روز بیست و ششم: مدرسه ی من راستش یه مدتی هدفم بود و الانم دارم توش درس میخونم نه که مدرسه ی خاصی باشه ولی چون اونموقع خیلی خوب بود میخواستم اونجا باشم ولی من وقتی روز آخر مدرسه بود فهمیدم که مدرسه اونقدر ها هم بد نبود از در دیوار کلاس ها و اتاق های اونجا خاطره دارم و این آدم های اونجا بودند که اونجا رو برام قشنگ کردند و اون روزی که غروب بود و برای آخرین بار جلوی مدرسه وایسادم و فقط نگاهش کردم و صدای خنده هامون تو سرم می‌پیچید و اشک می‌ریختم

من هنوز نتونستم یه کتاب و شروع کنم و امتحانا دی ماه نزدیک تر از رگ گردنه

امتحانامون 29 آذر شروع میشه

منی که اصلا درس خوندن یادم رفته و حتی نمیدونم درس چندمیم:🤡

in another life everything will be change.....

yes, everything about a that life because this life have nothing

I love you so show me Where is the love? I can't see it or touch it I can't feel it.............

کاش زود بگذره این چند روز زود بگذره

آخی بد شد که 😂😂😂💔💔💔

خیلی عجیبه ها؛۱۵ سال عمر دارم ولی از کسی حتی یه شاخه گلم نگرفتم🥲

منم با 14 سال سن یه دونه گل نگرفتم درد و نفرینننننن😭😭😭💔💔