eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال قرآن می فرماید: ایاک نعبد و ایاک نستعین یعنی تنها تورا می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم .با وجود این ایه شما شیعیان چگونه به اهل بیت توسل می کنید و از غیر خدا کمک می خواهید 🗯پاسخ: ❗️درخواست کمک از غیر خدا دو صورت دارد: 1⃣کمک خواهی از غیر خدا خواه انسان باشد خواه عامل طبیعی با اعتقاد به این که او در فعل و کمک رسانی خود از خدا بی نیاز و از موضع استقلال انسان را یاری کند.چنین کمک خواهی جز « شرک» نام دیگری ندارد زیرا اعتقاد به استقلال موجودی و بی نیازی او از خدا خواه از نظر وجود و هستی خواه از نظر فعل و کار اعتقاد به الوهیت و خدایی اوست طبعا هر نوع درخواست کمک با این اعتقاد مایه شرک خواهد بود حتی اگر کشاورزی عوامل طبیعی را بدون اذن خدا پرورش دهنده بذر و به بار اورنده محصول بداند چنین فردی یا منکر خداست و یا مشرک می باشد . 2⃣استعانت از غیر خدا به قید این که فرد در کمک رسانی خود از قدرت و نیروی خدادادی بهره گرفته و انسان را یاری می کند چنین کمک خواهی نه تنها مایه شرک نیست بلکه عین توحید و درخواست کردن از خداست .زیرا جهان افرینش جهان اسباب و مسببات است و فیض الهی طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد و سبب در کار خود استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد. 🗯ایه ای را که در سوره حمد شب و روز می خوانیم استعانت را به خدا منحصر می کند و فرمان می دهد که تنها باید از او کمک خواست در مقابل کار مشرکان است که از بت های خود طلب استعانت کرده و انها را در فعل و کار خود مستقل می پنداشتند . ❗️ولی هر گاه درخواست کمک از فردی از این قید پیراسته شود و او را وجودی ممکن و غیر مستقل دانیم و کمک رسانی او را منوط به اذن الهی و مشیت او شمردیم طبعا چنین درخواستی هر چند به ظاهر از غیر خداست ولی در واقع درخواست کمک از خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده که در مواردی دیگران را یاری کند. ❗️قرآن در سوره حمد یاد آور می شود که فقط از خدا استعانت بجوییم ولی در موارد دیگر دستور می دهد که از غیر او نیز استعانت بجوییم مانند: 🔷« از صبر و نماز کمک بگیرید» 📓بقره45 🔷ذو القرنین چنین می گفت: « مرا با نیرویی یاری کنید» 📓کهف95 🔷« هرگاه ( مومنان غیر مهاجر در مکه در حفظ دین خود) از شما یاری طلبیدند بر شماست که انها را یاری کنید» 📓انفال72 🗯این ایات و ایات دیگر و سیره عقلای جهان حاکی از آن است که استعانت از غیر خدا به نحوی که بیان شد ارتباطی به شرک ندارد زیرا انها مستقل نبوده و اگر توانایی در رفع مشکلی دارند به اذن خدا می باشد و درخواست از انان عین درخواست از خداست و خداوند فیض خود را از طریق انان جاری می سازد و این عین درخواست کردن از خدا می باشد 📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص159 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
‍ 🤔پرسش ❓پرسشی پیرامون ❔اگر به بخش دوم این دعا توجه شود آن خلاف احتیاط است آنجا که گوید : « يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ » یعنی ای محمد و ای علی مرا کفایت کنید که شما دو بزرگوار مرا کافی هستید . حال این است که هستید یعنی چه ؟ یعنی دیگر معاذا بالله به خدا هم نیست؟ ❕آیا این را بعدها غالیان و به دعا افزوده اند ؟ و اصلا این به دعا سند و معتبری دارد یا نه ❕متن آن با کتاب خدا در است که قرآن بارها با تأکید می گوید: « حسبنا الله و نعم الوکیل »سوره آل عمران ، آیه 173 و نیز با 36 تا 38 در سوره زمر در تعارض آشکاری است که در ضمن آن با استفهام تقریری می پرسد: «الیس الله بکاف عبده؟!/ مگر خدا پرستنده اش را کفایت نمی کند؟ این دعا از پیامبر یا امام معصوم هم نشده است. روایت هم نیست بلکه یک . 💠پاسخ💠 👌علامه مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می آورد که دعای مشهور به دعای فرج دعایی بوده است که امام زمان علیه السلام به فردی به نام محمد بن احمد بن ابی اللیث در تشرفی که نسبت به ایشان روا داشتند تعلیم دادند و او که از دست دشمنان امنیت نداشت به برکت این دعا نجات یافت ؛ ❕می گوید که امام زمان علیه السلام به من چنین تعلیم داد ؛ 🗯 اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی . 📚بحار الانوار ج53 ص 276 👌کفعمی نیز نقل می کند که این دعایی بود که امام زمان علیه السلام به فردی زندانی تعلیم دادند که او به برکت این دعا از زندان رهایی یافتند که کفعمی دعا را با اضافه این جملات نقل می کند ؛ « ...الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل یا ارحم الراحمین بمحمد و آله الطاهرین» 📚المصباح کفعمی ص176 🔶مضمون این دعا در کتب زیر نیز نقل شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج8 ص186 📚جمال الاسبوع ص280 و ... 🗯بنابراین دعا از حیث سند معتبر است و علمای بزرگ آن را در کتب خود نقل کرده اند . ❔حال آیا جمله « اکفیانی فانکما کافیان » « مرا کفایت کنید زیرا شما کفایت کننده هستید » با آیات قرآن که خداوند را کافی و کفایت کننده می داند تعارض دارد ❗️ 👌پاسخ روشن است که هیچ گونه تعارضی بین فراز مذکور و آیات قرآن نیست . ❕❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕درخواست کفایت کردن از غیر خدا دو صورت دارد ؛ 1⃣گاهی این درخواست با این اعتقاد است که طرف مقابل در کفایت کردن و کمک رسانی مستقل و بی نیاز از خدا بوده و از موضع استقلال انسان را یاری می کند . 🔶بی شک درخواست کفایت کردن با این اعتقاد عین شرک است و مخالف آیات قرآن می باشد . 2⃣در صورت دوم درخواست کفایت کردن از دیگران به قید استقلال و بی نیازی از خداوند نیست ، بلکه با این اعتقاد این درخواست مطرح می شود که کفایت کنندگان با قدرت و نیرو و اجازه ای که خداوند به آنان داده است انسان را یاری کنند . 👌چنین کمک خواهی و درخواست کفایتی عین توحید است زیرا جهان آفرینش جهان اسباب و مسببات است و فیض الهی طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد و سبب در کار خود استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد . 🗯بنابراین اگر درخواست کفایت دیگران را منوط به اذن الهی و مشیت او شمردیم و آنها را موجودی ممکن و غیر مستقل دانستیم ، درواقع این درخواست کفایت از خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده است که دیگران را کفایت کند اگر چه به ظاهر درخواست کفایت از غیر خداست . 🔷لذا خداوند در قرآن خطاب به پیامبرش می گوید که به مشرکان بگوید ؛ « آنها که کافر شده اند می گویند تو پیامبر نیستی ، بگو کافی است که خداوند و کسی که علم الکتاب نزد اوست گواه من باشند » 🔶رعد 43 ❕پیامبر در کنار خداوند ، شهادت دادن کسی که علم الکتاب نزد اوست ( علی علیه السلام ) را کافی در اثبات نبوت خود می داند ، در حالی که شما می گویید تنها باید خداوند کافی برای بنده اش باشد . 🔶حضرت علی بر اساس علم و قدرتی که خداوند به او داده است ، کفایت کننده پیامبر در اثبات نبوتش است و این کفایت کنندگی به اذن و مشیت الهی است و هیچ منافاتی هم با توحید ندارد . 🗯ما هم اگر در دعای مذکور از پیامبر گرامی و حضرت علی درخواست کفایت می کنیم ، آنان را مستقل نمی دانیم بلکه با این اعتقاد درخواست می کنیم که با قدرت و اذنی که خداوند به شما داده است ما را کفایت و یاری کنید و این عین درخواست کفایت کردن از خداست . 👌خداوند در برابر کسانی که غیر خدا را به صورت مستقل و استقلالی برای خود کافی می دانستند ، تصریح می کنند که تنها کفایت کننده خداوند است و هیچ کس بدون اذن او توانایی کفایت دیگری را ندارد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA َ
🤔 ❔عملی بی شرمانه در قرآن ؛ ❗️الله محمد در آیه ۱۴ مائده می گوید که در میان مسیحیان تا روز قیامت دشمنی و عداوت و انداخته است. سوال : آیا چنین عملی عادلانه و عاقلانه و اخلاقیست؟ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى‏ أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ » «و از كسانى كه ادعاى نصرانيت (و يارى مسيح) داشتند (نيز) پيمان گرفتيم ولى آنها قسمت قابل ملاحظه‏ اى از آنچه به آنان داده شده بود بدست فراموشى سپردند، لذا در ميان آنها تا دامنه قيامت عداوت و دشمنى افكنديم و خداوند در آينده آنها را از آنچه انجام داده ‏اند (و از نتايج آن) آگاه خواهد ساخت.» 🔸مائده 14 👌عيسى بن مريم علیه السلام پيغمبر رحمت بود و مردم را به صلح و صفا مى ‏خواند، و تشويقشان مى‏ كرد به اينكه نسبت به آخرت اشراف و توجه كامل داشته و از لذائذ دنيا و زخارف دل فريب آن اعراض كنند، و نهيشان مى ‏كرد از اينكه بر سر دنيا اين كالاى پست تكالب كنند، يعنى مانند درندگان بر سر يك شكار پنجه به روى هم بكشند كه اگر خواننده عزيز بخواهد كلمات آن جناب را ببيند بايد به مواقف مختلفى كه انجيل‏هاى چهارگانه از آن جناب نقل كرده‏ اند مراجعه كند. 👌ليكن پيروانش عكس العمل بر خلاف، از خود نشان داده و مواعظ و تذكرات آن جناب را از ياد بردند، و چون كردند عداوت و دشمنی میان آنها پراکنده شد . 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 5 ص 393 ❕این که قرآن می گوید خداوند میان آنها عداوت و دشمنی افکنده است به آن معنا نیست که خداوند مستقیما چنین کاری را کرده باشد ، بلکه اثر نادیده گرفتن تعالیم مسیح علیه السلام و پیمان شکنی ها و خلاف کاری های مسیحیان ، آن بود که عداوت و دشمنی و اختلاف میان آنها ایجاد شود ، و از آنجایی که هر شیئ و سببی به توحید افعالی و قاعده مسلم ( لا موثر فی الوجود الا الله ) اثرش را از ناحیه موثر یعنی خداوند دارد ، لذا ایجاد کینه و عداوت که متاثر از خلاف کاری های مسیحیان است به خداوند نسبت داده شده است اگر چه سبب ساز اصلی ایجاد کینه و عداوت خود بودند . 👌به بیان دیگر اعمال خلافی که مسیحیان انجام می دادند آثاری داشت که خواه ناخواه دامنشان را می گرفت و پرده بر چشم و گوش و عقل آنها می افکند، و آنها را به و کینه با یکدیگر می کشاند، و از آنجا که خاصیت همه اشیاء و تاثیر همه اسباب به فرمان خداوند است، می توان این کینه و عداوت را که ناشی می شود از اعمال ناپسند ، در تمام این موارد به خدا نسبت داد، اما این نسبت عین اختیار بندگان و آزادی اراده آنها است ، و اشکالی بر خداوند وارد نیست . ❕لذا در آیه مذکور در تفسیر نمونه می خوانیم ؛ « مفهوم آيه فوق چنين است كه پيمان شكنى نصارى و خلاف‏كاري هاى آنها سبب شد كه عوامل عداوت و دشمنى و بذر نفاق و اختلاف در ميان آنها پاشيده شود و از آنجا که ميدانيم آثار اسباب تكوينى و طبيعى بخدا نسبت داده ميشود ( القاء کینه و عداوت به خداوند نسبت داده شده است ) و هم اكنون كشمكشهاى فراوانى كه بين دول مسيحى وجود دارد و تا كنون سرچشمه دو جنگ جهانى شده و هم چنان دسته بندي هاى توام با عداوت و در ميان آنها ادامه دارد، علاوه بر اين، اختلافات و عداوتهاى مذهبى در بين فرق مذهبى مسيحيت بقدرى زياد است كه هم اكنون نيز به كشتار يكديگر ادامه ميدهند. 📚تفسیر نمونه ج 4 ص 318 👌به فرض هم که بگوییم خداوند مستقیما بین مسیحیان اختلاف و دشمنی ایجاد کرده است ، باز هم اشکالی نمی شود زیرا این اختلاف و دشمنی به عنوان عقاب و مجازات خداوند بین آنها پراکنده شده است و بی دلیل نبوده است و آنان مستحق آن بوده اند ، زمانی این القاء کینه و دشمنی ناپسند است که خداوند بدون دلیل دست به آن بزند لذا در تفسیر آسان چنین آمده است ؛ « چون اين كيفر و جزاء در مقابل پيمان شكنى و اهميت ندادن بدستورات خدا بود لذا اين اشكال مورد ندارد كه گفته شود مى‏ شود خدا بين آنان ايجاد عداوت و كينه ورزى كند.» 📚تفسیر آسان ج 4 ص 124 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال لطفا دلائل طرفداران تکامل انواع و نقد انان را به طور خلاصه برایمان بیاورید که انان به چه دلیل معتقد به تکامل انواع و خلقت انسان از میمون هستند 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر نمونه چنین آمده است: 🗯به آسانی میتوان استدلالات آنها را در سه قسمت خلاصه کرد: 🔷نخست دلائلی است که از دیرینشناسی و به اصطلاح مطالعه روی فسیلها، یعنی اسکلتهای متحجر شده موجودات زنده گذشته، آورده اند آنها معتقدند مطالعات طبقات مختلف زمین نشان می دهد که موجودات زنده، از صورتهای ساده تر به صورتهای کاملتر و پیچیده تر تغییر شکل داده اند. ❗️تنها راهی که اختلاف و تفاوت فسیلها را می توان با آن تفسیر کرد، همین فرضیه تکامل است. 🔷دلیل دیگر قرائنی است که از تشریح مقایسه ای جمع آوری کرده اند، آنها طی بحثهای مفصل و طولانی می گویند هنگامی که استخوان بندی حیوانات مختلف را تشریح کرده، با هم مقایسه کنیم شباهت زیادی در آنها می بینیم که نشان می دهد همه از یک اصل گرفته شده اند. 🔷بالاخره سومین دلیل آنها قرائتی است که از جنین شناسی بدست آورده اند و معتقدند اگر حیوانات را در حالت جنینی که هنوز تکامل لازم را نیافته اند در کنار هم بگذاریم خواهیم دید که جنینها قبل از تکامل در شکم مادر، یا در درون تخم تا چه اندازه با هم شباهت دارند، این نیز تأیید می کند که همه آنها در آغاز از یک اصل گرفته شده اند. 🗯پاسخهای طرفداران ثبوت انواع ❗️ولی طرفداران فرضیه ثبوت انواع یک پاسخ کلی به تمام این استدلالات دارند و آن اینکه هیچیک از این قرائن قانع کننده نیست، البته نمی توان انکار کرد که هر یک از این قرائن سه گانه احتمال تکامل را در ذهن به عنوان یک احتمال ظنی توجیه می کند، ولی هرگز یقین آور نخواهد بود. ❗️به عبارت روشنتر اثبات فرضیه تکامل، و تبدیل آن از صورت یک فرضیه به یک قانون علمی و قطعی، یا باید از طریق دلیل عقلی بوده باشد، و یا از طریق آزمایش و حس و تجربه، و غیر از این دو راهی نیست. 🗯اما از یکسو می دانیم دلائل عقلی و فلسفی را به این مسائل، راهی نیست، و از سوی دیگر دست تجربه و آزمایش از مسائلی که ریشه های آن در میلیونها سال قبل نهفته است کوتاه است 🗯آنچه ما با حس و تجربه درک می کنیم این است تغییرات سطحی با گذشت زمان به صورت جهش (موتاسیون) در حیوانات و گیاهان رخ میدهد، مثلا از نسل گوسفندان معمولی ناگهان گوسفندی متولد می شود که پشم آن با پشم گوسفندان معمولی متفاوت است، یعنی بسیار لطیفتر و نرمتر میباشد، و همان سرچشمه پیدایش نسلی در گوسفند بنام (گوسفند مرینوس) می شود، با این ویژگی در پشم. 🗯و یا اینکه حیواناتی بر اثر جهش، تغییر رنگ چشم یا ناخن و یا شکل پوست بدن و مانند آن پیدا می کند. ❗️ولی هیچکس تاکنون جهشی ندیده است، که دگرگونی مهمی در اعضای اصلی بدن یک حیوان ایجاد کند و یا نوعی را به نوع دیگر مبدل سازد. 🗯بنابر این ما تنها می توانیم حدس بزنیم که تراکم جهشها ممکن است یک روز سر از تغییر نوع حیوان در بیاورد، و مثلا حیوانات خزنده را تبدیل به پرندگان کند، ولی این حدس هرگز یک حدس قطعی نیست، بلکه تنها یک مساله ظنی است چرا که ما هرگز با جهشهای تغییر دهنده اعضاء اصلی به عنوان یک حس و تجربه روبرو نشده ایم. ❗️از مجموع آنچه گفته شد چنین نتیجه می گیریم که دلائل سه گانه طرفداران ترانسفورمیسم نمیتواند این نظریه را از صورت یک فرضیه فراتر برد، و به همین دلیل آنها که دقیقا روی این مسائل بحث می کنند، همواره از آن به عنوان فرضیه تکامل انواع سخن می گویند نه قانون و اصل. 📚تفسیر نمونه ج11 ص83 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا انسان اشرف مخلوقات است؟و خداوند عالم رو به جهت اون افریده ؟به چه دلیل عقلی و نقلی این سخن مطرح میشود 💭پاسخ: ❗️خداوند می فرماید: "ما بنی آدم را گرامی داشتیم و انها را در خشکی و دریا (بر مرکب های راهور)حمل کردیم واز انواع روزیهای پاکیزه به آنها روزی دادیم و بر بسیاری از خلق خود برتری بخشیدیم" 💎 اسرای 70 ❗️امام سجاد فرمود: "خداوند فرزندان آدم را بر سایر خلقش برتری داده است" 📚امالی طوسی ص490 📚بحار الانوار ج57 ص298 ❗️فلسفه آن روشن است زیرا انسان تنها موجودی است که از نیروهای مختلف ،مادی و معنوی ،جسمانی و روحانی تشکیل شده و در لابلای تضادها می تواند پرورش پیدا کند و استعداد تکامل و پیشروی نامحدود را دارد 📚تفسیر نمونه ج12 200 ❗️همچنین می فرماید: "خداوند کسی است که همه آنچه از نعمتها در زمین وجود دارد برای شما آفریده است" 📚بقره29 ❗️ومی فرماید: "انچه در آسمانها و زمین است را مسخر شما گردانیده است" 💎 جاثیه13 ❗️ومی فرماید: "نهر ها را مسخر شما گردانیده است" 💎ابراهیم32 ❗️ومی فرماید: "شب و روز را مسخر شما گردانیده" 💎نحل12 ❗️و... 👌از مجموع این آیات به خوبی استفاده می شود: 1⃣انسان تکامل یافته ترین موجود جهان است و آن قدر به او مقام و ارزش داده شده است که همه موجودات دیگر مسخر او گردیده است 2⃣تسخیر در این ایات بدین معنا نیست که انسان این موجودات را همگی تحت فرمان خود در آورده است بلکه همین اندازه که در مسیر منافع و خدمت او حرکت می کنند و فی المثل کرات آسمانی برای او نور افشانی می کنند یا فواید دیگر دارند در تسخیر او هستند.خورشید و ماه با نور افشانی خود صحنه حیات انسان را روشن و گرم و آماده می سازند و بوسیله جاذبه خود حرکت زمین را در مدارش تنظیم می کند و...همه در تسخیر و تحت منافع او هستند. ❗️هیچ مکتبی این قدر برای انسان ارزش والا بیان نداشته ودر هیچ فلسفه ای این همه موقعیت و شخصیت ندارد و این از ویژگی های مکتب اسلام است که ارزش وجودی انسان را تا این قدر بالا برده تا بداند و متذکر شود و تن به پستی ندهد و خود را اسیر شهوات و برده ثروت و مقام و زر و زور نسازد زنجیرها را در هم می شکند و به اوج آسمانها پرواز می کند. 📚تفسیر نمونه ج10 ص121 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال اشکال دیگری از این کانال های ملحد باز نشر میشود که ما چگونه به خدایی ایمان اوریم که با حواس وعلوم تجربی نمی توانیم درکش کنیم و او را نمیبینیم 🗯پاسخ: 🔴توجه به چند نکته لازم است: 1⃣نخست ما از این افراد سوال می کنیم که ایا قلمرو و منطقه فعالیت و نفوذ علوم طبیعی حدی دارد یا خیر؟ 🗯واضح است که جواب مثبت است زیرا قلمرو علوم طبیعی همان موجودات محدود مادی طبیعی است و بس ⁉️بنا براین چگونه میشود چیزی را که غیر محدود است با ابزار طبیعی درک نمود 🗯اساسا خدا از قلمرو علوم طبیعی خارج است و چیزی که از طبیعت خارج باشد نباید انتظار داشت که با اسباب طبیعی درک شود .نهایت حقی را که می توان برای یک عالم طبیعی قائل شد این است که او می تواند بگوید من نسبت بماورائ طبیعت سکوت می کنم چون از حدود مطالعه و ابزار کارم خارج است نه اینکه انکار کند. 🔷اساس عقاید خدا پرستان جهان بر این است که خدا از ماده و عوارض ماده به کلی منزه است و با هیچ یک از ابزار مادی درک نمی شود. 2⃣ما حتی اشیائ مادی داریم که قابل ادراک با حواس پنجگانه نمی باشد مانند: 🔷1 - در فیزیک می گویند که اصول رنگها هفت رنگ بیشتر نمی باشد که نخستین انها رنگ سرخ و اخرین انها بنفش است ولی در ماورائ انها هزار ها رنگ قرار دارد که برای ما قابل درک نیست و حدس می زنند که بعضی از حیوانات ممکن است بعضی از انها را ببینند 🔷2- امواج صوت فقط در فاصله 16 مرتبه در ثانیه تا20000 مرتبه در ثانیه برای ما قابل درک است و بیشتر یا کمتر از آن هر چه است برای ما قابل درک نیست 🔷3- انچه را ما از امواج ارتعاشات نور درک می کنیم در هر ثانیه از 458 هزار میلیارد تا727 هزار میلیارد است و بیشتر و کمتر از آن هر چه در فضا از امواج و ارتعاشات موجود است برای ما قابل رویت نیست 🔷4- همه می دانیم که جانداران ذره بینی مانند ویروسها و باکتری ها تعدادشان به مراتب از انسان بیشتر است و با چشم غیر مسلح قابل درک نیستند و چه بسا جانداران کوچکتری هم باشند که علم هنوز به وجود انها پی نبرده اند 🔷5- یک اتم با آن ساختمان مخصوص و گردش اکترون ها بر گرد پروتن ها با آن نیروی عظیم برای هیچ حسی قابل دیدن و درک نیست با انکه همه اجسام و موجودات جهان طبیعت از اتم تشکیل یافته است 🔷6- از جمله چیزهایی که محسوس نیستند و در عین حال حقیقت آن بر هیچ دانشمندی مخفی نمانده است حرکات مختلفی است که کره زمین دارد از جمله همان جزر و مدی است که بر قشر زمین وارد میشود و در اثر ان روزی دو بار طبقه رویین زمین در زیر پای ما به اندازه 30 سانتی متر بالا می اید و هیچ نشانه و علامتی نیست تا ما را به وجود این حرکت راهنمایی کند ❗️بنابراین هر گز نمی توان محسوس نبودن چیزی را دلیل بر نبودن آن گرفت و چه بسیارند امور غیر محسوس که دنیا را پر کرده و حواس ما از درک انها عاجز است 🗯چنانکه قبل از کشف اتم یا موجودات ذره بینی کسی حق نداشت آنها را انکار کند و چه بسا ممکن است موجودات فراوان دیگری از نظر ما پنهان باشد و تاکنون علم به کشف انها موفق نگشته باشند و هیچگاه عقل و وجدان به ما اجازه نمی دهد درباره انها نفیا و اثباتا نظر بدهیم . 3⃣جدای از این موارد حقائق دیگری را نیز ما از غیر راه حواس ظاهری درک می کنیم و اعتقاد یقینی به آن داریم با این که قابل درک حسی نیستند مانند حالت ترس و امید ،محبت و دشمنی،ومانند اینها که قابل درک با ادراک حسی نیستند در حالی که وجدان ما می گوید وجود دارند ❗️خلاصه انکه قلمرو حواس و ابزار طبیعی محدود است و نمی شود عالم را محدود به آن بدانیم 📚منابع: 1⃣افریدگار جهان،ایت الله مکارم،ص248 2⃣الالهیات،علامه سبحانی،ج1 ص95 3⃣تلخیص بدایه المعارف،ایت الله خرازی،ص57 4⃣آموزش عقاید،ایت الله مصباح ص105 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
♻️شبهه: ﺍﮔﺮ ﺧﺮﮔﻮﺵ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﮔﻮﺷﻬﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﻮﯾﺪ ، ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯾﺶ ﻣﺰﺍﺭﻉ ﻫﻮﯾﺞ ﻭ ﮐﻠﻢ ﺑﻮﺩ ... ﺍﺯ ﺭﻭﺩ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﺏ ﻫﻮﯾﺞ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ . ﻧﻪ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻭ ﺷﻐﺎﻝ ﻭ ﮔﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺷﮑﺎﺭﭼﯽ !... ﺗﻮﺻﯿﻒ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺑﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﻬﺮ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺁﺏ ﻭ ﺭﻭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺟﺎﺭﯼ ، ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﭘﺮ ﻣﯿﻮﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ﺧﻨﮏ ﻭ ﻣﻄﺒﻮﻋﺸﺎﻥ ﺑﻬﺸﺘﯿﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻫﺎ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﮐﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﺧﯿﺮ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﺍﻧﺪ ! ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﻬﺸﺘﯿﺎﻥ ﺟﺰﺍﺭﺿﺎﯼ ﺷﻬﻮﺕ ﻭ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺳﺎﯾﻪ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻭ ﺁﺏ ﺗﻨﯽ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ! ﺍﮔﺮ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﮑﯿﻤﻮﻫﺎﯼ ﺳﺎﮐﻦ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ، ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﯽ ﮔﺮﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﻃﻮﻓﺎﻥﻫﺎﯼ ﻗﻄﺒﯽ ﻭ ﮐﻮﻻﮎ ﺑﺮﻑ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎﯼ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﻓﮏ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﺮ ﭼﻪﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﻬﯿﺎﺳﺖ ! ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﺩﺭ ﻗﺎﺭﻩ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺟﻨﮕﻞ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺒﻮﻩﻭ ﭘﺮﺁﺏ ﺑﻮﺩ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﻔﺖ ؟ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﺪ ... 🗯پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣ما معتقد به معاد جسمانی هستیم و این که انسان در قیامت با جسم و روح حاضر می شود و طبعا باید در هر دو جنبه غرق مواهب و برکات الهی گردد.اساسا جسم و روح دو همزاد به هم پیوسته هستند همان گونه که در این جهان جدا از یکدیگر نمی توانستند به تکامل برسند در آن جهان نیز برای بهره گیری از مواهب الهی جدای از یکدیگر نمی توانند باشند 📚پیام قران،ج6 ص175 2⃣نعمت های بهشتی اختصاص به نعمت های جسمانی ندارد بلکه قران از یک سری نعمت های روحانی نیز برای بهشتیان سخنان می گوید از جمله: 🔷احترام مخصوص ( زمر73)-🔷محیطی سرشار از صلح و صفا ( 137انعام-47 حجر) -🔷امنیت و زوال خوف ( دخان 51) -🔷دوستان موافق و رفیقان با وفا ( 69؛70 نسائ)-🔷نشاط فوق العاده درونی ( 24 مطففین)-🔷احساس خشنودی خداوند( 15 ال عمران)-🔷نظر خدا به انها ( قیامت 22-23)-🔷انچه بخواهند به انها داده می شوند( 22 شوری) ❗️و ... ⁉️با این وجود ایا صحیح است که بگوییم بهشتیان تنها در بهشت مشغول لذات جسمانی هستند؟ 3⃣اما نعمت های جسمانی بهشت: 🔷باغ های بهشتی( 13 نسائ)- 🔷سایه های بهشتی( رعد35) - 🔷قصرهای بهشتی ( 75 فرقان)- 🔷فرش ها و تخت های زیبا ( 45 رحمان)-🔷غذاهای متنوع بهشتی ( طور22)- 🔷شراب های طهور بهشتی ( 15 محمد)-🔷 لباس ها و زینت ها ( کهف 31) -🔷 همسران بهشتی( بقره 25) -🔷خادمان و ساقیان (طور 24)-🔷و... ⁉️ایا تنها مردم عربستان از داشتن این نعمات خوشحال می شوند یا انکه این نوع نعمت ها برای نوع بشر در هر کجا که زندگی کرده باشد مایه خرسندی است ؟ 4⃣دسته ای دیگر از نعمت های بهشتی موجود است که اساسا در تصور انسان نمی گنجد چنان که خداوند می فرماید: « هیچکس نمی داند چه پاداش هایی که مایه روشنی چشم هاست برای انها نهفته است . این جزای اعمالی است که انجام می دادند» 📓سجده 17 ❗️و در حدیث قدسی فرمود: « برای بندگان صالحم پاداش هایی فراهم کرده ام که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر فکر کسی نگذشته است» 📚بحار الانوار ج8 ص92 ❗️ودر مورد فلسفه این نوع نعمت های نادیده مفسران چنین می گویند: 🗯این نوع نعمت ها چنان است که اساسا با الفاظ و سخن نمی توان حقیقت آن را بیان کرد و از سوی دیگر آنقدر دامنه اش گسترده است که علم و دانش ادمی به تمام خصوصیات آن پی نمی برد» 📚تفسیر نمونه ج17 ص149 ❗️و این نوع نعمت ها چنان است که هر انسانی با هر سلیقه ای و اداب و رسوم و فرهنگی و موقعیت جغرافیایی از داشتن و بهرمندی انها خوشحال و مسرور است و انچه در متن امده است جز مغالطه و نااگاهی به مفاهیم دینی چیزی دیگری نمی باشد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا در اصول دین میشه تقلید کرد .من شیعه باشم چون تو خونواده شیعه به دنیا امدم یا نه باید با دلیل و استدلال و برهان شیعه و مسلمان باشم 🗯پاسخ: ❗️صاحبان فتوا و اندیشه شیعی بر این باور هستند که باید در اصول دین تحقیق شود . اصول دین باید بر اساس تعقل و تفکر و استدلال باشد؛ زیرا اصول دین زیر بنای فکری مسلمان را تشکیل میدهد. باید زیربنا، مبتنی بر تفکر باشد. بر همین اساس خداشناسی تعبدی نیست، بلکه خدا باوری و معادشناسی، براساس منطق و عقل و استدلال می باشد. ❗️در آیات متعددی از قرآن، خداوند انسان ها را دعوت به تفکر کرده حتی به آن فرمان می دهد . مهم ترین موضوع تفکر اصول و پایه های اصلی دین است. 🗯 خداوند انسان را به تفکر در نظام آفرینش فراخوانده است تا با تعقل پی به اثبات خدا پی ببرد. 🗯از سوی دیگر در قرآن از تقلید کورکورانه نهی شده است، چنان که خداوند مشرکان را که کورکورانه تقلید می­کردند، مورد خطاب قرار داد و فرمود: «هنگامی که به آن ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده ، پیروی کنید، میگوید: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می نماییم . آیا نه این است که پدران آن ها چیزی نمی فهمند و هدایت نیافتند» 📓بقره170 ❗️اگر چه این آیات تقلید کورکورانه مشرکان را تخطئه می‌کند و آن‌ها را سرزنش می‌نماید، اما به طور کلی می‌توان استنباط کرد که تقلید در اعتقادات و باورها نمی‌تواند صحیح باشد. ❗️ونیز می فرماید: « چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن» 📓اسرائ36 🗯ومی فرماید: « به راستی که بدترین جنبدگان خدا ،کران،و لالانی هستند که نمی اندیشند» 📓انفال22 🗯پیامبر گرامی فرمود: « هیچ کس نیست جز انکه بر در خانه اش دو فرشته ایستاده است و هر گاه از منزل خارج می شود به او می گویند یا عالم باش و یا جویای دانش و نفر سوم ( بی تفاوت یا اهل تقلید) نباش» 📚 بحار الانوار ج1 ص196 🗯گاه در احادیث از کسی که اگاه نیست و در راه علم گام بر نمی دارد تعبیر شده است به پشه های سرگردان 📚الخصال ج1 ص186 ❗️بر اساس عدم جواز تقلید در اصول دین است که مراجع عظام و صاحبان فتوا در رساله عملی خود، تقلید در اصول دین را جایز نمی دانند، چنان که در توضیح المسایل مراجع آمده است: 🔶«عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید....» 📚توضیح المسائل مراجع،کتاب تقلید 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣دانش نامه عقاید اسلامی،ایت الله ری شهری ج1 ص29 به بعد 2⃣بحار الانوار،علامه مجلسی،ج2 ص81 باب14 3⃣اثباه الهداه،شیخ حر عاملی،ج1 ص93 به بعد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔اگر شما در اسراییل بدنیا می آمدید به احتمال زیاد یهودی میشدید، اگر در عربستان بدنیا می امدید قطعا مسلمان میشدید، اگر در اروپا بدنیا می امدید احتمال زیاد مسیحی و اگر در ژاپن بدنیا می امدید شینتو میشدید، دین پدیده ایست که جغرافیا برای شما تعیین میکند. 💠پاسخ💠 1⃣در این شکی نیست که آیین و روشی که بسیاری از افراد بر پایه آن قدم بر می دارند تحت تاثیر محیط جغرافیایی آنان است و افراد مختلف چون در محیط های مختلف رشد و پرورش یافته اند همسو با عقاید و آیین آن محیط میباشند وعقاید پدران خود را سینه به سینه به ارث می برند حتی بی دینی بسیاری از افرادی که به هیچ چیز معتقد نیستند ناشی میشود از محیطی که در آن رشد کرده اند. 2⃣اسلام و اندیشه شیعی با دین داری که ناشی از محیط جغرافیایی باشد مخالف است و این نوع دینداری را کافی نمی داند. 👌اسلام بر این باور است که باید در اصول دین تحقیق شود . اصول دین باید بر اساس تعقل و تفکر و استدلال باشد؛ زیرا اصول دین زیر بنای فکری مسلمان را تشکیل میدهد. باید زیربنا، مبتنی بر تفکر باشد. بر همین اساس خداشناسی تعبدی نیست، بلکه خدا باوری و معادشناسی، براساس منطق و عقل و استدلال می باشد. 🔷در آیات متعددی از قرآن، خداوند انسان ها را دعوت به تفکر کرده حتی به آن فرمان می دهد . 🗯 خداوند انسان را به تفکر در نظام آفرینش فراخوانده است تا با تعقل پی به اثبات خدا پی ببرد. 🗯از سوی دیگر در قرآن از تقلید کورکورانه نهی شده است، چنان که خداوند مشرکان را که کورکورانه تقلید میکردند، مورد خطاب قرار داد و فرمود: «هنگامی که به آن ها گفته شود از آنچه خدا نازل کرده ، پیروی کنید، میگوید بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می نماییم . آیا نه این است که پدران آن ها چیزی نمی فهمند و هدایت نیافتند» 📓بقره170 ❗️اگر چه این آیات تقلید کورکورانه مشرکان را تخطئه می‌کند و آن‌ها را سرزنش می‌نماید، اما به طور کلی می‌توان استنباط کرد که تقلید در اعتقادات و باورها نمی‌تواند صحیح باشد. ❗️ونیز می فرماید: « چیزی را که به آن علم نداری دنبال مکن» 📓اسرائ36 🗯ومی فرماید: « به راستی که بدترین جنبدگان خدا ،کران و لالانی هستند که نمی اندیشند» 📓انفال22 🗯پیامبر گرامی فرمود: « هیچ کس نیست جز انکه بر در خانه اش دو فرشته ایستاده است و هر گاه از منزل خارج می شود به او می گویند یا عالم باش و یا جویای دانش و نفر سوم ( بی تفاوت یا اهل تقلید) نباش» 📚 بحار الانوار ج1 ص196 🗯گاه در احادیث از کسی که اگاه نیست و در راه علم گام بر نمی دارد تعبیر شده است به پشه های سرگردان 📚الخصال ج1 ص186 ❗️بر اساس عدم جواز تقلید در اصول دین است که مراجع عظام و صاحبان فتوا در رساله عملی خود، تقلید در اصول دین را جایز نمی دانند، چنان که در توضیح المسایل مراجع آمده است: 🔶«عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید....» 📚توضیح المسائل مراجع،کتاب تقلید 3⃣حال اگر افرادی دین خود را بر پایه تقلید و جبر محیط پذیرا شده باشند از دو حالت خارج نیست؛ 🔶1- یا در واقع آن دین حق نمی باشد و فرد را به سعادت نمی رساند که به مقتضای ادله بالا موظف به تحقیق و پژوهش برای دست یابی به دین حق است. 🔶2- یا درواقع آن دین حق است اما با توجه به ادله بالا فرد نباید همان آیین حق را با تقلید پذیرا گردد و موظف است که دینش را با دلیل و برهان پذیرا شود و اگر ترک تحقیق و پژوهش را کند گناهکار بوده و خداوند او را مواخذه خواهد کرد. 👌بنابراین روشن میشود که از دید اسلام دین زاییده جغرافیا و محیط زندگی فرد نمی باشد بلکه دین زاییده عقل و منطق و برهان و استدلال می باشد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❔پرسش ❓چرا باید از مراجع تقلید کنیم و چشم و گوش بسته هر چی گفتن عمل کنیم مگه ما عقل نداریم چرا با وجود داشتن عقل برده فکری دیگران باشیم❕ 💠پاسخ: ❕انسان هنگامی که چشم به این جهان می گشاید چیزی بلد نیست ناچار باید از تجارب دیگران استفاده کند و از اندوخته های علمی افراد دیگر بهره مند شود زیرا پیمودن راه پر پیچ و خم زندگی در هر قدمی به علم و دانش شدیدا محتاج است. 🗯اساسا زندگی روی دو پایه محکم و اساسی استوار است یکی دانستن و دیگری به کار بستن ❗️تقلید و پیروی از افکار دیگران دارای اقسامی است؛ 1⃣ تقليد جاهل از عالم .2⃣تقليد عالم از عالم.3⃣تقليد عالم از جاهل.4⃣تقليد جاهل از جاهل. 🗯روشن است از اين چهار قسم تنها قسم اوّل است كه مى تواند منطقى و ممدوح باشد. 1⃣تقلید جاهل از جاهل: ❗️این قسم از تقلید علاوه بر این که انسان را به سعادت نمی رساند بلکه او را به سقوط و بدبختی می کشاند .این نوع تقلید همان تقلیدی است که در ایات قرآن از آن نهی شده است. 🔷زخرف 23 2⃣تقلید عالم از جاهل؛ ❗️روشن است که این قسم از تقلید از قسم اول بدتر و خطرناک تر است زیرا عالم باید طبق علم و دانش خود قدم بردارد تا به مسوولیت خود عمل کرده باشد نه آنکه کور کورانه از کمتر از خود تقلید کند. 3⃣تقلید عالم از عالم: ❗️مسلما عالم در رشته ای که متخصص و صاحب نظر است نباید از همپایه خود تقلید کند بلکه باید به تشخیص خود عمل کند لذا فقها می گویند کسی که به مرحله اجتهاد رسیده است باید به اجتهاد خود عمل کند و باید استقلال فکر خود را حفظ کند. 4⃣تقلید جاهل از عالم: ❗️این قسم از تقلید را منطق و عقل و فطرت ایجاب و اقتضا می کند و بر اثر همین منطق و فطرت است که ما برای ساختن عمارت به سراغ معمار و بنا و در دوختن لباس به سراغ خیاط و هنگام بیماری به دنبال طبیب میرویم .عقل و فطرت ما را در هر رشته ای به کارشناس و متخصص آن رشته ارجاع می دهد. 🗯 اصولا محور زندگى انسان ها را در مسائل تخصّصى اين گونه پيروى هاى عاقلانه و منطقى تشكيل مى دهد. اين مساله یعنی رجوع جاهل به عالم و رجوع غیرمتخصص به متخصص، اصلى عقلایی است. 🔴 اصولا محور زندگى انسان ها را در مسایل تخصّصى این گونه پیروى هاى عاقلانه و منطقى تشکیل مى دهد. 🗯 زیرا مسلّم است هیچ کس هر چند بزرگترین نابغه جهان باشد نمى تواند در همه چیز صاحب تخصّص شود. مخصوصاً در عصر و زمانى که رشته هاى تخصّصى آن قدر گسترش پیدا کرده که تنها در رشته طب مثلا صدها گونه تخصّص وجود دارد که عادتاً محال است یک فرد در تمام رشته هاى همین یک فن متخصّص شود تا چه رسد به فنون دیگر. 👌با این حال هرکس در رشته اى متخصّص است به اجتهاد خود در آن رشته عمل مى کند و آنها که در آن رشته مجتهد و صاحب نظر نیستند راهى جز این ندارند که به صاحب نظران و متخصّصان آن فن مراجعه کنند. 🔶یک مهندس ساختمان اگر بیمار شود به طبیب مراجعه مى کند، و اگر آن طبیب بخواهد ساختمانى بسازد از این مهندس دستور مى گیرد؛ یعنى هر کدام در یک رشته مجتهد و در رشته اى دیگر مقلّد هستند، و این اصلى است عقلایى رجوع جاهل به عالم، و غیر مجتهد به مجتهد، یا غیر متخصص به متخصص که همیشه در میان انسان ها بوده و هست، و اصولا چرخ هاى زندگى بشر بدون آن گردش نمى کند. ❕همین منطق است که در تعلیمات دینی و قوانین الهی مردم را به فقها که در تشخیص احکام الهی مهارت دارند وادار می کنند .فقهایی که سالیان دراز با استعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته تا به مقام شامخ اجتهاد رسیده اند یعنی قوانین الهی را می توانند از مدارک اصلی آن استخراج و استنباط نمایند و در دسترس مردم بگذارند. 🗯امام عسکری فرمود: « هر یک از فقهای شیعه که خود نگه دار باشد و از دینش محافظت کند و با هوای نفسش مخالفت کند و مطیع امر خداوند باشد بر مردم واجب است که از او تقلید کنند» 📚وسائل الشیعه ج27 ص131 ❗️فقهایی که رهبران و راهنمایان دینی مردم می باشند و از طرف امامان این منصب بزرگ به آنها اعطا شده است تا افراد را در تمام شوون دینی به راه سعادت رهبری کنند. 🔷 از آنچه گفتیم فلسفه تقلیدافراد غیر فقیه در مسایل فقهى از مجتهدان و فقهاى آگاه کاملا روشن شد؛ و شبیه آن در تمام رشته هاى علمى رواج دارد، و از آن جا که فقه اسلامى به قدرى گسترده است که هرکس بخواهد در آن صاحب نظر شود باید تمام عمر خود را وقف تحصیل و تحقیق در این رشته کند و این امر براى همه مردم امکان پذیر نیست، ناچار باید گروهى به این رشته پردازند، و افراد دیگر در مسایل فقهى از آنها پیروى کنند؛ ولى در اصول اسلام(اصول دین) که همه به فراخور حال خویش قادر بر تحقیق در آن هستند تقلیدجایز نیست. 📚پیام قرآن ج1 ص337 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❔پرسش ❓اگر قرار بود با دعا کردن مشکلات حل شود پس نقش خود ما در زندگی چیست؟ آیا بهتر نیست انسان به جای دعا کردن با پشتکار کاری که فکر می کند درست است کار را انجام دهد؟ 🗯پاسخ: ❗️در این شکی نیست که دعا کردن و درخواست کردن از خداوند مورد تاکید و توصیه در ایات و روایات واقع شده است 📚وسائل الشیعه ج7 ص23 باب1 👌اما باید توجه کرد که دعا کردن با تلاش و کوشش منافاتی ندارد .یکی از شرایط استجابت دعا توام گشتن آن با عمل و تلاش و کوشش است . 🔶حضرت علی فرمود: «دعا کننده بدون عمل و تلاش مانند تیر انداز بدون « زه» است» 📚نهج البلاغه حکمت337 ♻️از آنجایی که زه عامل حرکت و وسیله پیش راندن تیر به سوی هدف است روشن می شود که تلاش و کوشش نیز جزو شرایط اساسی برای استجابت دعا است . ❗️انسان هم باید برای رسیدن به هدف دعا کند و هم سعی و تلاش و کوشش بکند و از خداوند بخواهد که سعی و تلاشش موثر واقع شود و به خواسته اش برسد.دعا کننده باید آنچه را در توان دارد به کار گیرد و آنچه را در توان ندارد از خدا بخواهد 📚پیام امام امیر المومنین ،ج14 ص707 👌امام صادق فرمود: «چهار دسته هستند که دعای آنان مستجاب نمی شود که یکی از آنان کسی است که در خانه اش نشسته است و دنبال تلاش و کوشش نمی رود و دعا می کند خدایا به من روزی بده» 📚بحار الانوار ج100 ص12 🗯در روایت دیگر آمده است که عمر بن یزید می گوید به امام صادق گفتم: «مردی می گوید در منزل می نشینم و نماز و روزه وعبادت خداوند را انجام داده و رزقم به من می رسد. 🔷امام فرمود:« این فرد از جمله کسانی است که دعایش مستجاب نمی شود» 📚الکافی ج5 ص77 ❗️علامه بزرگوار مجلسی و محدث بزرگوار شیخ حر عاملی روایات متعدد دیگری نیز در همین مضمون نقل می کند که شرط لازم و حتمی در استجابت دعا ،سعی و تلاش و کوشش می باشد و بدون آن دعای فرد مستجاب نمیشود 📚بحار الانوار ج90 ص354 باب22 📚وسائل الشیعه ج7 ص123 باب50 👌مفهوم دعا این است که ما حد اکثر تلاش خود را برای رسیدن به مقاصد صحیح انجام دهیم و آنجا که توانایی نداریم دعا کنیم خداوندا حل بقیه مشکل با توست . 🔷با توجه به این تفسیر از دعا اشکال شما به مساله دعا وارد نمی شود https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال سلام سوال شده چرا با وجود اينكه گفته ميشه خداوند همه جا هست ولي بايد گرد كعبه چرخيد نعوذ بالله اين شرك است؟پاسخ بنده ب ايشان اين بود ك خداوند ب بعضي مكانها توجه خاصي دارد و ما هم بايد تعبد داشته و انجام دهيم.مثل اينكه امام زمان همه جا هستند از هر جا ايشان را خطاب قرار دهيم توجه مي كنند اما در جاهايي مثل سرداب مقدس يا مسجد جمكران توجه خاص دارند ساير ائمه نيز ب همين نحو(ب زائران مقابر مقدس خود توجه ويژه اي دارند).لطفا پاسخ دهيد متشكرم ✅ پاسخ  درست است که خداوند در هر زمان و مکاني موجود است، ولي براي حفظ وحدت جامعه اسلامي، محلي خاص در نظر گرفته شده است که همه به سوي آن عبادت کنند. در ايام حج با طواف کعبه، وحدت جامعه اسلامي به نمايش گذاشته شود. بنابراين هيچ کس کعبه را عبادت نمي کند، بلکه چون خدا و پيشوايان ديني فرموده اند، طبق برنامه خاصي به دور کعبه طواف مي کنند، که از نظر ماهيت و از نظر هدف و انگيزه با اعمال بت پرستان کاملاً متفاوت است. آن ها بت ها را مبدأ آثار و تأثيرگذار در افعال مي دانستند، ولي مسلمانان به هيچ وجه کعبه را مبدأ آثار و تأثيرگذاري نمي دانند و هيچ شأني براي آن در نظام آفرينش و ربوبيت معتقد نيستند. منظور از زيارت خانه خدا رفتن و كعبه را طواف كردن، ديدن خدا در آن جا و دور او گرديدن نيست.چرا كه به دليل عقل و شرع خداي متعال نه جسم دارد و نه قابل ديده شدن است . خدا را نمي توان با چشم سر ديد ؛نه در كعبه ،نه در مسجد ،نه در آسمان، نه در زمين ،نه در دنيا و نه در آخرت. كعبه محور عبادت مسلمانان معين شده است ❗️در روایتی امده است که هشام بن حکم از امام صادق درباره فلسفه حج و طواف کعبه سوال کرد امام پاسخ دادند: " خداوند این بندگان را افرید ۰۰۰و فرمانهایی در طریق مصلحت دین و دنیا به انها داد از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را ( در ایین حج) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبی یکدیگر را بشناسند واز حال هم اگاه شوند و هر گروهی سرمایه های تجاری را از شهری به شهر دیگر منتقل کند ۰۰۰وبرای اینکه اثار پیامبر و اخبار او شناخته شود مردم انها را بخاطر اورند و هرگز فراموش نکنند" 📚 وسایل الشیعه ج11 ص14 📚 علل الشرایع ص405 ❗️در روایت دیگری فرمود: " خانه کعبه خانه ای است که خداوند خلقش را مکلف کرده است که در انجا عبادتش کنند تا طاعت انان در انجام فرامینش را بیازماید لذا انان را بر تعظیم و زیارت کعبه بر انگیخته است و کعبه را محل انبیایش و قبله برای نماز گزاران قرار داده است پس کعبه شعبه ای از بهشت است وطریقی است که انسان را به غفران او می رساند و محل عظمت وجلال خداوند است ۰خداوند کعبه را دو هزار سال قبل دحول الارض خلق کرده است پس شایسته اطاعت در اوامرش و پرهیز از منهیاتش است " 📚 الکافی ج4 ص198 ❗️به این نکته نیز باید توجه داشت که کعبه جایگاه بس عظیمی در بینش اسلامی دارد روی این جهت امر به تعظیمش شده است و این تعظیم کردنش عبادت پرودگار شمرده شده است ❗️امام باقر فرمود: " خداوند هیچ نقطه ای در زمین را نیافریده که محبوبتر به سوی او از کعبه باشد ونه هیچ نقطه ای نزد خداوند گرامیتر از ان است " 📚 الفقیه ج2 ص243 ❗️ امام صادق فرمود: " خداوند از هر چیزی مواردی را برگزیده است واز زمین موضع کعبه را بر گزیده است" 📚 الفقیه ج2 ص195 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔پرسش ❓ یه سوال اینکه مگه خدا همه جا نیست پس ما چرا حتما باید به سمت کعبه نماز بخوانیم؟ ؟ 💠💠 ❗️نماز خواندن به سمت کعبه از این جهت نیست که خداوند مکان یا جهت معینی دارد چنان که قرآن بر این مطلب تصریح کرده و می فرماید: «مشرق و مغرب از آن خداست و به هر سو رو کنید خداوند آن جاست» 🌀بقره115 ❕ومی فرماید؛ «بگو مشرق و مغرب از آن خداست» 🌀بقره142 👌بلکه از این نظر که انسان به حکم این که جسم است هنگام نماز ناچار است به یک طرف متوجه باشد ولی اسلام خواسته از این موضوع حد اکثر استفاده را برای تکمیل این عبادت یعنی نماز بنماید و از دو جهت دستور داده است که همگان باید به جهت معینی یعنی کعبه نماز بخوانند؛ 1⃣خانه کعبه قدیمی ترین مرکز توحید است .خانه ای است که به دست قهرمان توحید ابراهیم تجدید بنا شده و مورد توجه تمام راهنمایان توحید و پیامبران خدا بوده است . ❗️خداوند می فرماید: «نخستین خانه ای که برای مردم ( ونیایش خداوند) قرار داده شده است در سرزمین مکه است که پر برکت و مایه هدایت جهانیان است» 🔷ال عمران 96 👌این آیه می گوید اگر کعبه بعنوان قبله مسلمین انتخاب شده است جای تعجب نیست زیرا نخستین خانه توحید است و با سابقه ترین معبدی است که در روی زمین وجود دارد و هیچ مرکزی پیش از آن مرکز نیایش و پرستش پرودگار نبوده است . 👌امام صادق فرمود: «خداوند از نقاط مختلف زمین موضع کعبه را برگزیده است» 📚الفقیه ج2 ص195 👌وچون کعبه مرکز توحید است امام فرمود: «تا زمانی که کعبه پابرجاست دین و آیین یکتا پرستی به حیات خودش ادامه می دهد» 📚وسائل الشیعه ج13 ص242 👌توجه به این مرکز توحید توجه به خداست و کسی که مقابل چنین مرکزی بایستد از جهات زیادی به خدا نزدیکتر است و گویا خود را در پیشگاه او حاضر می بیند. 2⃣توجه عموم مسلمین جهان در هر شبانه روز پنج مرتبه به این مرکز مقدس روح وحدت و یگانگی را در دل و جان آنها پرورش می دهد و به وحدت اسلامی و هماهنگی مسلمین جهان کمک می کند و اجتماعات مختلف اسلامی را از شرق و غرب عالم به هم مربوط می سازد و شوکت و عظمت آنها را ظاهر می نماید و بالاخره جوهر تعلیمات جهان اسلام را به صورت وحدت هدف و عقیده به دنیا نشان میدهد. ❗️بنابراین دستور داده شده است که همه به یک سو نماز بخوانند تا وحدت و هماهنگی در صفوف مسلمین پیدا شود و از هرج و مرج و پراکندگی جلوگیری به عمل آید. 📚تفسیر نمونه ج1 ص415 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️شبهه : ❗️ایا می دانید چرا مسلمانان 7 بار دور کعبه می گردند !!!؟ همانگونه که ن ام خدا در قرآن (الله) از نام یکی از بتهای بزرگ اعراب جاهل گرفته شده (و به همین علت پیش از ظهور اسلام، نام پدر محمد، عبدالله «بندهء الله - بنده بُت الله» بود)، بیشتر مسلمانان هنوز نمی دانند که کاری که می کنند رسم بت پرستی قبل از اسلام است! چرا مسلمانان هفت بار دور کعبه می گردند؟ راز این هفت بار گشتن را باید در رسم بت پرستان آنزمان جستجو کرد چون قبل از اسلام نیز بت پرستان به دور کعبه می گشتند. قرآن از هفت بت نام می برد که در کعبه وجود داشتند به نامهای: «لات» «عزی» «منات» «ود» «سواع» «یغوث» «نسر». این بتهای اصلی بودند که مردم سالانه از اطراف عربستان به مکه می آمدند و هر گروهی برای بتی خاص می آمد. چون این بتها در داخل کعبه بودند بت پرستان با هم توافق کردند تا هفت بار خلاف جهت به دور کعبه بگردند تا بتهای اصلیشان راضی شوند و همچنین مشکلی بین گروههای بت پرستان یا دگر اندیشان پیش نیاید. این رسم بت پرستان بدون کوچکترین تغییری به اسلام وارد شده و مسلمانان هر سال به مکه می روند و هفت بار دور کعبه می گردند. 🗯پاسخ: 1⃣باز نیز مانند همیشه می بینیم که این کانال های ضد دین ادعاهایی می کنند بدون آنکه دلیلی بر ادعای خود اقامه کنند. ⁉️سوال می کنیم شما طبق کدام منبع می گویید الله نام یک بت بوده است؟ ⁉️طبق کدام منبع تاریخی می گویید طواف هفتگانه مسلمین بر گرفته از کفار می باشد ؟و از اساس کفار طواف هفتگانه می کرده اند!!! 2⃣ در ميان بت هاي موجود در شبه جزيره عربستان، بتي به نام «الله» وجود نداشت. تاكنون در مطالعات تاريخي به بتي به نام «الله» برخورد نكرده ايم. براي مطالعه درباره بتهاي شبه جزيره مي توانيد به كتاب «اسلام و عقائد و آراء بشري» نوشته يحيي نوري، ص 248 به بعد مراجعه كنيد. در اين كتاب درباره بتهاي عربستان بررسي مفصلي دارد 3⃣این که نام پدر پیامبر گرامی عبدالله بوده است دلیل روشن و واضحی دارد. ❗️بت پرستان مکه منکر خدا نبودند،بلکه به خالق یکتا ایمان داشتند وان خالق یکتا را الله می نامیدند 🗯شرک انها در ربوبیت وعبادت بود ،یعنی معتقد بودند که خالق یکتا موجوداتی خداگونه افریده وامور جهان را بعد از خلق به انها سپرده است،انها معتقد بودند که این خدایان پایین دستی هستند که مستقیما امور ما را تدبیر میکنند،لذا باید از اینها طلب حاجت کنیم وباید اینها را عبادت نماییم لذا خداوند فرمود: «اگر از انها بپرسی،چه کسی اسمانها وزمین را افرید،حتما میگویند الله» 🔷 زمر،38 🗯پس پیامبر گرامی عرب را به قبول نمودن خدا فرا نمیخواند،بلکه انها را دعوت می نمود،که برای خدا شریک قرار ندهند، 🗯به این نکته نیز توجه کنید که همه اعراب چنین عقیده ی شرک الودی نداشتند ،گروهی از انان که عمدتأ در قبیله ی بنی هاشم بودند،پیرو دین ابراهیم بوده وجز به خدای یگانه به معبودی اعتقاد نداشتند،پدر واجداد پیامبر گرامی ،بدون استثناء همگی موحد بوده وجز خدای واحد را نپرستیدند 🔷ضمنأ نام الله رانیز خود اعراب اختراع نکرده اند،بلکه این اسمی است که جد عرب یعنی حضرت اسماعیل،رواج داده است. 4⃣اما در مورد طواف هفتگانه: ❗️در روايتي از ابوحمزء ثمالي نقل شده كه از امام سجاد پرسيدم " علت اينكه طواف، هفت دور تعيين شده است چيست؟ 🗯امام فرمود: خداوند به فرشتگان فرمود: من در روي زمين، جانشين و حاكمي قرار خواهم داد. آنان گفتند: آيا كسي را در زمين قرار مي‌دهي كه فساد و خون‌ريزي مي‌كند؟ پروردگار متعال فرمود: من حقايقي را مي‌دانم كه شما نمي‌دانيد. 🗯آن‌گاه خداوند كه هيچ‌گاه فرشتگان را از نور خود محروم نمي‌كرد، هفت هزار سال از نور خويش محروم كرد و فرشتگان هفت هزار سال به عرش خداوند پناه بردند و خداوند آنان را مورد رحمت قرار داد و توبه آنان را پذيرفت و براي آنان در آسمان چهارم «بيت المعمور» را براي عبادت و پاداش تعيين كرد و «بيت‌الحرام» را زير «بيت‌المعمور» قرار داد تا محل امن و عبادت و پاداش فرزندان آدم باشد. ❗️ آن‌گاه هفت دور، طواف براي بندگان واجب شد و براي هر هزار سال يك دور، طواف تعيين گرديد." 📚علل الشرایع ج2 ص407 ❗️ در کتاب شریف جامع السعادات چنین امده است : " انچه رسیده است که بیت معمور در اسمان در مقابل خانه کعبه است و طواف فرشتگان به ان مانند طواف انسان ها است به خانه کعبه شاید اشاره به مشابهت باشد چون بیشتر مردم از طواف کردن به کیفیت طواف فرشتگان ناتوان هستند لذا انسان ها دستور به تشبه به فرشتگان داده اند واز طرف دیگر فرموده اند هر که خودرا به قومی شبیه سازد از انان است 📚ترجمه جامع السعادات ، نراقی، ج‌۴ ص 489 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔خداوند در قرآن می گوید مومنین امورشان را با شوری پیش میبرند (شوری37) ، مردم نیز پس از پیامبر با شوری ابوبکر را انتخاب کردند و دیگر جایی برای خلافت علی باقی نماند ❗️❗️ 💠💠 👌انتخاب امام و امام تنها به نص خداوند ممکن است و رای مردم هیچ گونه نقشی در مشروعیت امام ندارد ؛ چرا که امام باید دارای دو ویژگی وخصلت مهم باشد ؛ 1⃣ وافر و کافی به تمام دستورات خداوند وشریعت که طبیعتا این علم جز با تعلیم الهی ممکن نیست . 2⃣امام باید داشته باشد تا در تبلیغ شریعت وپاسبانی از آن دچار واشتباه نشود . 🔷از آنجایی که جز خداوند کسی نمیداند این صفات در وجود چه افرادی است ثابت میشود که تنها باید امام را تعیین وانتخاب کند و مردم هیچ گونه نقشی در انتخاب امام ندارند ، همان گونه که مردم در انتخاب نبی و پیامبر نقشی ندارند . 🔶امام علیه السلام فرمود : « انتخاب امام وظیفه ای لازم است که بر عهده خداوند است ( و مردم ندارند )» 📚 الاسناد ج377 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « امامت الهی است و انتخاب آن تنها به عهده خدا است ( و مردم نقشی ندارند )» 📚 ج1 ص277 🔷 نیز می فرماید ؛ « پرودگارت هر چه را بخواهد بر می گزیند آنها ( مردم ) در برابر او ندارند » 🔶 68 👌لذا خداوند انتخاب امام را عهد خود دانسته و می فرماید ؛ «لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِين‏ » « عهد من ( امامت ) به ستمکاران نمی رسد » 🔸بقره 124 🔷علمای اهل نقل می کنند ؛ «هنگامی که پیامبر برخی شخصیت های برجسته عرب را به اسلام دعوت میکرد، آنان پذیرش دعوت آن حضرت را مشروط به ریاست و پس از وی می دانستند اما آن حضرت در پاسخ می فرمود: "جانشینی پس از من موضوعی الهی وخارج از اختیار من است وخداوند آن را به خود در جایگاه واقعی خود قرار میدهد " «الامر الی الله یضعه حیث یشاء» 📚 فی التاریخ،ج1 ص609 _تاریخ ،ج1 ص556 👌توضیح بیشتر در مورد الهی بودن منصب امامت را در نمایه زیر مطالعه کنید ؛ 🌷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1765 ❕حال به سخن اهل سنت توجه کنیم که بر پایه استدلال به آیه شریفه « َ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُم‏ » ( شوری 38) به نصب امامت از طریق شوری هستند . 👌این عقیده و استدلال بسیار سست و سطحی است زیرا آیه فوق می گوید مومنین در امور خودشان و اموری که مربوط به آنها می شود ( امرهم ) از طریق شوری امور را پیش می برند ، اما چنان که توضیح دادیم ، انتخاب امام ، امری الهی است نه مردمی ، لذا مردم در انتخاب آن از طریق شوری و ... نقشی ندارند ، چنان که مردم در انتخاب نبی و احکام و عبادات نقشی ندارند زیرا همه این موارد ، اموری الهی هستند و از محدوده اختیار مردم خارج است . 👌از این گذشته ، کدامیک از خلفای اهل سنت با مشورت خلافت را بدست گرفت ❔ 👌ابوبکر که با تهدید و ارعاب و با وجود مخالفت اکثر صحابه خلیفه شد چنان که بخاري در صحيح خود از زبان عمر بن خطاب نقل می کند ؛ «تمامي انصار با ما مخالفت كردند و در سقيفه بنی ساعده جمع شدند، و نيز علی و زبير و كسانی كه همراه آن‌ها بودند، با ما كردند» 📚صحیح بخاری،ج8 ص26 🔸و طبری و ابن اثير در تاريخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و يا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن ابی طالب بيعت مي‌کنيم ؛ « فقالت الا نصار او بعض الانصار: لا نبايع الا علیا» 📚الكامل ج 2، ص 325 _ تاريخ الطبري ج 2 ص 443 🔸عمر نیز با تصریح ابوبکر و بدون مشورت و شوری خلیفه شد و عثمان هم از طریق یک شوری شش نفره سفارشی و جبری و بدون نظر خواهی از اکثر مردم به خلافت رسید که تفصیل آن را در زیر بخوانید ؛ 🌷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1155 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال در نهج البلاغه در نامه‌ای که حضرت علی برای معاویه نوشته شده چنین آمده است (نامه شماره 6): این مردمى که با ابو بکر و عمر و عثمان بیعت کرده بودند، به همان شیوه با من بیعت کردند. پس آن‌را که حاضر است، نرسد که دیگرى را اختیار کند و آن‌را که غایب بوده است نرسد که آنچه حاضران پذیرفته‌اند نپذیرد. شورا از آن مهاجران و انصار است. اگر آنان بر مردى هم رأى شدند و او را امام خواندند، کارشان براى خشنودى خدا بوده است، و اگر کسى از فرمان شورا بیرون آمد و بر آن عیب گرفت یا بدعتى نهاد باید او را به جمعى که از آن بیرون شده است باز آورند. اگر سر بر تافت با او پیکار کنند؛ زیرا راهى را برگزیده که خلاف راه مؤمنان است و خدا نیز در گردن او کند، گناه آنچه را خود متولى آن شده است ". ⁉️ایا این سخنان سیدنا علی دال بر مشروعیت بیعت و شوری در امامت نمی باشد بر خلاف انچه شیعه ادعا می کند؟ 🔷پاسخ: ❗️احتجاج حضرت علی با معاويه از باب الزام بوده است به این بیان : 1⃣آنچه كه مسلم است، امام در اين نامه در مقام بيان يك قاعده كلى كلامى نيست؛ بلكه در مقام احتجاج با دشمن عنودى است كه معتقد به مشروعيت خلافت خلفاء از طريق بيعت مهاجرين و انصار بود؛ يعنى از باب استدلال به خصم از راه عقايد و افكار و اعمال خود اوست، كه از آن به عنوان «وجادلهم بالتی هي أحسن» تعبير مى شود. ❗️به عبارت ديگر، حضرت امير به معاويه كه از طرف عمر و عثمان استاندار و حاكم شام بود، و آن دو را خليفه مشروع مى دانست خطاب كرده و میفرمايد: ❗️اگر از نظر تو معيار مشروعيت خلافت آنان، اجتماع مهاجرين و انصار بود، همان معيار در خلافت من نيز وجود دارد. 🗯ایت العظمی مکارم شیرازی در تفسیر خطبه چنین می اورد: « امام در اینجا نه به مساله غدیر اشاره می کند و نه به وصیت پیامبر و روایات بسیاری که سند روشنی بر امامت اوست .زیرا معاویه می توانست با این کار از کنار آن بگذرد.ولی مساله خلافت خلفای پیشین چیزی نبود که بتواند آن را انکار کند.در واقع استدلال امام به اصطلاح جدلی است که مسلمات طرف مقابل را می گیرد و با آن بر ضد وی استدلال می کند و در اینجا معاویه که خود را از طرفداران خلفای پیشین می دانست نمی توانست چگونگی گزینش انها را برای خلافت انکار کند . 🗯همیشه باید مخاطبین را در نظر گرفت .زیرا اعتقادات مخاطب در نحوه بیان مسائل تاثیر دارد.امام باید در برابر معاویه به دلیلی استدلال کند که او نتواند در برابر ان سخن بگوید و راه انکار را بپوید و ان مساله شوری است .شورایی که خلفای پیشین بر اساس آن انتخاب شدند همان کسانی که معاویه از جانب انها به خلافت شام منصوب شد . 👌این همان چیزی است که در علم منطق از آن به فن جدل تعبیر می شود و ان اینکه مسلمات خصم را بگیرند و با ان بر ضد او استدلال کنند هر چند مسلمات خصم از سوی گوینده پذیرفته نشده باشد. ❗️مثل اینکه ما با تورات و انجیل کنونی در برابر یهود و نصاری استدلال می کنیم و می گوییم مطابق فلان فصل و فلان ایه شما چنین می گویید و بنابراین طبق عقیده خودتان محکوم هستید . 🗯در قران نیز گونه هایی بر این مطلب می توان پیدا کرد از جمله در داستان حضرت ابراهیم هنگامی که در برابر ستاره پرستان،ماه پرستان،و افتاب پرستان قرار گرفت با جمله « هذا ربی» یا « هذا ربی هذا اکبر» (انعام 78-77) مسلمات انها را پذیرفت اما هنگامی که همگی افول کردند و افول و غروب انها دلیل بر حادث بودن انها بود انها را محکوم ساخت» 📚شرح نهج البلاغه،ج9 ص83 2⃣ از آنجا كه قصد مؤلف نهج البلاغه، نقل بخش‌هاى بليغ سخنان حضرت بوده؛ از اين رو، بخشى از اين نامه را نقل نكرده و ديگر مؤلفان؛ همانند نصر بن مزاحم اين نامه را به صورت مبسوط نقل كرده‌اند و نكاتى در نقل آنان هست كه نشان‌دهنده حقيقت ياد شده است. ❗️در آغاز نامه آمده است: « بیعت من در مدینه تو را مجاب به اطاعت از من می کند اگر چه تو در شام باشی ( طبق عقاید خودت که بیعت و شوری را در خلافت مشروع می دانی)» 📚کتاب صفین،ص29 🗯این بیان امام کاملا نشان دهنده این است که قصد امام آن بوده است که خلافت خود را طبق عقاید معاویه اثبات کند و اورا مجاب به اطاعت کند 📚رسائل و مقالات،علامه سبحانی ج3 ص636 3⃣امام در سایر خطب نهج البلاغه بارها تصریح به خلافت الهی خود و اهل بیت کرده اند که جهت اگاهی رجوع شود به خطبه های:1-2-144-97-120-93 و ... https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔لطفا به متن زیر پاسخ دهید ❕‌ ❔مشاجره بین و و کتک کاری آندو ❗️داستان از اینجا شروع شد که باغی را به هدیه می‌دهد و علی باغ را می فروشد و پول باغ را به شخصی می‌بخشد. هنگامی که وی به منزل می رسد از او می پرسد: آیا باغی که پدرم به تو هدیه داد را فروختی؟ علی می گوید : بله, سپس می پرسد: پس پولش کجاست؟ علی می‌گوید : پولش را بخشیدم فاطمه پس از اینکه لباس را با شدت می‌گیرد، پشت دست علی می‌زند و می‌گوید: “من و بچه هایم گرسنه هستیم درحالیکه تو پولش را بخشیدی سپس با عصبانیت را گرفته و كشيد و منزل را ترک می‌کند و راهی منزل پدر می شود در این هنگام جبریل بر محمد نازل می‌شود و می‌گوید: به بگو تو حق نداری علی را بزنی. متن عربى روایت: فلما أتى المنزل قالت له فاطمة : يا بن عم ، بعت الحائط الذي غرسه لك والدي ؟ قال : نعم ، بخير منه عاجلا وآجلا . قالت : فأين الثمن ؟ قال : دفعته إلى أعين استحييت أن أذلها بذل المسألة قبل أن تسألني . قالت فاطمة : أنا جائعة ، وابناي جائعان ، ولا أشك إلا وأنك مثلنا في الجوع ، لم يكن لنا منه درهم ! وأخذت بطرف ثوب علي ، فقال علي : يا فاطمة ، خليني . فقالت : لا والله ، أو يحكم بيني وبينك أبي . فهبط جبرئيل على رسول الله فقال : يا محمد السلام يقرئك السلام ويقول : اقرأ عليا مني السلام وقل لفاطمة : ليس لك أن تضربي على يديه ولا تلمزي بثوبه. فلما أتى رسول الله منزل علي وجد فاطمة ملازمة لعلي فقال لها : يا بنية ، ما لك ملازمة لعلي ؟ قالت : يا أبه ، باع الحائط الذي غرسته له باثني عشر ألف درهم ولم يحبس لنا منه درهما نشتري به طعاما . فقال : يا بنية ، إن جبرئيل يقرئني من ربي السلام ، ويقول : أقرئ عليا من ربه السلام ، وأمرني أن أقول لك : ليس لك أن تضربي على يديه . قالت فاطمة : فإني استغفر الله ، ولا أعود أبدا : ۱) الأمالي – الشيخ الصدوق :ص-۵۵۵ ۲) مدينة المعاجز ج ۱- السيد هاشم البحراني :ص-۱۱۶ ۳) بحار الأنوار ج ۴۱- العلامة المجلسي :ص-۴۶ ۴) شجرة طوبى ج ۲- الشيخ محمد مهدي الحائري :ص-۲۷۰ ۵) كلمات الإمام الحسين – الشيخ الشريفي :ص-۷۸ 💠💠 👌ناقل اصلی داستان شیخ صدوق در امالی است و سایر کتب روایت مذکو را به نقل از امالی نقل کرده اند . ❕راویانی که شیخ صدوق روایت را از آنان نقل می کند ضعیف و هستند . 💠از جمله راویان عمر بن سهل بن اسماعیل الدینوری می باشد که مجهول و ضعیف است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج6 ص93 💠راوی دیگر زید بن اسماعیل الصائغ می باشد که او نیز مجهول و است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج3 ص461 💠راوی دیگر بن هشام می باشد که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج7 ص450 💠راوی دیگر عبد الملک بن می باشد که او نیز توثیقی ندارد و مجهول است ‌. 📚مستدرکات رجال الحدیث ج5 ص145 💠و راوی آخر نیز خالد بن می باشد که او نیز مجهول و ضعیف است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج3 ص306 ❕بنابراین روایت کاملا ضعیف و می باشد . ❕شبیه این مضمون روایت دیگری نیز است که مورد استدلال کانال ضد دین برای بیان اختلاف و دعوا بین علی و فاطمه علیهما السلام قرار گرفته است که ما در گذشته به آن پاسخ داده ایم ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/6687 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔آیا قسم خوردن به غیر خدا جایز است ❓وهابیت می گوید قسم به غیر خدا حرام است و در روایات شیعه هم تصریح به حرمت آن شده است❕❕ 💠پاسخ💠 👌مشروعیت قسم خوردن به غیر خداوند نکته ای است که ریشه در آیات قرآن و روایات شیعه و سنی دارد . 🔶خداوند در بسیاری از موارد به غیر خود قسم خورده است واگر این عمل منکر وزشت بود خدا نباید انجام میداد چنان که فرمود: «خداوند تجاهر به کلام بد را دوست ندارد » 🔶نسائ 148 🔷خداوند در سوره شمس به 7 چیز از مخلوقاتش قسم میخورد 🔶درسوره نازعات آیات 1 تا 3 به سه چیز قسم میخورد 🔶درسوره مرسلات آیات 1 تا 3 به دوچیز از مخلوقات قسم یاد می کند . 🔷می فرماید : « سوگند به انجیر و زیتون ، سوگند به طور سینا ، سوگند بدین شهر امن و امان ( مکه معظمه )» 🔶تین 1 -3 👌و خطاب به پیامبر می گوید : « به جانت سوگند که آنان در مستی شهوات خود سرگردانند» 🔶حجر 72 ❓آیا با این سوگند های متوالی که در قرآن آمده است می توان گفت که سوگند به غیر خدا شرک و حرام است ❕ 👌قرآن کتاب هدایت و اسوه و الگو است . اگر واقعا سوگند به غیر خدا شرک باشد چرا خداوند عملا چنین شرکی را مرتکب شده است 🗯مشروعیت قسم به غیر خدا در روایات متعددی از کتب اهل سنت هم آمده است . 🔷مسلم در صحیح روایت می کند: «شخصی نزد پیامبر آمد وگفت کدامین صدقه اجرش نزد خدا عظیم تر است؟ 🔶پیامبر فرمود: «آگاه باش قسم به پدرت از آن آگاه می شوی و آن اینکه صدقه دهی در حالی که سالم و به آن حرص داری ، از فقر می ترسی و به فکر زیستن در آینده هستی » 📚صحیح مسلم،ج3 ص94 🔷احمد در مسند می آورد پیامبر خطاب به مخاطبش فرمود: «به جان خود سوگند اگر معروف سخن بگویی واز منکر نهی کنی بهتر از آن است که ساکت باشی» 📚مسند احمد،ج5 ص225 🔷مالک بن انس در موطا خود نقل می کند: «ابوبکر به دزدی که زیور الآت دخترش را دزدیده بود گفت: به پدرت قسم ، شب تو شب دزدان نبود» 📚موطا،رقم 29 👌قسم خوردن به غیر خداوند در روایات متعددی از کتب شیعه نیز آمده است . 🔶حضرت علی علیه السلام به معاویه چنین نامه نوشت: « به جان خودم سوگند اگر به عقل خود نظر کنی هر آینه مرا مبرا ترین مردم خواهی دید از خون عثمان » 📚نهج البلاغه نامه 6 👌و در سایر خطبه ها و نامه ها نیز حضرت امیر بارها به جان خود سوگند خورده است . 📚نهج البلاغه خطبه های 23-25-56-85-161-168-182-187 و نامه های 9-54 و ... 💠امام صادق علیه السلام فرمود : « به جان خودم سوگند اگر در نشانه های خلقت خدا تفکر کنند پی به وجود خدا می برند» 📚بحار الانوار ج3 ص153 ❕این روایات و انبوه روایات دیگری که از آوردن آنها خود داری می کنیم به وضوح دلالت بر مشروعیت قسم خوردن به غیر خداوند دارد . ❕حال مورد اشکال این است که در برخی از روایات شیعه از قسم خوردن به غیر خدا نهی شده است چنان که امام باقر فرمود : « مخلوقان تنها اجازه دارند که به خداوند قسم بخورند» 📚الفقیه ج3 ص376 🔶امام صادق علیه السلام فرمود : « پیامبر نهی کرد که انسان به غیر از خداوند قسم بخورد» 📚الفقیه ج4 ص3 🔷به همین مضمون روایات متعدد دیگری نیز آمده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج23 ص259 باب 30 👌می بینیم دسته ای از ادله دلالت بر مشروعیت قسم به غیر خدا دارد و دسته دلالت بر عدم جواز ؛ 🔶وجه جمع بین ادله چنین است که بگوییم که در صدر اسلام قسم هایی خورده می شد که بوی شرک می داد و مثلا مردم به پدران مشرک خود قسم می خوردند پیامبر گرامی مردم را از این نوع قسم خوردن به غیر خدا نهی کردند و قسم خوردن به غیر خدا را شاخه ای از شرک معرفی کرده زیرا چنین سوگند خوردنی به ظاهر تصدیق راه و روش آنها است چنان که پیامبر گرامی فرمود : « خداوند قسم خوردن به پدران ( مشرکتان ) را ممنوع کرده است» 📚سنن الکبری ج10 ص28 👌وجه دیگر آن است که بگوییم روایات ناهیه از قسم به غیر خدا ناظر به موارد فصل خصومت و داوری است زیرا به اتفاق علماء شیعه و سنی برای فصل خصومت جز سوگند به خدا و صفات خاصه او هیچ سوگندی کافی نیست . 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال گفته می شود اگه ایمان و پرهیزکاری موجب نزول برکات خداوند است پس چرا ملل فاقد ایمان زندگی مرفه ای دارند وغرق ناز و نعمتند برخلاف برخی ملل مسلمان 🗯پاسخ: 🔷در تفسیر نمونه چنین امده است: ❗️پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن می گردد: 1⃣اینکه تصور می شود ملتهای فاقد ایمان و پرهیزگاری غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگی است که از اشتباه دیگری یعنی ثروت را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه می گیرد. 🗯معمولا مردم این طور فکر می کنند که هر ملتی صنایعش پیشرفته تر و ثروتش بیشتر باشد خوشبختر است در حالی که اگر به درون این جوامع نفوذ کنیم و دردهای جانکاهی که روح و جسم آنها را درهم می کوبد از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد که بسیاری از آنها از بیچاره ترین مردم روی زمین هستند، بگذریم از اینکه همان پیشرفت نسبی، نتیجه بکار بستن اصولی همانند کوشش و تلاش و نظم و حس مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیا قرار دارد. 🗯در همین ایام که این قسمت از تفسیر را می نویسیم، این خبر در جرائد منتشر شد که در نیویورک یعنی یکی از ثروتمندترین و پیشرفته ترین نقاط دنیای مادی، بر اثر خاموشی ناگهانی برق صحنه عجیبی به وجود آمد، یعنی بسیاری از مردم به مغازه ها حمله بردند و هستی آنها را غارت کردند، تا آنجا که سه هزار نفر از غارتگران بوسیله پلیس بازداشت شدند. 🗯مسلما تعداد غارتگران واقعی چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند، و نیز مسلم است که آنها غارتگران حرفهای نبوده اند که نفرات خود را برای چنان حمله عمومی از قبل آماده کرده باشند، زیرا حادثه یک حادثه ناگهانی بود. 🗯بنابراین چنین نتیجه می گیریم که با یک خاموشی برق، ده ها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به غارتگر شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقی یک ملت است بلکه دلیل بر ناامنی شدید اجتماعی نیز می باشد. ❗️خبر دیگری که در جرائد بود این خبر را تکمیل کرد و آن اینکه یکی از شخصیتهای معروف که در همین ایام در نیویورک در یکی از هتلهای مشهور چندین ده طبقهای نیویورک سکونت داشت می گوید: «قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهای هتل به صورت کار خطرناکی درآید، به طوری که متصدیان هتل اجازه نمی دادند کسی تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد مبادا گرفتار غارتگران گردد، لذا مسافران را در اکیپهای ده نفری یا بیشتر، با مامورین مسلح به اطاقهای خود می فرستادند شخص مزبور اضافه می کند که تا گرسنگی شدید به او فشار نمی آورده جرئت نداشته است از اطاق خویش خارج گردد» ❗️اما همین خاموشی برق در کشورهای عقب مانده شرقی هرگز چنین مشکلاتی را به وجود نمی آورده و این نشان می دهد که آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع کمترین امنیت در محیط خودشان ندارند، ❗️ از این گذشته ناظران عینی می گویند آدمکشی در آن محیطها همانند نوشیدن یک جرعه آب است، به همین آسانی. ❗️و می دانیم اگر تمام دنیا را به کسی بدهند و در چنین شرائطی زندگی کند، از بیچاره ترین مردم جهان خواهد بود، تازه مشکل امنیت تنها یکی از مشکلات آنها است، نابسامانیهای فراوان اجتماعی دیگری دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق ثروت را نباید با خوشبختی اشتباه کرد. 2⃣ اما اینکه گفته می شود چرا جوامعی که دارای ایمان و پرهیزگاری هستند عقب مانده اند⁉️ 🔷 اگر منظور از ایمان و پرهیزگاری تنها ادعای اسلام و ادعای پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادی عقب مانده اند، ولی می دانیم حقیقت ایمان و پرهیزگاری چیزی جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگی نیست، و این امری است که با ادعا تامین نمی گردد. ❗️با نهایت تاسف امروز اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیاری از جوامع اسلامی متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع چهره مسلمانان راستین نیست. 🔷اسلام دعوت به پاکی و درستکاری و امانت و تلاش و کوشش می کند کو آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهی و بیداری می کند کو آن علم و آگاهی سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگی صفوف و فداکاری می کند، آیا براستی این اصل به طور کامل در جوامع اسلامی امروز حکمفرما است و با این حال عقب مانده اند؟ 👌بنابراین باید اعتراف کرد اسلام چیزی است و ما مسلمانان چیز دیگر. 📚تفسیر نمونه ج6 ص268 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایا صلح امام حسن با معاویه دلیل بر حسن رابطه اهل بیت با معاویه نبوده است؟ 🗯پاسخ: ❗️امام مجتبى در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود: 🔷من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم شبانه روز با او مى جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب مى شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ام. ❗️آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه مى کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.» 📚بحار الانوار ج44 ص147 ❗️پیشواى دوم که از سستى و عدم همکارى یاران خود به شدت ناراحت و متاثر بود، روزى خطبه اى ایراد فرمود و طى آن چنین گفت: «در شگفتم از مردمى که نه دین دارند و نه شرم و حیا. واى بر شما معاویه به هیچ یک از وعده هایى که در برابر کشتن من به شما داده، وفا نخواهد کرد. اگر من با معاویه بیعت کنم، وظایف شخصى خود را بهتر از امروز مى توانم انجام بدهم، ولى اگر کار به دست معاویه بیفتد، نخواهد گذاشت آیین جدم پیامبر را در جامعه اجرا کنم. ❗️به خداسوگند (اگر به علت سستى و بی وفایى شما) ناگزیر شوم زمامدارى مسلمانان را به معاویه واگذار کنم، یقین بدانید زیر پرچم حکومت بنى امیه هرگز روى خوش و شادمانى نخواهید دید و گرفتار انواع اذیت ها و آزارها خواهید شد. 🗯هم اکنون گویى به چشم خود مى بینم که فردا فرزندان شما بر در خانه فرزندان آنها ایستاده و درخواست آب و نان خواهند کرد؛ آب و نانى که از آن فرزندان شما بوده و خداوند آن را براى آنها قرار داده است، ولى بنى امیه آنها را از در خانه خود رانده و از حق خود محروم خواهند ساخت». ❗️آنگاه امام افزود: «اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدابا من همکارى مى کردند، هرگز خلافترا به معاویه واگذارنمی کردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حراماست....». 📚جلائ العیون،ج1 ص345 ❗️امام مجتبى که ماهیت پلید حکومت معاویه را بخوبى مى شناخت، روزى در مجلسى که معاویه حاضر بود، سخنانى ایراد کرد و ضمن آن فرمود: «سوگند به خدا، تا زمانى که زمام امور مسلمانان در دست بنى امیه است، مسلمانان روى رفاه و آسایش نخواهند دید». 📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج16 ص28 ❗️و این، هشدارى بود به عراقیان که بر اثر سستى و به امید راحتى و آسایش، تن به جنگ با معاویه ندادند، غافل از اینکه در حکومت معاویه هرگز به امید و آرزوى خود دست نمى یابند. 📚سیره پیشوایان،ص130 ❗️این بیانات پرده از چهره این رویداد تاریخی بر می دارد و نشان می دهد که: 1⃣امام خواهان صلح نبود بلکه بخاطر فقدان یاور و سستی مردم کوفه صلح را پذیرا شد 2⃣صلح نشانه حسن روابط با معاویه و پیروان او نبوده است و همانطور که پیامبر گرامی در حدیبیه ناچارا با مشرکین کفار سازش کرد ،امام حسن نیز بنا بر دلائل گفته شده ناچارا با معاویه سازش کرد 📚راهنمای حقیقت،ص609 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا ازدواج یوسف با زلیخا و جوان شدن او واقعیت دارد ❗️برخی می گویند است و در روایتی نیامده است ❕❕ 💠💠 👌این نکته در روایات ما مورد اشاره قرار گرفته است . ❕علامه نقل می کند ؛ « زمانی که عزیز مصر مرد ، همسر او فقیر شد تا جایی که به گدایی افتاد ، به او گفتند چرا بر سر راه یوسف عزیز نمی نشینی ( تا از او درخواست کمک کنی ) ، زلیخا گفت از او حیا می کنم ، نزدیکان زلیخا در خواست خود را پیوسته مطرح می کردند تا زلیخا قبول کرد و بر سر راه یوسف نشست ، زمانی که یوسف قصد سوار شدن بر موکب خود را داشت ، برخاست و گفت منزه است خدایی که بزرگان را به خاطر عصیان برده و بردگان را به خاطر اطاعت ، پادشاه قرار می دهد ، یوسف امر کرد تا او را به ببرند ، زلیخا بسیار پیر شده بود ، یوسف به او گفت آیا به خاطر داری که با من چه کردی ؟ زلیخا گفت ای پیامبر خدا مرا ملامت مکن زیبایی و مال خود را از دست دادم و گرفتار عشق تو شدم ، گفت حاجت تو از من چیست ، زلیخا گفت از خدا بخواه تا جوانی مرا به من باز گرداند ، خدا نیز جوانی اش را به او باز گرداند و یوسف با او ازدواج کرد و او را باکره یافت » 📚بحار الانوار ج12 ص253 👌در دیگری آمده است ؛ « یوسف از زلیخا سوال کرد چه چیز تو را به این وضعیت کشاند ؟ زلیخا گفت زیبایی تو ، یوسف گفت تو اگر محمد ، پیامبر آخر الزمان را ببینی که از من زیباتر است و خلق و خوی او از من برتر است چه می کنی ؟ زلیخا گفت آری تو راست می گویی ، یوسف گفت از کجا راست می گویم ، زلیخا گفت زیرا وقتی سخن از او به میان آوردی محبتش در قلبم نشست ، خداوند به یوسف وحی کرد که زلیخا راست می گوید و من زلیخا را به خاطر محبتش به پیامبر آخر الزمان دوست می دارم ، لذا خداوند یوسف را امر کرد تا با او کند » 📚علل الشرایع ج1 ص55 ❕این مضمون در کتب دیگری نیز نقل شده است ؛ 📚امالی صدوق ص4 📚قصص الانبیاء ص137 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج3 ص207 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ « شکستها همیشه شکست نیست بلکه در بسیاری از مواقع ظاهرا شکست است اما در باطن یک نوع پیروزی معنوی به حساب می آید، اینها همان شکستهائی است که سبب بیداری انسان می گردد و پرده های غرور و غفلت را می درد و نقطه عطفی در زندگی انسان محسوب می شود. 👌همسر عزیز مصر که نامش یا راعیل بود، هر چند در کار خود گرفتار بدترین شکستها شد ولی این شکست در مسیر گناه باعث تنبه او گردید، وجدان خفته اش بیدار شد و از کردار ناهنجار خود پشیمان گشت و روی به درگاه خدا آورد داستانی که در احادیث درباره ملاقاتش با یوسف پس از آنکه یوسف عزیز مصر شد نقل شده نیز شاهد این مدعا است زیرا رو به سوی او کرد و گفت « الحمد لله الذی جعل العبید ملوکا بطاعته و جعل الملوک عبیدا بمعصیته » حمد خدایرا که بردگان را به خاطر اطاعت فرمانش ملوک ساخت و ملوک را به خاطر گناه برده گردانید و در پایان همین حدیث می خوانیم که یوسف سرانجام با او ازدواج کرد (سفینه البحار ج 1 ص 554) 📚تفسیر نمونه ج9 ص435 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که چرا امام حسین در زمان معاویه قیام نکرد ❗️معاویه که از یزید بدتر بود ❕میگن نعوذ بالله یزید چون به امام پول نداد امام حسین قیام کرد ❕❕❕ 💠💠 👌 با وجود وضع اسفناکى که در زمان تسلط معاویه حکم فرما بود، بنابر ملاحظات فراوان، قیام و انقلاب مسلحانه در آن زمان نه مقدور بود و نه مفید. دو عامل زیر را مى توان مهم ترین موانع قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان حکومت  شمرد ؛ 1⃣ پیمان صلح امام حسن(علیه السلام) با معاویه ؛ اگر حسین بن على(علیهما السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، معاویه مى توانست از پیمان صلحى که با امام حسن(علیه السلام) بسته و مورد تایید حسین بن على(علیهما السلام) نیز قرار داشت، به منظور متهم ساختن حسین بن على(علیهما السلام) بهره بردارى کند؛ زیرا همه مردم مى دانستند که امام حسن و امام حسین متعهد شده اند تا زمانى که معاویه زنده است سکوت کرده به حکومت او گردن نهند، حال اگر حسین(علیه السلام) بر ضد معاویه قیام مى کرد، امکان داشت  او را شخصى فرصت طلب و پیمان شکن قلمداد کند. 👌البته مى دانیم که امام حسین(علیه السلام) پیمان معاهده خود را با معاویه، پیمانى لازم الوفا نمى دانست؛ زیرا این پیمان از روى آزادى و میل و اختیار صورت نگرفته بود، بلکه پیمانى بود که تحت فشار و اجبار، و در شرائطى صورت گرفته بود که بحث و گفتگو فایده اى نداشت، بعلاوه خود  آن را نقض کرده و محترم نشمرده بود و خود را به رعایت آن ملزم نمى دانست، بنابراین چنین عهد و پیمانى، اگر هم در اصل صحیح و معتبر بود، حسین بن على(علیه السلام) مقید به آن نبود؛ زیرا خود معاویه آن را زیر پا گذاشته و در نقض آن از هیچ کوششى فرو گذار نکرده بود، اما در هر حال معاهده صلح، مى توانست دستاویز تبلیغاتى معاویه در برابر قیام احتمالى حسین(علیه السلام) قرار گیرد. ❔از طرف دیگر، باید دید در برابر قیام احتمالى او اجتماع چگونه قضاوت مى کرد؟ 🔸پیداست اجتماع زمان امام حسین(علیه السلام) اجتماعى بود که حال قیام و انقلاب نداشت و شمشیر جهاد به آب عافیت شسته بود. طبعاً چنین اجتماعى عافیت  طلبى خود را چنین مى کرد که حسین(علیه السلام) با معاویه پیمان بسته است و باید به آن وفا کند. 👌بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مسلحانه مى کرد، معاویه مى توانست آن را به عنوان یک شورش غیر موجه و برخلاف مواد پیمان صلح بین طرفین معرفى کند و چون جامعه آن روزجامعه اى بود که حال قیام و انقلاب نداشت، طبعا منطق معاویه را تایید مى کرد. 2⃣ ژست دینی معاویه ؛ قیام امام حسین(علیه السلام) در زمان یزید، چنان پرشور و مهیج بود که خاطره آن در دلهاى مردم جاوید مانده است و چنانکه مشاهده مى کنیم پس از قرون متمادى، هنوز هم مردم، قهرمانان کربلا را براى خود نمونه و سرمشق قرار مى دهند و در ابراز و فداکارى از آنهاالهام مى گیرند، ولى به گمان قوى اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام مى کرد، قیام او داراى چنین شور و حماسه اى نمى شد. راز این مطلب را باید در نفوذ و شیطنت و بازیگرى معاویه، و روش خاص او در حل و فصل مشکلات جستجو کرد. 👌گر چه معاویه عملا اسلام را تحریف کرده، حکومت اشرافى اموى را جایگزین خلافت ساده و بى پیرایه اسلامى ساخته و جامعه اسلامى را به یک جامعه غیر اسلامى تبدیل کرده بود، اما او این مطلب را به خوبى درک مى کرد که چون به نام دین و خلافت اسلامى حکومت مى کند، نباید مرتکب کارهایى بشود که مردم آن را مبارزه با دین - همان دینى که به نام آن حکومت مى کند- تلقى نمایند، بلکه او لازم مى دید همیشه به اعمال خود، رنگ بدهد تا اعمال وى با مقامى که دارد، سازگار باشد، و آن دسته از کارهایى را که مشروع جلوه دادن آنها مقدور نیست در خفا انجام دهد. 🔸پاره اى از اسناد و شواهد تاریخى نشان مى دهد که معاویه فردى بی دین بوده و به هیچ چیز اعتقاد نداشته است؛ به طورى که «مغیره بن شعبه» معلوم الحال و بى بند و بار، از سخنانى که در بعضى از مجالس خصوصى معاویه، از خود وى شنیده بود، اظهار تاسف و اندوه کرده مى گفت:«معاویه ترین افراد مردم است.» 👌ولى با وجود اینها، همین روش معاویه در تظاهر به برخى از ظواهر دینى، درک ماهیت او را براى عامه مردم مشکل ساخته بود. 🔸معاویه براى آنکه به منصب و مقام خود، رنگ مذهبى بدهد، از اوضاع و شرائط به خوبى بهره بردارى مى کرد. او از یک طرف خون خواهى عثمان را عنوان مى ساخت و از طرف دیگر پس از جریان و همچنین به واسطه صلح با امام حسن(علیه السلام) و بیعت مردم با وى، خود را در افکار عمومى شایسته خلافت قلمداد مى کرد. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕بنابراین اگر امام حسین(علیه السلام) در زمان او قیامى مسلحانه به راه مى افکند، وى به سهولت مى توانست آن را در افکار عمومى یک اختلاف و کشمکش بر سر قدرت و حکومت معرفى کند، نه قیام حق در برابر باطل 📚 سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390 ش، چاپ بیست و سوم، ص 147 👌از سوی دیگر يزيد براساس تعليمات مسيحيّت پرورش يافته بود وقلباً به آن تمايل داشت واز طرفي جواني ناپخته، شهوت پرست، ، خوشگذران، عياش، فاقد دور انديشي واحتياط بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 🔸تفاوتي كه پدر با پسر داشت، در اينجا بود كه پدر به ظاهر پاي بند به اسلام بود، ولي فرزند او پس از رسيدن به حكومت نتوانست حتي به صورت ظاهر خود را ديندار وبا ايمان بنمايد ، وي آشكارا مقدّسات اسلامي را زير پاي مي‌گذاشت ودر راه ارضاي شهوات خود از هيچ چيز فرو گذار نكرد. رسماً شراب مي‌خورد ودر شب نشيني‌ها وبزم‌هاي اشرافي به باده گساري مي‌پرداخت وبي باكانه اشعاري مي‌سرود كه ترجمه آنها چنين است: «ياران هم من برخيزيد! وبه نغمه مطربان خوش آواز گوش دهيد وپياله‌ها را پي در پي سركشيد، نغمه دلپذير ساز وآواز، مرا از نداي اللّه اكبر واز شنيدن بانگ اذان باز مي‌دارد ومن حاضرم حوران بهشتي را با نيم خورده ظرف شراب عوض كنم». 📚تذکره الخواص ص 291 👌هم اوعلناً به مقدّسات اسلام مي‌كرد، گرايش خود را به آيين مسيحيت پنهان نمي داشت ومي گفت: «اگر شراب در آيين احمد حرام است تو آن را به آيين مسيح بن مريم بنوش» . 📚تتمه المنتهی ص 43 ❕دربار يزيد، كانون فساد وگناه بود وآثار شوم آن حتي به اماكن مقدسي همچون مكّه و مدينه رسيده بود . 📚مروج الذهب ج 3 ص 77 ❕در اين هنگام بود كه حسين بن علي (عليه السلام) شرايط را براي انقلاب و نهضت كاملاً آماده ديد، زيرا ديگر مزدوران بني اميه نمي توانستند هدف‌هاي قيام حسين بن علي (عليه السلام) را در افكار دگرگونه جلوه دهند وآن را كشمكشي بر سر قدرت وسلطه قلمداد كنند، زيرا توده‌ها به چشم خود مي‌ديدند كه رفتار حكومت بر ضد موازين ديني وتعاليم الهي است وهمين مطلب مجوّز آن بود كه حسين (عليه السلام) ياران راستين اسلام را از گوشه وكنار جهان پيرامون خود فرا خواند وبر ضد حكومت قيام كند; قيامي كه هدف از آن احياء اسلام و سنن ديني، نه تصاحب خلافت وقدرت بود. پس از شهادت حسن بن علي (عليه السلام) در سال پنجاه هجري، شيعيان عراق جنبش خاصي از خود نشان دادند وبا حسين (عليه السلام) به مكاتبه پرداختند واز امام درخواست كردند كه معاويه را از حكومت خلع كند ، امام در پاسخ آنان ياد آور شد كه او با معاويه عهد وپيماني دارد ونمي تواند آن را بشكند. 📚حیاه الامام الحسین ج 2 ص 229 👌پس از درگذشت معاويه، امام حسين (عليه السلام) در نيمه رجب سال شصت، وقتي موانع شرعي را منتفي ديد وشرايط را براي مفيد وسازنده آماده تشخيص داد، در پاسخ دعوت مردم عراق حرکت قیام را آغاز کرد . 📚نگاهی به زندگانی امامان معصوم ، سبحانی ، ص 127 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔امروزه افراد فراوانی از علما و مردم نسبت به ساخت وساز حرم امام خمینی اشکال می گیرند که چرا برای امام زیست چنین حرم مجللی ساخته اند ❗️ آیا ساختن حرم برای امام خمینی موافق تعلیمات اسلام است یامخالف ❕ 💠💠 👌ساختن حرم و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور علما و صلحاء خصوصا امام خمینی ( ره ) که از سادات و پیامبر گرامی نیز می باشند از چند جهت رجحان دارد ؛ 1⃣از آیات قران استفاده می شود که احترام به قبور افراد با ایمان و بزرگان ، یک نوع امر رایج در میان ملل قبل از اسلام بوده است آنجا که درباره اصحاب کهف می فرماید ؛ « هنگامی که وضع آنان بر مردم روشن شد ومردم به دهانه غار رفتند درباره مدفن آنها دو نظر ابراز داشتند ؛1_ بر روی قبور آنان بنایی بسازید_ 2_ مدفن انان را مسجد انتخاب می کنیم» (کهف 21) 👌 قران این دو را نقل می کند بدون آنکه از آنها انتقاد کند لذا می توان گفت اگر هر دو نظریه بر خلاف قوانین الهی بودند قطعا قران از آن انتقاد می کرد. از این داستان بدست می آید که یکی از طرق بزرگداشت صالحان حفظ و آباد سازی آنان است . ❕اصولا بناهاى يادبود كه خاطره افراد برجسته و با شخصيت را زنده مى‏ دارد هميشه در ميان مردم جهان بوده و هست، و يك نوع قدردانى از گذشتگان، و تشويق براى آيندگان در آن كار است، اسلام نه تنها از اين كار نهى نكرده بلكه آن را مجاز شمرده است. 👌وجود اينگونه بناها يك سند تاريخى بر وجود اين شخصيتها و برنامه و تاريخشان است، به همين دليل و شخصيتهايى كه قبر آنها متروك مانده تاريخ آنها نيز مورد ترديد و استفهام قرار گرفته است. 📚تفسیر نمونه ج 12 ص 388 2⃣قران در آیه 32 حج می فرماید ؛ « هرکس شعایر الهی ونشانه های دین خداوند را تعظیم و کند آن نشانه تقوای دلها است » ♻️ ایه شریفه می گوید هر چیزی که شعار و نشانه دین باشد بزرگداشت آن مایه تقرب به خداوند است ، به طور مسلم علمای ربانی وفقهای برجسته از بزرگترین و بارزترین نشانه های دین الهی هستند که وسیله ابلاغ دین و مایه گسترش آن در میان مردم بوده اند . 🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هرکس مسلمانی را اکرام و احترام کند ، خداوند را در روز قیامت در حالی ملاقات می کند که از او راضی است » 📚بحار الانوار ج 2 ص 44 👌یکی از طرق بزرگداشت و اکرام علماء و فقهای ربانی ، حفظ آثار و قبورشان و آباد کردن وصیانت از فرسوده شدن و از بین رفتن قبور آنها می باشد . 3⃣در روایات دستور به حب و دوست داشتن و محبت به علما و فقهای ربانی داده شده است ؛ 📚بحار الانوار ج 1 ص 186 باب 2 فضل حب العلماء 👌همینطور در روایات متعدد دیگری دستور به حب سادات و نیکی کردن به آنها خصوصا اگر از باشند ، داده شده است . 📚وسایل الشیعه، ج16 ص332 باب 17 ❕روشن است که یکی از مظاهر محبت و نیکی به علماء و فقهای ربانی خصوصا اگر از سادات باشند ، بازسازی و آباد قبور آنها می باشد . 👌البته در روایاتی از بنای بر روی قبور و گنبد و ساختن آن نهی شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 3 ص 211 باب 44 ❕از آنجایی که این روایات ، برای عده ای قرار گرفته است تا ساخت و سازهای حرم امام خمینی را زیر سوال ببرند ، توجه به پاسخی که در گذشته داده ایم لازم است که این روایات کننده ، ناظر به قبور عموم مردم است و شامل قبور انبیاء و امامان و علماء و صلحاء نمی شود ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5068 ❕زیرا ما برای بازسازی و گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور امامان و علماء و صلحا دلیل خاص داریم که در سطرهای و بالا به آن اشاره شده است . 🔹مرحوم صاحب می نویسد ؛ « از روایاتی که از بناء بر قبور نهی می کند ، استثناء می شود قبور انبیاء و امامان ...همینطور بعید نیست استثناء شود قبور علماء و صلحاء چرا که بازسازی قبور آنها ، تعظیم اسلام است و مصالح دینی فراوانی بر آن مترتب می شود» 📚الحدائق الناضره ج 4 ص 131 ❕البته آنچه گفتیم به آن معنا نیست که همانند آنچه در حرم امام خمینی ( ره) می بینیم ، افراطی در صورت گیرد و خرج های غیر ضروری و پرخرجی از بیت المال جهت این کار هزینه شود ، اصل گنبد و بارگاه ساختن بر روی قبور علماء ربانی رجحان دارد در حد معقول و تا به حدی که به اندازه اسراف و زیاده روی نرسد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman