[‌ جهازبرون ] دیدی چطور تموم دلخوشیم ازم گرفتن ؟ حیدر و اینهمه غم ؟ یارب‌ارحم (=💔 ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ کاری از بروبچِ‌ پشت‌صحنه‌ی رادیو‌ماھ‌ِحرم‌ 🇮🇷 . #روایت_خونین | #جان_فدای_ایران

مثل همیشه انتشارش با شما دیگه ؟ :)) همکاري کنید ، داریم به اپیزود های آخر میرسیم .

- بسم الله . خبر‌ي خوب براي جاماندگان فراخوان جان‌فدا ؛ آخرین اپیزود سری پادکست‌ها قراره با صدای‌شماها تدوین بشه !✨ در نتیجه دلنوشته‌های‌ِ خودتون برای فرماندهان‌شهید ، سربازان‌شهید ، شهدای پدافند و الباقي شهدا درحد یك خط یا ۳۰ ثانیه با ضبط صوت گوشی ضبط ، و نهایتا تا سه‌شنبه ساعت ۱۸ به آیدي ذیل ارسال کنید . [ @mimzeed_110 ] منتظر صوت‌های قشنگ شما هستیم =)

پادکست و این پیام فور کردید خبرم بدید ( آیدیِ داخل پیام ) .

؛ آرزو داشت معروف و محبوب شه . آقارضا ، بابای امیرعلی، ۴۲ ساله بود و یه کارمند عادی ، رابطه‌ی پدر پسری‌شون خیلی خوب بود ، آقارضا تلاش میکرد برای آینده‌ی امیرعلی و امیرعلی تلاش میکرد تا افتخار بابا بشه . #روایت_خونین | #جان_فدای_ایران | #بزودی

[ ورزشکار‌کوچك ] الهی هیچکی داغِ شاخِ شمشادش نبینه سر نعش جوون خوش قد و بالاش نشینه ((: 💔 ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ کاری از بروبچِ‌ پشت‌صحنه‌ی رادیو‌ماھ‌ِحرم‌ 🇮🇷 . #روایت_خونین | #جان_فدای_ایران

؛ اصلا،هنوزم که هنوزه وقتی عکس حسین و میبینم واقعا باور نمیکنم زیرس نوشته باشه شهید حسین معینی.حسین انگار پیشمونه...💔! #روایت_خونین | #جان_فدای_ایران | #بزودی

[ بسیجیِ‌ پای‌کار ] رفتی و دیگه کاری‌ام از دست منم بر‌نمیاد .. فرق سرت دوتا شده ، خون از سرت رفته زیاد (:💔 ــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ کاری از بروبچِ‌ پشت‌صحنه‌ی رادیو‌ماھ‌ِحرم‌ 🇮🇷 . #روایت_خونین | #جان_فدای_ایران

؛ ساعت ۶ دو آقا جلوی منزل بودند و به خانم حضرتی گفتند همسرتون مجروح شده اما او می‌دانست که آرش مجروح نشده؛ پرکشیده.... همسر آرش خواهر و برادری ندارد تمام امید و پناهش اقا آرش بود حالا او مانده با پسرش، تنها یادگار همسرش..💔 #روایت_خونین | #جان_فدای_ایران | #بزودی