#رضایت_فاطمه_سلام_الله_علیها_از_ابوبکر_و_عمر
🤔#پرسش
❔آیا حقیقت دارد که فاطمه علیهاالسلام در آخر عمر از ابوبکر و عمر #راضی شد ❗️یکی ازعلمای اهل سنت این مطلب را به من گفت ❕❕
💠#پاسخ💠
✍روایتی است که #بیهقی و برخی دیگر از علمای اهل سنت از شعبی نقل می کنند که او می گوید ؛
« هنگامي كه فاطمه بيمار شد ابوبكر براي كسب رضايت نزد وي آمد و اجازه خواست تا او را ملاقات كند، علي به فاطمه فرمود: ابوبكر براي ملاقات اجازه مي خواهد فاطمه فرمود: آيا شما دوست داريد وارد شود؟ علي فرمود: آري، پس فاطمه اجازه داد، ابوبكر وارد شد و جوياي كسب رضايت فاطمه بود، ابوبكر گفت: به خدا سوگند خانه و زندگي و مال و ثروتم و خويشانم را ترك نكردم؛ مگر براي به دست آوردن رضايت و خوشنودي خدا و رسول و شما خاندان پيغمبر، پس فاطمه از وي راضي شد»
📚دلائل النبوه ج7 ص281
❕برای پاسخ توجه به #نکاتی لازم است ؛
1⃣روایت مرسل است و قابل استناد نمیباشد ، زیرا شعبی از تابعان است و خود #شاهد ماجرا نبوده است تا به صورت مستقیم نقل روایت کند .
2⃣شعبی از دشمنان علی علیه السلام است و ناصبی بوده و روایتش در مورد اهل بیت علیهم السلام #مقبول نمی باشد .
❕بلاذری از خود شعبی نقل می کند که می گفت ؛
« در شهر بصره همراه عده ای بر حجاج وارد شديم گروهي از قاريان مدينه از فرزندان مهاجر و انصار كه ابوسلمه بن عبد الرحمن بن عوف نيز در جمع آنان بود، حضور داشتند. حجاج با آنان مشغول گفتگو بود يادي از علي بن ابوطالب كرد و از او بدگويي نمود و ما نيز به خاطر رضايت حجاج از علی بدگویی كرديم »
📚انساب الاشراف ج4 ص315
3⃣نارضایتی حضرت فاطمه سلام الله علیها از ابوبکر از روشن ترین #مسائل تاریخی است و قابل انکار نمی باشد .
❕بخاری می نویسد ؛
«فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وي روي گردان شد و اين ناراحتي ادامه داشت تا از دنيا رفت»
📚صحیح بخاری ج4 ص78
👌و یا نقل می کند ؛
«فاطمه بر ابوبكر غضب كرد و با وي سخن نگفت تا از #دنيا رفت »
📚صحیح بخاری ج8 ص149
4⃣و نکته پایانی این که اگر حضرت فاطمه سلام الله علیها از آنها راضی شد چرا #وصیت کرد شبانه دفن شود تا ابوبکر و عمر در تشیبع جنازه او حاضر نشوند که جهت آگاهی به نمایه زیر مراجعه فرمایید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5646
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#دفاع_علی_از_قبر_فاطمه_سلام_الله_علیهما
🤔#پرسش
❔چرا حضرت علی از خود حضرت فاطمه دفاع نکرد اما پس از شهادت او وقتی خلفا قصد نیش قبر و نماز خواندن بر جنازه ایشان را داشتند با #شمشیر از او دفاع کرد ❗️آیا این یکی از بزرگترین تناقض های شیعه نیست ❕
💠#پاسخ💠
👌در رابطه با فلسفه عدم دفاع علی علیه السلام از حضرت زهرا سلام الله علیها و تعرض دستگاه خلافت به ایشان به نمایه زیر مراجعه فرمایید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5205
❕حضرت زهرا سلام الله علیها به خاطر خشمی که از مردمان زمان خودشان داشتند که چگونه حق خلافت حضرت علی را به جا نیاوردند و به دختر پیامبرشان جسارت کرده و اسباب شهادتشان را فراهم کردند ، به حضرت امیر وصیت کردند که ایشان را پنهانی دفن کرده و کسی را از احوال ایشان مطلع نکنند تا جهانیان بدانند که دختر پیامبر با حالت خشم و غضب از مردم از دنیا رفت و وصیت کرد که هیچ یک از آنان حق شرکت در تشییع جنازه و نماز خواندن بر او را نداشته باشند.
👌شیخ کلینی روایت می کند:
« چون فاطمه بیمار شد وصیت نمود به علی که بیماری او را کتمان کند و مردم را بر احوال او مطلع نسازد پس حضرت به وصیت او عمل کرد و او را در شب دفن نمود و اثر قبر او را #محو کرد...»
📚الکافی ج1 ص381
📚امالی طوسی ص109
🔶در روایت دیگر آمده است:
« فاطمه به علی گفت زمانی که من از دنیا رفتم شبانه دفنم کن و آن دو نفر ( ابوبکر و عمر ) را مطلع نکن»
📚معانی الاخبار ص356
🔶در روایت دیگر آمده است:
« فاطمه شبانه دفن شد و علی و حسن و حسین او را دفن کرده و قبرش را پنهان ساختند زیرا او نسبت به مردم خشمگین بود و نمی خواست آنان در مراسم فوت او شرکت کنند و علی قبر او را با زمین #یکسان نمود تا شناخته نشود »
📚بحار الانوار ج43 ص183
🔶امام صادق فرمود:
« فاطمه وصیت کرد تا شبانه و مخفیانه دفن شود تا ابوبکر و عمر بر او نماز نخوانند»
📚علل الشرایع ج1 ص185
👌علمای اهل سنت نیز این مضمون را نقل کرده اند.
❗️بخاری روایت می کند:
« فاطمه شش ماه پس از پیامبر زنده بود .هنگامی که از دنیا رفت علی او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت»
📚صحیح بخاری ج4 ص1549
🔶ابن قتیبه می نویسد:
« فاطمه قسم خورد که با ابوبکر سخن نگوید و #وصیت کرد که شبانه دفن شود تا ابوبکر در دفن وی حضور نداشته باشد»
📚تاویل مختلف الحدیث ج1 ص300
🔶صنعانی می نویسد:
« فاطمه دختر پیامبر شبانه به خاک سپرده شد تا ابوبکر بر او نماز نخواند چون بین آن دو پیشامدهایی رخ داده بود»
📚المصنف ج3 ص521
❕در نقلی در کتاب دلائل امامه آمده است ؛
👌صبح آن شبى كه فاطمه عليها السّلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جديد در قبرستان بقيع مشاهده مى شد ،هنگامى كه مسلمانان از درگذشت حضرت فاطمه آگاه و متوجه بقيع شدند با #چهل قبر جديد مواجه گرديدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از ميان آن چهل قبر تشخيص دهند... زعماى قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنيد كه اين قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه را به دست بياوريم و بر بدن او نماز بخوانيم و قبرش را زيارت كنيم.
👌هنگامى كه خبر اين توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام رسيد، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بيرون زده، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مىپوشيد و دست بر ذو الفقار گرفته بود، آمد تا وارد بقيع شد. شخصى به ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب است كه با اين حالت آمده و سوگند مىخورد كه اگر يك سنگ از اين قبور #جابجا شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد.
❕عمر در حالى كه با يارانش بود، با حضرت امير عليه السّلام ملاقات كرد و گفت: اى ابو الحسن! چه منظور دارى؟ به خداوند سوگند ما قبر فاطمه را مىشكافيم و بر جنازه اش نماز مىگزاريم.حضرت امير لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمين زد و فرمود:اى ابو السوداء! ...به حقّ آن خدايى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و يارانت راجع به اين قبرها عملى انجام دهيد زمين را از خون شما سيراب خواهم كرد. عمر! از اين خيال در گذر! پس از عمر ابو بكر با حضرت امير ملاقات نمود و گفت:اى ابو الحسن! تو را به حقّ پيغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند مىدهم كه از عمر دست بردارى، زيرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمىپسندى خوددارى مىكنيم راوى مىگويد: على عليه السّلام #عمر را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود بازنگشتند.
📚دلائل الامامه ص136
👌این نقل به صورت #مرسل و بدون سند از فردی به نام محمد بن همام که او نیز #مجهول است نقل شده است ، بنابراین روایت از حیث سندی ضعیف است و نمی توان آن را دلیلی بر تناقض و تضاد در رفتار علی علیه السلام #تلقی کرد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#حجر_الاسود_اقرار_به_امامت_امام_سجاد
🤔#پرسش
❔ماجرای اقرار حجر الاسود به امامت امام سجاد چه بود ❗️مگر محمد #حنفیه امامت امام سجاد را قبول نداشت ❕❕
💠#پاسخ💠
👌شیخ بزرگوار کلینی و دیگران از علمای شیعه از امام باقر علیه السلام نقل می کنند ؛
❕ «پس از کشته شدن امام حسين محمد حنفيه از امام علي بن الحسين خواست تا در #خلوت با او صحبت کند، آنگاه که به خدمت امام رسيد عرض کرد: فرزند برادرم، ميداني که پيامبر خدا وصيت و امامت را بعد از خود به اميرمؤمنان داد و سپس به امام حسن و بعد از او به امام حسين واگذار کرد و پدر شما به شهادت رسيد، و براي جانشينی بعد از خودش وصيتي نکرد و ميداني که من، عموي شما و با پدرت با يک ريشهام و زاده علي ميباشم.
👌من با اين سن و #سبقتي که بر شما دارم، از شما که جوانيد به امامت سزاوارترم پس با من در مسأله جانشيني و امامت کشمکش و درگيري نداشته باش.»
❕امام علي بن الحسين در پاسخ عمويش، محمد حنفيه، با لحني ملايم و دلسوزانه فرمود: «اي عمو از خدا بترس و چيزي را که حقّت نيست مخواه، من تو را موعظه ميکنم که مبادا از نادانان باشي، اي عمو همانا پدرم قبل از آنکه عازم عراق شود به من در اين باره وصيت کرد و ساعتي قبل از #شهادتش نيز با من تجديد عهد نمود، و اين سلاح رسول خدا است که پيش من است، متعرّض اين امر مشو که ميترسم عمرت کوتاه و حالت دگرگون شود. همانا خداي عزّوجل، امر وصيت و امامت را در نسل حسين مقرّر داشته است.»
❕آنگاه امام براي اينکه مطالب را به شکل عيني براي عمويش اثبات کند فرمود:
«اگر ميخواهي اين مطلب را بفهمي، بيا نزد «حجرالاسود» رويم و از او داوري بخواهيم و مطالب را از آن بپرسيم.»
💠 امام باقر ميفرمايد: «اين گفتگو ميان آندو در مکه بود تا اين که به #حجرالاسود رسيدند. علي ابن الحسين به محمد حنفيه فرمود: اول تو به درگاه خدا دعا کن و از خدا بخواه تا حجرالاسود را به صدا درآورد و مطلب را از او بپرس. محمد، با زاري و دعا به پيشگاه خدا از حجرالاسود خواست که مطلب را بيان کند. ولي حجر پاسخي نداد. عليبن الحسين فرمود: اي عمو .اگر تو وصي و امام بودي جوابت را ميداد.»
👌محمد گفت: پسر برادر، اينک تو دعا کن و از خدا بخواه.
❕«علي بن الحسين به آنچه خواست دعا کرد، سپس فرمود: «اي حجر، از تو ميخواهم به آن خدايي که ميثاق پيامبران و اوصياء و همه مردم را در تو قرار داده است، وصي و امام بعد از حسين را به ما خبر ده؟! حجر، چنان بلرزه درآمد که نزديک بود از جاي خود کنده شود، سپس خداي عزوجل او را به سخن آورد و به زبان عربي فصيح گفت: بار خدايا، همانا #وصيت و امامت، بعد از حسين ابن علي به علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب، پسر فاطمه دختر رسول خدا رسيده است. پس محمد حنفيه از سخن خود برگشت و پيرو علي ابن الحسين گرديد.»
📚الکافی ج1 ص348
📚دلائل الامامه ص207
📚مناقب آل ابی طالب ج4 ص147
📚الاحتجاج ج2 ص316
📚بحار الانوار ج46 ص112
👌شیخ عباس #قمی می نویسد ؛
« محمد حنفیه با این عمل می خواست که شبهات و اوهام مستضعفین برطرف شود ، او می خواست که بر آنهایی که او را امام می دانستند حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد را نشان دهد تا بدانند او امام است و محمد حنفیه در امر امامت #منازعه ای نداشت و مقام او بالاتر از آن است که این توهم در مورد او برود »
📚منتهی الامال ج2 ص1138
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#تاریخی_اعتقادی
#ابن_ملجم_آتش_قصاص_مثله
🤔#پرسش
❔برخی شبهه می کنند که ابن #ملجم را #آتش زدند و دروغ می گویند که علی گفته است که با او #خوب رفتار کنید #پاسخ چیست❕❕
💠#پاسخ💠
👌این که حضرت علی علیه السلام دستور به حسن معاشرت با ابن #ملجم که به اسارت در آمده بود دادند مساله ای مسلم در #تاریخ است و قابل انکار نمی باشد .
🔷در کتاب #قرب الاسناد چنین نقل شده است ؛
« علی علیه السلام زمانی که مورد ضربه ابن ملجم قرار گرفت فرمود که این #اسیر را حبس کنید و به او غذا بدهید و با او خوب رفتار کنید . اگر زنده ماندم خودم تصمیم می گیرم که چگونه با او برخورد کنم اگر بخواهم قصاص می کنم و اگر بخواهم می بخشم و اگر از #دنیا رفتم امر دست شما است .اگر تصمیم بر قصاص گرقتید او را مثله نکنید »
📚#قرب الاسناد ص67
📚#وسائل الشیعه ج29 ص127
📚#المناقب ابن شهر آشوب ج3 ص312
👌در #نقل دیگری آمده است ؛
« علی علیه السلام به فرزندش حسن روی کرد و فرمود با اسیرت ( ابن #ملجم ) خوب #رفتار کن و به او احسان کن ...زمانی که حسن علیه السلام برایش مقداری #شیر بردند تا بخورد حضرت کمی از آن را خوردند و فرمودند بقیه را به اسیرتان ابن #ملجم بدهید و به حسن علیه السلام فرمودند بحقی که بر ذمه تو دارم به او غذا و نوشیدنی #مناسب بده و تا زمان موتم با رفق و مدارا با او رفتار کن و از آن چه #میخوری و می آشامی به او هم بده »
📚#بحار الانوار ج42 ص287
📚#مستدرک الوسائل ج11 ص79
❕و در مورد نحوه #قصاص ابن ملجم فرمودند ؛
« ای فرزندان عبدالمطلب نکند بعد از شهادتم ( به بهانه قتل من ) در خون #مسلمانان فرو روید و بگویید امیر مومنان #کشته شد. آگاه باشید جز #قاتل من را به سبب قتل من نکشید ( درست ) بنگرید هر گاه من از این ضربت از دنیا #چشم پوشیدم ، او را تنها یک #ضربه بزنید تا یک ضربت در برابر یک ضربت باشد و او را مثله نکنید ( گوش و بینی و اعضای بدن او را جدا نسازید ) که من از رسول خدا شنیدم که می فرمود از #مثله کردن بپرهیزید هر چند نسبت به سگ گزنده باشد »
📚#نهج البلاغه نامه 47 بخش چهارم
📚#وسائل الشیعه ج29 ص128
🔷شیخ #کلینی نیز نقل می کند که حضرت به امام حسن فرمودند :
« ای فرزندم ( اگر خواستی قصاص کنی ) یک #ضربه به او بزن در برابر ضربه ای که به من زد و از این تعدی نکن »
📚#الکافی ج1 ص237
👌امام #باقر علیه السلام نیز فرمود :
« وصیت علی به حسن علیهما السلام این بود که ای فرزندم تو ولی امر و ولی دم من هستی اگر خواستی عفو بکن و اگر خواستی قصاص کنی پس یک #ضربه به او بزن در قبال یک ضربه ای که به من زده است »
📚#الغیبه طوسی ص117
❕شیخ مفید نیز نقل می کند که حضرت به امام #حسن فرمود :
« از #مثله کردن قاتلم بپرهیز زیرا رسول خدا آن را مکروه می دانست حتی نسبت به یک سگ گزنده »
📚#الاختصاص ص150
❕امام حسن علیه السلام نیز مطابق #وصیت امام علی علیهما السلام عمل کردند .
🔶امام #باقر علیه السلام فرمود ؛
« چون ابن #ملجم را به نزد امام حسن آوردند آن #ملعون گفت با خدا عهد کرده بودم که پدر تو را بکشم ، و به عهد خودم وفا کردم اگر خواهی مرا بکش و اگر عفو کنی می روم به نزد #معاویه و او را به قتل می رسانم و تو را از شر او راحت می دهم و باز به نزد تو می آیم .حضرت فرمود تو را به زودی به جهنم می فرستم پس او را بطلبید و به دست مبارک خود( با ضربتی) او را #گردن زد »
📚#قرب الاسناد ص144
📚#وسائل الشیعه ج29 ص128
👌امام #حسن علیه السلام نیز طبق نقلی فرمود ؛
« من امتثال امر پدر خود می نمایم و یک ضربت #شمشیر بر او می زنم تا بمیرد »
📚#بحار الانوار ج42 ص297
🔷در نقل دیگر آمده است ؛
« استخوانهای ابن ملجم را در گودالی انداخته بودند و پیوسته مردم کوفه از آن گودال صدای ناله و فریاد می شنیدند »
📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص387
📚جلاء العیون ص375
❕البته در برخی روایات ضعیف آمده است که برخی افراد آمدند به نزد امام حسن علیه السلام و درخواست کردند که قصاص را آنها انجام دهند و آنها ابن ملجم را مثله کردند و پس از آن جنازه اش را آتش زدند یا پس از قصاص ابن ملجم توسط امام حسن علیه السلام افراد دیگری جنازه ابن ملجم را آتش زدند .
❕این مضمون روایات از حیث سند #مرسل و #ضعیف هستند و قابل اعتنا نمی باشند و خلاف مشهور روایاتی است که ما آوردیم .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#تاریخی
🤔#پرسش
❔ آیا عایشه پس از جنگ #جمل آزاد شد یا در حصر بود ❗️اگر علی علیه السلام آزادش کرد چرا #محاکمه او را نکرد و به سزای اعمالش نرساند ❕❕
💠#پاسخ💠
👌علی علیه السلام بر اساس #وصیت پیامبر گرامی ، پس از جنگ جمل با #عایشه با رفق و مدارا رفتار کرد .
🗯احمد بن حنبل نقل می کند که پیامبر گرامی خطاب به حضرت #علی عرضه داشت ؛
« به زودی میان تو و عایشه حادثه ای اتفاق می افتد ، وقتی چنین اتفاقی افتاد ، عایشه را به #جایگاه امنش بازگردان »
📚#مسند احمد ، ج10 ص343
📚فتح #الباری ج13 ص55
👌و عایشه نیز در گفتگویی که با علی علیه السلام داشت تقاضای #عفو کرد و خطاب به ایشان چنین عرضه داشت ؛
« ای پسر ابوطالب قدرت یافتی پس #نرمی به خرج ده »
📚تاریخ #یعقوبی ج2 ص183
👌علی علیه السلام نیز عایشه را با چهل #سواره زن به سوی منزلش در مدینه روانه کرد .
🔷شیخ #مفید می نویسد ؛
« چون امیر مومنان تصمیم به حرکت به سوی کوفه گرفت ، کسی را نزد #عایشه فرستاد که به وی دستور دهد به سوی مدینه #کوچ کند ، وی برای حرکت مهیا شد ، سپس چهل #زن را دستار و کلاه پوشانید و شمشیر در اختیارشان نهاد و به آنان فرمان داد از عایشه محافظت کنند .عایشه در طول راه می گفت خدایا با علی چنان کن که با من رفتار کرد .#مردان را به همراهم فرستاد و حرمت پیامبر خدا را نگه نداشت . وقتی زنان همراه با عایشه به مدینه رسیدند دستارها و شمشیرها را بر داشتند و با وی وارد مدینه شدند ، چون عایشه آنان را دید ، از دشنام گویی و نکوهش امیر مومنان پشیمان شد و گفت خدا به پسر ابی طالب پاداش نیکو دهد چرا که حرمت پیامبر خدا را درباره من #پاس داشت »
📚#الجمل ص415
📚#الامامه و السیاسه ج1 ص98
📚تاریخ #طبری ج4 ص544
👌عایشه پس از جنگ جمل ، گویی جایگاه و قباحت کار خود را در به #خاک و #خون کشیدن مسلمین در جهان دیگر دیده بود و بارها اظهار پشیمانی می کرد تا آنجایی که پس از جنگ #جمل می گفت ؛
« به خدا سوگند دوست داشتم بیست سال پیش از این روز #مرده بودم »
📚#الکامل فی التاریخ ج2 ص345
📚#نهایه الارب ج20 ص79
🔶و می گفت ؛
« دوست داشتم در خانه می نشستم چنان که #دیگران نشستند »
📚#فتح الباری ج13 ص55
📚#اسد الغابه ج3 ص429
👌ابن #سعد می نویسد ؛
« وقتی عایشه آیه « و در خانه هایتان بنشینید » را تلاوت می کرد چندان می گریست که روی سری اش #خیس می شد »
📚#الطبقات الکبری ج8 ص81
📚#انساب الاشراف ج3 ص60
🔷خطیب #بغدادی نیز می نویسد ؛
« هیچ گاه عایشه حضور در جنگ جمل را به یاد نمی آورد مگر آنکه گریه می کرد تا آنجا که روی سری اش خیس می شد و می گفت ای کاش از یاد رفته بودم و #فراموش شده بودم »
📚#تاریخ بغداد ج9 ص185
🗯این که علی علیه السلام عایشه را آزاد کرد و محاکمه نکرد #فلسفه روشنی داشت؛
🔶 زیرا عایشه به دلیل نسبتش با پیامبر گرامی در میان مردم #احترام داشت و اگر علی علیه السلام با او مدارا نمی کرد اسباب آشوب و هرج و مرج در جامعه #فراهم می شد و افراد از این زمینه برای رسیدن به مقاصد پلید خودشان استفاده می کردند .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA