یا صاحب الزمان(عج):
﷽
سـ🌸ـلام
روزتون پراز خیر و برکت 🌸
امروز یک شنبه
☀️۱۷ اسفند١٣٩٩ ه. ش
🌙 بیست و سه ماه رجب ۱۴۴۲ ه.ق
🌲 ۷مارس ٢۰٢۱ ميلادی
🔷۲ روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام
🔶۴روز تا مبعث حضرت رسول اکرم ص
✨بر چهرہ
🌺پر ز نور مهدے صلوات
✨بر جان و دل
🌺صبور مهدے صلوات
✨تا امر فرج
🌺شود مهيا بفرست
✨بهر فرج
🌺و ظهور مهدے صلوات
🌺اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ
وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهم🌺
@Rahbarm_fa
#سلام_امام_زمانم 💖
دیـدن روی شمـا کاش میسـر میشد
شام هجران شما کاش که آخرمیشد
بین ما "فاصله ها" فاصله انداختهاند
کاش این فاصله با آمدنت سر میشد
مصباح الهدی🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
صبح مهدوی🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
@Rahbarm_fa
حجاب سفارش خداوند در قرآن است و باعث بهشتی شدن می شود.
هم خانمها باید حجاب را رعایت کنند و هم آقایون، امّا نحوهی حجاب آنها متفاوت است.
از آنجایی که خداوند خانمها را، قوی و قدرتمند آفریده است و به آنها ویژگیهای ظاهری زیبایی داده است، از او خواسته تا به شکل متفاوت تری حجاب را رعایت کند. او باید زیباییهای خود را از نگاه نامحرمان بپوشاند، چه آنها نگاه بکنند و چه نگاه نکنند.
برای نمونه وقتی مرد نامحرم نابینایی همراه پیامبر (صلّی اللّه و علیه و آله و سلّم) وارد خانهی حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) شد. حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) قبل از ورود آن مرد، سریع خودشان را پوشاندند. وقتی پدر علّت را از ایشان پرسیدند. حضرت فرمودند: اگر او مرا نمی بیند، من که او را میبینم ... . ۱
پس در این مسأله، پسرها و آقایون باید امام علی (علیه السّلام) را الگوی خود قرار دهند و دخترها و خانمها حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) را الگوی خود قرار دهند.
پس شعار بچه شیعه ها همینه
پرچم دین حجابه -- بهشتیه هر کی که با حجابه
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
@Rahbarm_fa
#معرفی_کتاب📚
عنوان کتاب : مدافعان حرم
🖊نویسنده :گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
انتشارات : شهید ابراهیم هادی
موضوع کتاب :
اولین کتاب 📙«مدافعان حرم» برگرفته از زندگینامه و خاطرات چهل شهید مدافع حرم حضرت زینب(س) به همراه زندگینامه، کرامات و عنایات این بانوی مکرمه است❣
در این کتاب خاطرات شهدایی از هشت ملیت اعم از ایرانی🇮🇷، لبنانی، افغانستانی، کانادایی، پاکستانی، آفریقایی، عراقی و سوری آمده است.
🍃_🌈___🍃___💛___
برگی از کتاب :
... آقای ابوترابی زمانی که در اردوگاه اسرا در عراق بود زیر شدیدترین شکنجه ها ⛓قرار داشت. اما هیچ گاه آه و ناله نکرد.
افسر ارشد🎖 اردوگاه که بسیار ایشان را شکنجه می کرد ترفیع درجه گرفت و سرهنگ شد. مراسم جشن 🎊برای او در اردوگاه برگزار شد. همه افسران عراقی به او تبریک می گفتند.
آقای ابوترابی از دوستانش خواست تا با کمی آرد 🍙و شکر یک کیک کوچک درست کنند. بعد کیک 🍰را در لای یک پارچه پیچید و به دفتر سرهنگ رفت...
#کتابخوانی_یک_وظیفه_ملی🤓
🍃┅✨❀┅🌼┅❀✨┅🍃
@Rahbarm_fa
🍃┅✨❀┅🌼┅❀✨┅🍃
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_شصت_و_شش
مهری و مینا همراه پروین بهبهانی و پروین گنجیان که خانواده های شان در اصفهان جنگ زده بودند از شوش به اهواز رفتند تا بلیط اتوبوس تهیه کنند و خودشان را به اصفهان برسانند.
در اهواز بلیط اتوبوس پیدا نمی شد به خاطر عملیات فتح المبین وضع شوش و اهواز جنگی بود. مینا و مهری از مخابرات به خانه دارابی تلفن کردند من پای تلفن رفتم.
آنها پشت خط گریه میکردند مینا میگفت مامان آخه چطور چرا زینب شهید شد؟ مهری هم که نگران بود همش از حال من میپرسید. من فقط گفتم زینب باز هم از شما جلو زد. زینب همیشه بین شما اول بود.
بچهها به زحمت بلیط اتوبوس پیدا کردند. مینا مجبور شد همه مسیر را روی صندلی شاگرد راننده بنشیند آنها تمام راه را گریه کرده بودند تا به شاهین شهر رسیدند.
مهران نتوانست مهرداد را پیدا کند روز تشییع زینب همه بودیم به جز مهرداد مهردادی که بین ۴ تا خواهرش به زینب وابسته تر بود.
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_شصت_و_هفت
مادرم درست قبل از تشیع زینب سراغ چمدانهایش رفت از یک چمدان قدیمی کفن کربلایش را درآورد کفنی که ۳۵ سال پیش که من ۹ ساله بودم از بین الحرمین خریده و همه دعاها را روی آن نوشته بود.
او کفن را آورد و گفت کبرا این کفن قسمت زینبه، زینب که عاشق حضرت زینبه باید تو پارچهای پیچیده بشه که بوی کربلا رو میده.
۱۶۰ شهید از شهدای فتح المبین را به اصفهان آوردند. زینب هم به آنها اضافه شد. تمام مسیر خانه تا تکه شهدای اصفهان را شعار دادم و خواندم اصلا گریه نمیکردم فقط میخواندم.
شهیدان زنده اند الله اکبر به خون آغشته اند الله اکبر نگویید مرده اند الله اکبر زینب زنده است الله اکبر نگویید مرده است الله اکبر مرگ بر منافق، خط سرخ شهادت خط آل محمد، روح منی خمینی بت شکنی خمینی.
میخواستم صدایم را همه بشنوند مخصوصاً منافقین باید آنها می شنیدند که زینب تنها نیست و مادرش و سه خواهر دیگرش مثل زینب هستند.
#من_میترا_نیستم 🍓
#قسمت_شصت_و_هشت
وقتی در گلزار شهدا شروع به دفن شهدا کردند با تعجب متوجه شدم که قبر زینب زیر یک درخت کاج روبروی قبر حمید یوسفیان است.
تازه فهمیدم که تعبیر خواب مادر حمید چه بود. آن آشنایی که صندوق صندوق میوه می آورد. آن آشنا زینب بود.
مادرم که درخت کاج را دید به سینهاش کوفت و گفت کبری به خدا چند بار خواب دیدم که زینب دستم رو میگیره و زیر درخت کاج میبره.
یک میوه کاج برداشتم باید این میوه را کنار هفت میوه ای که زینب جمع کرده بود می گذاشتم تا کامل شود.
کسانی که برای تشییع زینب میآمدند سوال می کردند:این دختر کجا شهید شده؟ تو عملیات فتح المبین بوده؟ من هم با سربلندی جواب میدادم: به دست منافقین شهید شده.
روزی که زینب را در گلزار شهدا به خاک سپردیم انگار یک تکه از جگرم، انگار قلبم آنجا رفت زیرخاک.
آرزویم این بود که همان جا بمانم و به خانه برنگردم. اما به خودم و زینب قول داده بودم آن طوری رفتار کنم که او میخواست.
بعد از خاکسپاری خواب دیدم که زینب آمده و به من میگوید مامان غصه منو نخوری ها برای من گریه نکن من حوزه نجف اشرف درس میخونم.
آن شب تو خواب خیلی قشنگ شده بود. بعد از انقلاب تصمیم گرفته بود حوزه علمیه قم برود حالا به حوزه نجف اشرف رفته بود.
چندین روز پی درپی در خانه مراسم گرفتم. بعد از تعطیلات عید، مدارس باز شد گروه، گروه دانش آموزان دبیرستان با مربی تربیتی و مدیر به خانه ما میآمدند و دسته جمعی سرود میخواندند. بعضیها شعر میخواندند.
همه میدانستند که زینب در مدرسه کار های فرهنگی و تربیتی می کرد بچههای سپاه و بسیج چندین بار برای عرض تسلیت به خانه ما آمدند.
بعضی از کسانی که به دیدن ما میآمدند و شناخت زیادی از زینب نداشتند وقتی وصیتنامه او را می خواندند و با فعالیتهایش آشنا میشدند باور نمیکردند که زینب در زمان شهادت فقط ۱۴ سال داشته است.
روی پلاکارد ها و پوسترها و وصیت نامه همه جا نامش را زینب نوشتیم خودش بارها گفت من میترا نیستم.
روی قبرش هم نوشتیم زینب کمایی (میترا) یک روز یکی از دوستای زینب به خانه ما آمد و با خجالت تقاضایی از من داشت.
او گفت زینب به من گفته بود اگه شهید شدم به مادرم بگو آش نذری بده من نذر شهادت کردم.
دوست زینب را بغل کردم و بوسیدم و از او تشکر کردم که پیام زینب را به من رساند روز بعد آش نذری شهادت دخترم را درست کردم و به همکلاسی ها و همسایهها دادم.
سه روزی که دنبال زینب بودیم پیش خودم نذر سفره ابوالفضل (ع) کرده بودم که اگر زینب به سلامتی پیدا شود سفره ابوالفضل (ع) کنم.
بعد از شهادتش هم این سفره را پهن کردم. افراد خانواده نگران من بودند مادرم التماس میکرد که کبرا گریه کن جیغ بزن اشک بریز این همه غم رو توی دلت تلنبار نکن.
مهری و مینا مرتب حالم را میپرسیدند و میگفتند مامان چرا این همه کار می کنی آروم باش گریه نکن غصه هاتو توی دلت نریز.
آنها نمی دانستند که من همه این کارها را می کردم که دخترم راضی باشد. چند روز بعد از خاکسپاری زینب،مهرداد بیخبر از همهجا بعد از شش ماه برای مرخصی به شاهین شهر آمد.
صبح زود به اصفهان رسید وقتی به در خانه آمد ما هنوز خواب بودیم مهرداد با دیدن پلاکاردهای شهادت روی دیوار خانه شوکه شد وقتی کلمه خواهر شهید را دید فکر کرد مینا و مهری بلایی سرشان آمده.
وارد خانه شد با دیدن مینا و مهری گیج شده بود که خواهر شهید چه کسی هست با شنیدن خبر شهادت زینب سرش را به دیوار کوبید حال خودش را نداشت.
مهرداد با دعوا و کتک دخترها را از آبادان بیرون کرد حالا باور نمیکرد که کوچکترین و عزیزترین خواهرش با گره چادرش به شهادت رسیده است.
مهرداد ضربه روحی بدی خورد به طوری که تا مدتها بعد از این جریان به سختی مریض بود. مهرداد دلشکسته که غیرتش جریحه دار شده بود در وصف خواهر کوچکش شعری هم گفت که بیت اول شعر این بود:
عزیز و مهربان خواهر تو بودی
همیشه جانفشان خواهر تو بودی.
ادامه دارد.....
کپی داستان ازاد🦋
یکی از خادمین صحن امام رضا درحالیکه مشغول نظافت حرم بود نگاهی به صحن خالی حرم انداخت و ناخودآگاه گریست و احوالش منقلب شد.شب امام رضا به خواب آن خادم آمده واز او علت دگرگونیش پرسید.خادم به حضرت گفته تا چند روز پیش صحن پر از زائر بوده والان به دلیل شیوع کرونا مردم نگران واندوهگینند
حضرت فرمود به شیعیانم بگو ۳۶۰نفر در یک زمان سوره اعراف بخوانند تا از این بلا رها یابند
دوستان عزیز باتوسل به قرآن و التماس به ثامن الحجج باهم قرارمیگذاریم روز یکشنبه مورخ ۹۸/۱۲/۲۵ راس ساعت ۹شب هرجا که هستیم سوره اعراف به نیت رفع بلا و ازبین رفتن ویروس کرونا وتمام بلاهای طبیعی وآفات از کشورمان وتمام مسلمانان وموحدین جهان میخوانیم
این پیام را انتشار دهید تا تکمیل حداقل۳۶۰نفر را تضمین کنیم
اگر جمع مجالس قاریان قرآن میشناسید از آنها بخواهید باما مشارکت کنند
سوره اعراف فراموش نکنید
نشر حداکثر
@Rahbarm_fa
کپی ازاد
*رفتار امام علی(ع) با ایرانیان*<¹>
🕊️خشمگین شدن امیر المومنین علیه السلام به خاطر بدگویی از ایرانیان
مسلمانانِ کوفه نه تنها به دید مثبت به ایرانیان نمی نگریستند، بلکه به آن حضرت اعتراض می کردند، که چرا با ایرانیان رفتار مهربانانه دارد، و لذا آنها به گونه ای از این رفتار حضرت، سوء استفاده می کردند.
علامه مجلسی به نقل از الغارات می نویسد:
عباد بن عبد اللّه اسدى گويد: روز آدينه اى در مسجد نشسته بودم و على (ع) بر منبرى ساخته از آجر سخن مى راند و صعصعة بن صوحان هم در آنجا بود. اشعث به مسجد آمد پاى بر سر مردم مى نهاد و پيش مى رفت. پس گفت:يا امير المؤمنين اين موالى سرخ روى بر ما غلبه يافته اند و تو خود مى بينى.
و ابن صوحان گفت: امروز معلوم خواهد شد كه عرب را چه پايه و منزلت است؟
علی(ع) در حالی که خشمگین بود فرمود:
*«مَنْ يُعْذِرُنِي مِنْ هَؤُلَاءِ الضَّيَاطِرَةِ يُقْبِلُ أَحَدُهُمْ يَتَقَلَّبُ عَلَى حَشَايَاه وَ يُهَجِّدُ قَوْمٌ لِذِكْرِ اللَّهِ فَيَأْمُرُنِي أَنْ أَطْرُدَهُمْ فَأَكُونَ مِنَ الظَّالِمِين*
«چه كسى مرا از كيفر دادن به اين مردم ستبراندام (شکم گنده) كه تا نيمروز بر بستر خود مى غلتند معذور مى دارد در حالى كه قومى براى شب زنده دارى از بستر خود پهلو تهى مى كنند؟ مرا مى گويى كه آنان را طرد كنم و از ستمكاران گردم»
سپس این گونه ادامه داد:
*َ وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ سَمِعْتُ مُحَمَّداً ص يَقُولُ: لَيَضْرِبُنَّكُمْ وَ اللَّهِ عَلَى الدِّينِ عَوْداً كَمَا ضَرَبْتُمُوهُمْ عَلَيْهِ بَدْءاً»*
«قسم به آن که دانه را شکافت و آدمی را آفرید از محمد(ص) شنیدم که می فرمود: به خدا قسم آنان شما [عربها] را خواهند زد تا به دين بازگرديد همچنان كه شما ايشان را در آغاز مى زديد تا به دين درآيند.
مغيره ضبّى گويد: على (ع) به موالى علاقه مى ورزيد و به آنان مهربان بود ولى عمر از آنان بيزار بود و دورى مى كرد.
در این جا امیرمؤمنان نه تنها از ایرانیان دفاع می کند، بلکه آنان را از حافظان اسلام دانسته، که روزی به خاطر بازگرداندن عربها به اسلام با آنها درگیر خواهند شد و در این کار خود موفق خواهند بود؛ یعنی تجدد اسلام از طریق ایرانیان است. امام علی(ع) ملاک احترام به ایرانیان را تلاش آنها به خاطر خدا و پاسداری از اسلام ذکر کرده است
@Rahbarm_fa