من آسمانِ پر از ابرهای دلگیرم ؛
اگر تو دلخوری از من ؛ من از خودم سیرم ..
من آن طبیبِ زمینگیرِ زار و بیمارم ؛
که هرچه زهر به خود میدهم ؛ نمیمیرم ..
من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع ؛
به سرنوشتِ تو وابسته است تقدیرم ..
درختِ سوختهای در کنارِ رودم من ؛
اگر تو دلخوری از من ؛ من از خودم سیرم ..