شهید والامقام مجید اسماعیلی
شهید مجید اسماعیلی دوم بهمن 1339، در روستاي قلعه عبدالشاه از توابع شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش عبدالرضا، كارمند شركت بود و مادرش خدابس نام داشت. تا چهارم متوسطه درس خواند. ازدواج كرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. چهاردهم شهريور 1365، با سمت نيروی واحد اطلاعات – عمليات در محور اسلام آباد غرب - پلدختر بر اثر سانحه رانندگي به شهادت رسيد. پیکرش را در اسحاق ابراهيم شهرستان زادگاهش به خاك سپردند.
🌙 #ماه_رمضان
🗓 #دعای_روز_دوم_ماه_رمضان
🕌 #دعای_ماه_مبارک_رمضان
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
@RMartyrs
┄══༅•ஜ𖣔🥀𖣔ஜ•༅══┄
💢 نشست حضوری و آنلاین با محوریت #انتخابات سال ۱۴۰۲
📍 با موضوعیت : سواد رسانه ای و انتخابات ؛ مشارکت در انتخابات، علل و تاثیر حضور در انتخابات و ...
🔻کارشناس و مدرس :
🔹 علیرضا خوش منظر
دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی و مشاوره خانواده، مدیر موسسه تربیتی رسانه ای اسرا
📆 شنبه پنجم اسفندماه ۱۴۰۲
🕗 ساعت: ۱۵:۳۰
📲 پخش زنده از کانال مرکز آموزش فضای مجازی بقیه الله(عج) شیراز در پیام رسان روبیکا
👇👇👇
https://rubika.ir/nasrasyz
➖➖➖➖➖
🚩🔰به کانال مرکز آموزش فضای مجازی شعبه بقیه الله (عج) شیراز در پیام رسان ها مختلف بپیوندید 👇
🆔https://takl.ink/Nasra_Syz/
شهید والامقام خلیل چالاکیان
شهید خلیل چالاکیان پنجم مرداد 1338 در شهرستان شیروان چشم به جهان گشود. پدرش محمد علی و مادرش شمسی نام داشت. وی تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت . خلیل فروشنده بود و به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت و در نهایت بیست و چهارم خرداد 1361 در بوکان به شهادت رسید.
مصاحبه با پدر بزرگوار این شهید عزیز:
از خاطرات بدو تولد خلیل برایمان صحبت کنید.
پدر شهید: زمانی که خلیل به دنیا آمد ما در شهرستان شیروان زندگی میکردیم خلیل پسری شوخطبع و خیلی مهربان بود .
نوید شاهد خراسان شمالی: لطفاً از کودکیهای خلیل صحبت کنید.
پدر شهید: کودکی بسیار آرام بود. چهرهای زیبا و دلنشین داشت. ايشان را به مدرسه فرستادم و ازنظر تحصيل هم بسيار موفق بود. براي ادامه تحصيل او را به مشهد بردم و در دبيرستان ميرزا کوچک خان ثبتنام شد.
نوید شاهد خراسان شمالی: رابطه او با خواهر و برادرانش چطور بود؟
پدر شهید: رابطهاش خوب بود نهتنها با خواهر و برادرانش بلکه با همه خوب بود کسی نبود که از او ناراضی باشد یا خدای نکرده از او بیاحترامی دیده باشد. من حتي يکبار هم نديدم که ايشان با خواهرها و برادرانش دعوا کند. هر وقت که همسایهای به کمک احتياج داشت به آنها کمک میکرد. ايشان بسيار قوي بود ورزش میکرد.
نوید شاهد خراسان شمالی: آیا به شما کمک میکرد؟
پدر شهید: بله، شغل من در آن زمان پلاستیک فروشی بود و بیشتر اوقات فراغتش را به من کمک میکرد.
نوید شاهد خراسان شمالی: چطور شد که تصمیم گرفت به جبهه برود؟
پدر شهید: بعد از اینکه در دبیرستان میرزا کوچک خان ثبتنام شد به خدمت سربازي رفت. او گفت؛ پس از بازگشت به سرکار میروم. رشته تحصيلي ايشان مديريت بازرگاني بود .ايشان رفت ولي شهيد شد و دیگر برنگشت.
نوید شاهد خراسان شمالی: آیا از نحوه شهادت شهید خاطرهای دارید؟
پدر شهید: بله، او در منطقه کردستان به همراه 17نفر، توسط کردهاي منطقه شهيد شدند. فقط فرماندهشان زنده ماند. خليل بهوسیله ترکشي که به پیشانیاش خورده بود، شهيد شد و ما او را در شب دوم عيد نوروز تشييع کرديم.
نوید شاهد خراسان شمالی : زمانی که به مرخصی میآمد از حال و هوای جبهه برایتان تعریف میکرد؟
پدر شهید: خیر چون مادر خلیل خیلی حساس بود و او نمیخواست مادرش را ناراحت کند به همین دلیل زیاد صحبت نمیکرد.
نوید شاهد خراسان شمالی: شهید بيشتر با شما در دودل میکرد يا با مادرش؟
پدر شهید: با مادرش بيشتر صحبت میکرد، به او گفته بود که دوست دارم تا قبل از شهادت ازدواج کنم مادرش به او گفته بود انشاءالله بهسلامت که آمدي برايت همسري انتخاب میکنم . او هميشه ظاهري مرتب داشت و بیشتر لباسهایش رنگ آبي بود.
نوید شاهد خراسان شمالی: آیا از آرزوهایش برای شما تعریف میکرد؟
پدر شهید: بله آرزوی شهادت داشت. به یاد دارم وقتی به مرخصی آمد خیلی اصرار کردم که به جبهه نرود اما میگفت؛ پدر هرچقدر هم جلوی من را بگیری بازهم آنقدر میروم تا اینکه شهید شوم .
نوید شاهد خراسان شمالی: در آخر اگر صحبت و پیامی دارد بفرمایید.
پدر شهید: از جوانان میخواهم راه شهدا را ادامه دهند .