
#خـــاطرات_شهدا
دوستانش در آسایشگاه تعریف میکردند که ،
اکبر با وجود اینکه از ناراحتی کلیه مدتها رنج میبرد و مشکلات و دردهای جسمانیاش بیاندازه شده بود اما هیچوقت صدایش را از حد معمول بلندتر نمیکرد و وقتی که خیلی ناراحت بود و زجر میکشید یا اینکه وقتی منتظر ماشین میماند تا برای دیالیز برود و ماشین دیر میکرد برخلاف دیگران که بر سرپرستارها و کارکنان داد و فریاد میکردند اکبر فقط خدایش را صدا میزد .
در سال ۱۳۷۲ مقاومت بدن او در مقابل جراحات و صدمات ناشی از جانبازی به پایان رسید و این در حالی بود که آخرین واحدهای درسی خود را می گذراند و همچنان تلاش خود را برای به پایان رساندن تحصیلاتش میکرد و بالاخره در محرم سال ۱۳۷۳ گسترش عفونتهای ناشی از مجروحیت او را در بستر بیماری انداخت و باعث شد تا زودتر از آنچه تصور میشد پرپر شود....
🌷 شهید اکبر عرب زاده
شهید والامقام سید حسین جدی آرانی
سیّد حسین جدی در نهم شهریور ماه 1324 در آران به دنیا آمد وی تحصیلات خود را تا پایان دوران ابتدایی ادامه داد و سپس به شغل کارگری و قالیبافی پرداخت . او در امور فرهنگی مسجد محلّه ( اذان گویی و ... ) فعّالیّت داشت وبا شروع جنگ تحمیلی صدام علیه ایران ،در همان سال های اوّل جنگ
( اسفند ماه سال 1360 ) برای شرکت در عملیات فتح المبین و آزادسازی مناطق وسیعی از خوزستان ( غرب دزفول ) از چنگال دشمن متجاوز عراقی عازم میادین نبرد شد .
با این که او متأهل و دارای پنج فرزند ( چهار دختر و یک پسر ) بود و برای اداره زندگی با مشکلات مواجه بود ، مجدّداً در عملیات محرّم ( منطقه دهلران ) شرکت نمود که در نهایت در همین عملیات در تاریخ 1361/9/14 به شهادت رسید.
شهید مدافع حرم عرصه رسانه محسن خزایی
شهید محسن خزایی ۱۵ آذر سال ۵۱ در خانوادهای مذهبی که ذاکر اهل بیت بودند به دنیا آمد او در سال ۷۴ به عنوان متصدی صدا، فعالیت خود را در صدا و سیما آغاز کردوبخاطر شور و نشاط خاصی که در برنامه های جوان ایجاد می کرد و با جوانان ارتباط زیادی داشت مدیر باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان شد.
اوج کارش زمانی بود که جریان تکفیری گروهک جندالشیطان در جنوب شرق فعال شده بود. او یکبار از کمین گروهک تکفیری در حادثه تروریستی تاسوکی نجات یافت.شهیدمحسن خزایی پس از موفقیت در باشگاه خبرنگاران جوان زاهدان به عنوان مدیر خبر گیلان معرفی شد.
پس از فعالیت های تخصصی و حرفه ای خبر،عشق دفاع ازحرم او را به سوریه کشانداودرسوریه بعد از هر گزارش خبری خود، در بین رزمندگان مقاومت مداحی اهل بیت می کرد. وی دارای سه فزرند، دو پسر و یک دختر است.
محسن خزایی خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما در سوریه حین تهیه گزارش درتاریخ ۹۵/۸/۲۲آبان ماه منطقه عملیاتی حلب به شهادت رسید.
گروه خبری خبرگزاری صدا و سیما به همراه سایر رسانه ها برای پوشش آخرین وضع میدان نبرد و پیشروی رزمندگان در منطقه منیان در غرب شهر حلب حضور داشت که تروریست ها با خمپاره این گروه را مورد حمله قرار دادند.شهید خزایی در اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار خمپاره به ناحیه سر به شهادت رسید.
تاریخ شهادت:۹۵/۸/۲۲
محل شهادت:سوریه حلب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه شهادت محسن خزایی با فریاد الله اکبر
شهید والامقام پاسدار سید مهدی رضوی فرد
نام :سیدمهدی
نام خانوادگی : رضوی فرد
نام پدر : میرعابدین
تاریخ تولد : 1335/02/05
محل تولد : امین آباد شهرضا اصفهان
سن : 24 سـال
مذهب : اسلام شیعه
تاریخ شهادت : 1359/09/15
محل شهادت : ایلام
شغل : پاسدار
دسته عملیاتی : سپاه پاسداران
شهید سیدمهدی رضوی فرد در 5 اردیبهشت ماه سال 1335 در ا مین آبادشهرضا پا به عرصه هستی نهاد.این شهید والامقام دارای ملیت ایران و مذهب اسلام شیعه بود.وی تحصیلات خود را تا مقطع سیکل ادامه داد و به عضویت سپاه پاسداران درآمد.
این شهید گرانقدر سرانجام در 15 آذر ماه سال 1359 در سن 24 سـالگی حوادث ناشی از درگیری در ایلام با منافقین کوردل دعوت حق را لبیک گفت.
✨#مولایمن
🍂ای کاش که خواب وصل تعبیر شود
آوازه حُسن تو جهان گیر شود...
🍂بر بام رسیده آفتاب عمرم
ترسم به خدا نیائی و دیر شود...
#امام_زمان
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
السلام علیک یا مولایی یا صاحب الزمان،
تپشِ قلبِ زمان ،
درهوسِ دیدنِ تــو
کہ بیایی و زمین،
گلشنِ اسرار شود
سلام آرزویِ زمین و زمان
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
▪️گمان میکنم آن روزهای آخر،
میان وصیتهای پنهانی مادر،
آن زمان که علی گوشش را کنار بستر فاطمه میگذاشته،
یا آن هنگام که فاطمه زیر لب با مولایش نجوا میکرده...
صحبت از تو بوده است.
شاید از آرزوی دیدار تو میگفته
یا از اینکه چقدر چشم انتظارِ توست!
یا از آنکه
تنها با آمدن تو دلش شاد میشود
هرچه بوده من فکر میکنم ذکر لبهای مادر در واپسین روزها تنها تو بودی...
تو که آخرین امیدش در این دنیایی!
تو که عزیزکردهی زهرایی!
مهدی جان! مادر مگر غیر از ظهورِ تو چه میخواهد؟!
#فاطمیه
#امام_زمان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌺🌺🌺 اهمیت صلوات 🌺🌺🌺
صلوات: تنها دعايي هست كه حتما مستجاب مي شود.
صلوات : بهترين هديه از طرف خداوند براي انسان است.
صلوات : تحفهاي از بهشت است.
صلوات : روح را جلا ميدهد.
صلوات : عطري است كه دهان انسان را خوشبو ميكند.
صلوات : نوري در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفيع انسان است.
صلوات : ذكر الهي است.
صلوات : موجب كمال نماز ميشود.
صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن ميشود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز ديدن پيامبر در خواب است.
صلوات : سپري در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انيس انسان در عالم برزخ و قيامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بيمه ميكند.
صلوات : برترين عمل در روز قيامت است.
صلوات : سنگينترين چيزي است كه در قيامت بر ميزان عرضه ميشود.
صلوات : محبوبترين عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش ميكند.
صلوات : فقر و نفاق را از بين ميبرد.
صلوات : زينت نماز است.
صلوات : بهترين داروي معنوي است.
صلوات : گناهان را از بين ميبرد.
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
حاج قاسم:بزودی فتنههایی پیش روی خواهید داشت ڪه ڪل شهدا آرزوی حضور بجای شما را خواهند داشت!
آنروز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نڪنید❤️
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
@RMartyrs
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گوشه از ضریح مطهر
امام رضا دعاگوتونم
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
@RMartyrs
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفی کن ای کریم
به فریاد ما برس❤️🩹
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
@RMartyrs
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
امام رضا جان؛
دعام كن آدم باشم
دعام كن امام زمانمو ياري كنم
دعا كن مايه خوشحالي دلتون باشم
دعا كن سمت گناه نرم
دعا كن از تو بغل ت جدا نشم
دعا كن خنده بيارم رو لبا
دعا كن دست بقيه رو بگيرم
دعا كن مامان بابامو بخندونم
دعا کن برا خانومم افتخار باشم
دعا کن خانومم ازم راضی باشه
دعا کن بچم تو تیم حضرت زهرا باشه
دعا كن دروغ نگم
دعا كن زيرآب اينواونو نزنم
دعا كن پشت سر كسي حرف نزنم
دعا كن حواسم جمع تو باشه
دعا كن حواسم به عيباي خودم باشه
دعا كن چشمام چيز بدي رو نبينه
دعا کن دستم به سمت حرام نره
دعا كن پام تو مسير تو باشه
دعا كن فكرم، فكر تو باشه
دعا كن گوشم حواسش به تو باشه
دعا كن بيني م بوي تو رو بشنوه
دعا كن لبم جز حق نگه
دعا كن سينه م سپر ِ ظلم باشه
دعا كن زبونم جز حق نگه
دعا كن فكر نكنم فقط خودم خوبم
دعا كن حق الناسي گردنم نمونه
دعا كن حواسم به دل هاي آدما باشه
دعا كن با اطرافيام خوب باشم
دعا كن آزاده باشم
دعا كن متفكر بشم
دعا كن جز خودت محتاج كسي نباشم
دعا كن شهادت در راه حسین بن علی نصیبم بشه
یازهرا مادر عزیز دل زهرا
#صائب
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
@RMartyrs
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄