💠ادامه #پاسخ 👇👇👇
👌جالب اينكه در بسيارى از حوادث تاريخى مربوط به عصر ظهور انبيا مخصوصاً پيغمبر اسلام مى خوانيم كه كفار بعد از مشاهده معجزات براى فرار از زير بار مسئوليت و عدم تسليم در مقابل آنها به بهانه «#سحر» متوسل مى شدند، همان كارى كه فرعون و فرعونيان در برابر موسى داشتند كه حتى بعد از مشاهده غلبه موسى به تنهايى بر آن همه ساحران ورزيده و ماهر و ايمان ساحران كه نشانه روشنى بود بر اعجاز موسى و اتكاى آن به نيروى الهى، باز دست از سخن خود برنداشتند و گفتند «او رييس شما ساحران است» و اينها همه يك توطئه است! انَّهُ لَكَبِيرُكُمْ الَّذِى عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ (طه 71)
👌و در آيه 25 انعام مى فرمايد ؛ «آنها چنان لجوجند كه اگر هر نشانه و معجزه اى را ببينند ايمان نمى آورند» و نيز در آيه 51 عنكبوت در پاسخ تقاضاى آنها كه معجزات مختلفى را طلب مى كردند با #صراحت مى گويد ؛ «آيا براى آنها كافى نيست كه اين كتاب آسمانى را بر تو نازل كرديم كه پيوسته بر آنها تلاوت مى شود».
❕مفهوم اين سخن آن است كه معجزه بايد براى اثبات حقانيّت دعوت پيامبر باشد و اين كتاب آسمانى قرآن بهترين سند و آيت است، بنابراين چرا آنها اصرار براى معجزات پى در پى دارند.
2⃣مسلّماً معجزات در واقع كار خداست و پيامبران هر معجزه اى داشته باشند به اذن و فرمان اوست، ولى گاه اين تصور براى گروهى از مردم پيدا مى شده كه پيامبران در زمينه معجزات فعّال ما يشاء هستند و هرچه بخواهند انجام مى دهند، اين امر زمينه غلوّ را درباره انبيا فراهم مى ساخته، و اى بسا سبب مى شده كه مردم آنها را همچون خدا بدانند، به همين دليل گاه #انبيا و پيامبران الهى تسليم پيشنهاد معجزات نمى شدند و مى گفتند اين كار از ناحيه ما نيست، بلكه منوط به اذن و فرمان خداست و بايد ببينيم او چه اراده كرده است.
👌شاهد اين سخن آنكه در آيه 38 رعد مى خوانيم ؛ «هيچ پيامبرى نمى تواند آيت و معجزه اى بياورد مگر به فرمان خدا».
🔸همين معنا به وضوح در سوره انعام آيه 109 نيز آمده است، مى فرمايد: «آنها با نهايت اصرار سوگند به خدا ياد كردند كه اگر نشانه يا معجزه اى براى آنها بيايد حتماً به آن ايمان مى آورند، بگو معجزات از ناحيه خدا است (و در اختيار من نيست به علاوه) شما نمى دانيد كه آنها پس از آمدن معجزات (باز) ايمان نمى آورند».
❕اين آيه از يك سو #لجاجت آنها را در امر تقاضاى معجزات روشن مى سازد، و از سوى ديگر وابستگى معجزات را به اراده مطلقه پروردگار.
📚پیام قرآن ج 7 ص 284
👌آخرين سخن در اين زمينه اينكه قرآن مجيد خارق عادات و معجزات فراوانى براى انبياى سلف بيان كرده است مسلماً پيامبر اسلام #هرگز نمى توانسته است اين معجزات را در كتاب آسمانيش ذكر كند و از طريق وحى الهى از آنها پرده بردارد بى آنكه خودش چيزى از آنها را ارائه دهد، در حالى كه خود را به عنوان خاتم انبيا و بزرگترين آنها به مردم معرفى مى كند، و آيين خويش را آيين جاودانى و برترين آيينها.
❔چگونه مردم قانع مى شوند كه انبياى ديگر آن همه معجزات داشتند و پيامبر اسلام با آن همه مقام و #عظمتش معجزه اى همچون آنها نداشته است.
🔹اين تحليل نشان مى دهد كه پيامبر اسلام غير از قرآن مجيد معجزات چشمگير ديگرى كه بى شباهت به معجزات انبياى سلف نبوده داشته است، آياتى از قرآن نيز گواه بر اين موضوع است كه جهت آگاهی نمایه ها و پاسخ های گذشته را مطالعه فرمایید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1754
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1756
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1758
#پرسمان_اعتقادی
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#گفتگوی_علی_علیه_السلام_با_چاه
🤔#پرسش
❔همه شما حتما شنيده ايد كه #آخوندهاى_فرقه_تشيع ميگويند على بن ابيطالب شبانه به درون #نخلستانها ميرفت و در تاريكى شب و در تنهائى گريه و زارى ميكرد و از رفتار مردم شكايت ميكرد!!
❗️خوب يكى نيست به اين عمامه به سر بگويد: اگر در نيمه شب و تنها آنجا ميرفت تو از كجا فهميدى و آنرا نوشتى ❕❕
💠#پاسخ💠
👌آنچه در رابطه با صحبت کردن علی علیه السلام در مجامع روایی ما بیان شده است ، نقل زیر است .
❕در کتاب المزار الکبیر به نقل از #میثم_تمار چنین آمده است ؛
« شبى از شبها، مولايم امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام، مرا به صحرا برد، از كوفه خارج شد و به مسجد جُعفى رسيد. رو به #قبله كرد و چهار ركعت نماز گزارد. وقتى سلام داد و تسبيح گفت، دو دست خود را [به سوى آسمان] گشود و گفت: «خداى من ... چه سان تو را نخوانم، كه تو را شناخته ام ...».
🔸سپس زير لب، دعايى خواند و سجده كرد و روى بر زمين گذاشت و يكصد بار گفت: «العفو، العفو!». سپس برخاست و به راه افتاد. من هم در پىِ او به راه افتادم تا به صحرا رسيد و در آنجا خطّى [بر زمين] كشيد و فرمود: «#هرگز از اين خط، جلوتر نيا» و مرا واگذاشت و خود رفت.
👌شبى ظلمانى بود. با خود گفتم: مولاى خود را كه دشمنان بسيارى دارد رها كردى، چه عذرى نزد خدا و پيامبر خدا براى خود دارى؟ سوگند به خدا، در پى اش خواهم رفت و از وى، خبر خواهم گرفت؛ گرچه با فرمانش مخالفت كرده باشم.
در پى اش به راه افتادم. ديدم كه تا نيم تنه، #سر را در چاه فرو برده و با چاه، سخن مى گويد و از چاه، پاسخ مى شنود. بودن مرا حس كرد و به سوى من توجّه كرد و فرمود: «كيستى؟». گفتم: ميثم. فرمود: «ميثم! مگر به تو دستور ندادم كه از آن خط، عبور نكنى؟». گفتم: اى مولاى من! از دشمنان، بر تو ترسيدم و دلم طاقت نياورد. فرمود: «آيا از آنچه گفتم، چيزى شنيدى؟». گفتم: نه، اى مولاى من!
فرمود: «اى ميثم ؛
❕در سينه، خواسته هايى هست كه هر گاه سينه ام از آنها به تنگ آيد، با دست، زمين را مى كَنَم و رازهايم را به آن مى گويم. پس هر #گاه كه زمين، چيزى برويانَد آن گياه، از بذرهاى [راز] من است».
📚المزار الكبير: ص 149 و ص 153، المزار للشهيد الأوّل: ص 270 و ص 275 _ بحار الانوار ج 40 ص 199
👌روشن می شود که اطلاع ما از جریان فوق ، طبق نقل یار باوفای علی علیه السلام یعنی #میثم_تمار بوده است .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#هرمنوتیک_تعدد_قرائتها
🤔#پرسش
❔چرا منابع دینی هر نوع قرائتی را بر نمی تابه؟ آیا شما تعدد قرائات را مشروع میدانید؟ میشه لطفا مقداری باز کنید بحث رو و بحث هرمنوتیک #فلسفی که پایه اساس تعدد قرائات هست نقد اساسی و ایرادش را بنظر خودتان محبت کنید ذکر کنید ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌برداشتهاى مختلف از متون دينى از لوازم نسبيّت معرفت است. مراد از «دين» در نظريه تكثّر قرائت، متون مقدّس دينى است و مراد از «قرائتها» تفسيرها و
برداشتهاى متفاوت از متون دينى است؛ مانند قرآن و سنّت در آيين اسلام، عهد عتيق در آيين يهود، عهدين در مسيحيّت، اوپانيشادها در هندو و اوستا در آيين زردشت. تكثّر قرائت به معناى پلوراليسم دينى نيست؛ زيرا اين نظريّه به كثرت برداشتها از دينى #واحد نظر دارد و پلوراليسم دينى به كثرت اديان
📚كلام جديد، 149.
❕ بنابر نظريّه تكثر قرائت، دين داراى قرائت رسمى واحد نيست و قرائتهايى متعدّد مى پذيرد و جدا از قرائت رسمىِ عالمان #دينى، قرائتهاى ديگر نيز وجاهت و اعتبار دارند و نمى توان آنها را خطا پنداشت
📚 «صراطهاى مستقيم»، كيان، 36/ 4؛ قبض و بسط تئوريك شريعت، 97؛ نقدى بر قرائت رسمى از دين، 14؛ هرمنوتيك كتاب و سنّت، 33.
❕مهمترين زيرساخت هاى نظريّه تكثّر قرائت دينى عبارت اند از ؛
1⃣نظر نكردن به مؤلّف متن و مراد وى از متن.
2⃣صامت و مبهم شمردن متن. بنابر اين نظريّه، مفسّر است كه متن را به سخن وامى دارد و از آن ابهام مى زدايد.
3⃣ بى ضابطه دانستن فهم دين.
4⃣ مقبول و معتبر دانستن همه فهمها و تفسيرها يا نسبيّت معرفتى.
5⃣ وابسته شمردن فهم متون به دانسته ها و پيش فرضها و انتظارات برون دينى و تأثير تامّ آنها در شكلگيرى فهم.
📚فرهنگ شیعه ص 194
👌بر اساس این نظریه می توان آیات توحیدی #قرآن را دعوت به شرک ، دعوت به پرهیزکاری و تقوا را دعوت به اثم و گناه و فحشاء ، آیات مربوط به وجوب و لزوم عبادات را دعوت به پوچی و بی برنامگی ، دستورات اخلاقی را دعوت به ضد اخلاق و ... محسوب کرد زیرا وقتی هر قرائتی از دین جایز باشد ، تمام این موارد به عنوان یک قرائت از دین جایز و مشروع می شود .
❕این همان تفسیر به رای و قیاس ظنی و شخصی و از روی هوی و هوس است که در آیات و روایات فراوانی از آن نهی شده است .
👌ما معتقديم تفسير به رأى يكى از خطرناكترين برنامه ها در مورد قرآن مجيد است كه در روايات اسلامى، يكى از گناهان كبيره شمرده شده، و مايه سقوط از درگاه قرب پروردگار است، در حديث آمده است كه خداوند مى فرمايد: «ما آمَنَ بى مَنْ فَسَّرَ بِرَأيِهِ كَلامى؛ آن كس كه #سخن مرا به ميل خود (و بر طبق هواى نفس خويش) تفسير كند به من ايمان نياورده است».
📚وسائل الشیعه ج 18 ص 28
👌 بديهى است اگر ايمان صحيحى داشت كلام خدا را آنچنان كه هست مى پذيرفت نه آن گونه كه مطابق ميل اوست.
❕در بسيارى از كتب معروف اين حديث از پيامبر اكرم نقل شده است: «كسى كه قرآن را به ميل خويش تفسير كند يا ناآگاهانه چيزى درباره آن بگويد بايد آماده شود كه در جايگاه خويش در #دوزخ قرار گيرد».
📚مباحث فی علوم القرآن ص 304
👌منظور از تفسير به رأى آن است، قرآن را مطابق تمايلات و عقيده شخصى يا گروهى خويش معنى كند، و بر آن تطبيق نمايد، بى آنكه قرينه و شاهدى بر آن باشد، چنين كسى در واقع تابع قرآن نيست، بلكه مى خواهد قرآن را تابع خويش گرداند، و اگر ايمان كاملى به قرآن داشت #هرگز چنين نمى كرد.
❕به يقين اگر باب «تفسير به رأى» در قرآن گشوده شود، قرآن مجيد بكلّى از اعتبار خواهد افتاد، و هر كس آن را مطابق ميل خويش معنى مى كند و هر عقيده باطلى را بر قرآن تطبيق مى نمايد.
👌بنابراين تفسير به رأى يعنى تفسير قرآن بر خلاف موازين علم لغت و ادبيات عرب و فهم اهل زبان و تطبيق دادن آن بر پندارها و خيالات باطل و تمايلات شخصى و گروهى، موجب تحريف معنوى قرآن است.
📚اعتقاد ما ص 51
#ادامه