🔴قاتل امام جمعه کازرون اعدام شد. پای چوبه دار هم گفت نماینده امام زمان هستم! برادر امام جمعه فقید کازرون: 🔹قاتل حجت‌الاسلام خرسند تا آخرین لحظه هم ابراز ندامت نکرد. 🔹درخشنده نمی‌خواست بخشش شامل حالش شود. 🔹متاسفانه وی در مقابل خانواده‌اش، دادستان و برخی مسئولین علناً خود را نماینده امام زمان نامید. 🔹بعد از تایید حکم قصاص حمید درخشنده قاتل امام جمعه شهید کازرون در دیوان عالی کشور، سحرگاه امروز این حکم در مقابل هتل بیشاپور شهر کازرون به اجرا درآمد.

💕چقدر این متن کوچک , زیبا و بزرگ است : هیچ دقت کرده اید؟ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ. ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺁﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺼﺮﻑ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ. ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﻣﯿﻮﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ. ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ. ﮔﻞ ، ﻋﻄﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻧﻤﯿﺪﻫﺪ. ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ، ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺍﺳﺖ.پس گذشت وفداکاری قانون طبیعت است بی قانونی کنی از انرژی مثبت اطرافت محروم خواهي شد.. @Abraar

گفتمان برگ عبرتی از تاریخ !🔆 ✅همانطور که می دانید بیشترین علت انحطاط بشر در طول تاریخ و حتی شهادت غالب انبیا(ع) و ائمه هدی(ع) به سه دلیل بوده است، یعنی انبیاء و امامان از سر راه بر داشته می شدند ،چون مانع رسیدن به این سه چیز بودند：👇 ۱)حب و وابستگی به زن!👸 ۲)حب و وابستگی به مال!💰 ۳)حب و وابستگی به پست ومقام!👑 📜اما شرح این سه مورد با بیان مثال ونتیجه :👇 اجرا همزمان ساعت ؛ 21 ♻️درکانا ل: ابــــرار 🌀گروه :شمیم معارف 🔆گروه:‌هم اندیشی قرارگاه بسوی ظهور ‌‌↶【‌به‌کانال ابرار بپیوندید‌】↷ eitaa.com/Abraar

مقدمه💢 شناخت تاریخ ، عبرتهای تاریخ 🔰 ✳️امروزه علاقه ی روزافزونی که در بین بشریّت برای درک حقایق تاریخ وتعلیمات اسلام به چشم می خورد، به مراتب بیش از پیش بوده است. تاریخ اسلام، خود گویای این مطلب است که، اسلام به سهولت مسیر خود را طی نکرده است، بلکه شاهد ماجراهایی بوده که فقط تاریخ توان حمل آن را دارد . پرونده تاریخ همچنان مفتوح می ماند تا نه اینکه ما، بلکه وقایع بعد از ما نیز ثبت و بر اوراق قطور آن افزوده شود. امیرالمومنین(ع) در نامه ای به امام حسن مجتبی(ع) در مورد کنکاش در زندگی گذشتگان می فرماید : 📜 ♦️اخبار گذشتگان را بر او عرضه دار و از آنچه بر سر پيشينيان تو رفته است آگاهش ساز! بر خانه ها و آثارشان بگذر و در آنچه كرده اند و آن جای ها، كه رفته اند و آن جاي ها، كه فرود آمده اند، نظر كن. خواهى ديد كه از جمع دوستان بريده اند و به ديار غربت رخت كشيده اند و تو نيز، يكى از آنها خواهى بود.(۱) تاریخ معلم انسانهاست و عبرتکده ای است که رازهای بسیاری را در خود پنهان کرده است. اگر مراجعه ای به تاریخ اسلام داشته باشیم، شاهد افول قدرتها وشخصیت ها، در سیر اسلام در ادوار مختلف خواهیم بود. برخی در عین ناباوری مغلوب فریب هوا وهوس شدند و در امتحان بصیرت رفوزه گشتند. وبرخی دیگر در این مسیر تا پای جان ایستادند ونام خود را در کارنامه خالدین در رکاب اسلام، ثبت کردند. 📚منبع： ۱)نهج البلاغه، نامه ۳۱

❤️👸🔸👸❤️ 1⃣حُبّ نسبت به زن ✅امام علی(ع) به خاطر حبّ به زن کشته شد! در سال ۴۰ هجری، سه تن از خوارج همدیگر را در مکه ملاقات کردند و با هم به مذاکره پرداختند و پس از اتمام مراسم حج، سوگند یاد کردند که سه تن را که به اعتقاد خودشان مسئول وضع اسفبار مسلمانان بودند را بکشند. و با انگیزه ی انتقام از کشتار یارانشان در نهروان، آنها را از میان بردارند. سپس یکی روانه شام شد تا معاویه را بکشد و دیگری روانه ی مصر شد تا عمرو عاص را ترور کند و عبدالرحمن بن ملجم مرادی هم برای به شهادت رساندن علی بن أبی طالب(ع) روانه ی کوفه شد. مکان کشتن را در حین نماز و زمان روز کشتن را ۱۷ ماه رمضان تعیین نمودند.(۱) در کوفه، عبدالرحمن پیش مردان قبیله اش کنده رفت. اما نیتش را بر ملا نکرد، چرا که می ترسید در همه جا فاش شود. روزی گروهی از قبیله ی تیم الرباب را دید که برای ده تن از کشتگانشان در نهروان عزاداری می کردند و در میان آنان زنی زیبا رو به نام قُطامه بنت شجنه را دید که برای پدر و دوبرادرش که در جنگ نهروان توسط امام علی(ع) کشته شده بودند، عزاداری می کرد. ابن ملجم دلباخته ی قطامه شد، و بعدها از وی خواستگاری نمود.و...

و...👇👆 قطامه پذیرفت به شرطی که مهریه‌اش ۳۰۰۰ درهم، یک کنیز و یک غلام و دیگری کشتن علی(ع) باشد.(کابین خون)! چون وی در جنگ نهروان پدر و برادرش را از دست داده بود و در فکر انتقام گیری از امام علی(ع) بود. عزم عبدالرحمن نسبت به قتل حضرت(ع) جزم شد و قطامه نیز نه تنها به عبدالرحمن در انجام این امر پافشاری کرد، بلکه خود نیز کمکش کرد و فردی به نام وردان از قبیله اش را به کمک وی فرستاد. به نقلی قطامه شمشیر ابن ملجم را گرفت و آن را صیقل داد و در زهر خواباند و شب نوزده ام شمشیر را به وی تحویل داد. شب قبل از واقعه، قطامه با این دو تن در مسجد اعظم کوفه دیدار کرد! صبح روز ۱۹ ماه رمضان فرا رسید، ابن ملجم وارد مسجد شد، اندکی بعد محاسن مولا(ع) به خون سرش خضاب شد و ناله ی 《فزت ورب الکعبه》طنین انداز شد.(۲) 📚منابع： ۱)مقاتل الطالبیین اصفهانی، ج۱، ص۱۹  ۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۳،

❤️💰🔹💰🔹💰🔹💰🔹💰❤️ 2⃣حُبّ نسبت به مال：👇

✅امام حسن مجتبی(ع) به خاطر حب به مال کشته شد! بعد از صلح امام حسن(ع) با معاویه، حضرت(ع) از کوفه به مدینه رفت، اما امام(ع) همچنان برای معاویه خطری بزرگ محسوب می شد. معاویه بعد از اینکه پایه های حکومتش را در شام و بلاد اسلامی محکم ساخت در صدد کشتن حضرت(ع) برآمد، تا اینکه به این نتیجه رسید که حضرت(ع) را به واسطه ی همسرش جعده به قتل برساند. پس معاویه با دسیسه و تطمیع جعده در وعده مالی به مقدار صد هزار درهم و ازدواج با فرزند خویش یزید، او را راغب ساخت تا به امام حسن(ع) زهر دهد.(۱) جعده نیز با وساطت و پافشاری پدرش اشعث و دیگران پذیرفت. جعده گمان می‌کرد همین که امام حسن(ع) را از میان بر دارد، عروس خلیفه می‌ گرددو مال فراوانی نصیبش می شود. تا اینکه روزی امام حسن(ع) روزه بود، جعده زهر را در شیر ریخت و در هنگام افطار به امام(ع) داد، امام مقداری از آن را نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود: «انا لله وانا الیه راجعون»! جعده‌ پس‌ از زهر دادن‌ به‌ امام‌ حسن(ع)، مورد نفرین حضرت‌ قرار گرفت.(۲)‌ از آن پس، حضرت(ع) پیوسته لخته‌های خون بالا می‌آورد و این وضع۴۰ روز ادامه داشت تا سرانجام در روز هفت صفر سال ۵۰ هجری، پس از وصیت به برادرش، امام حسین(ع) به شهادت رسید.(۳) 📚منابع： ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۶ ۲)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۱۸۲ ۳)مقاتل الطالبین اصفهانی، ج۱

❤️👑🔹👑🔹👑🔹👑🔹👑❤️ 3⃣حُبّ نسبت به پست و مقام：👇

✅امام حسین(ع) به خاطر حب به مقام کشته شد! عمر بن سعد از سوی عبیدالله بن زیاد به دستور یزید به عنوان فرماندهی سپاه مقابل امام حسین(ع) انتخاب شد. که در صورت از میان برداشتن حضرت(ع) حکومت ری(عراق عجم) را صاحب خواهد شد. پس عمر بن سعد روز سوم به کربلا آمد و پیکی به سوی امام(ع) فرستاد. فرستاده ی عمربن سعد نزد امام(ع) آمد. ونامه ابن سعد را به امام(ع) تقدیم نمود و عرض کرد : چرا به دیار ما آمده اى؟ حضرت(ع) فرمود： 《از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامده ام، بلکه مردم این دیار، مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم تا با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهى که آمده ام باز مى گردم.》 وقتى فرستاده عمرسعد بازگشت و او را از جریان امر با خبرساخت، ابن سعد گفت : امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(ع) برهاند. آنگاه این خواسته ی امام را به اطّلاع «ابن زیاد» رساند ولى او در پاسخ نوشت : از حسین بن على(ع) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند.اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت..! چون نامه ابن زیاد به دست ابن سعد رسید، گفت : تصوّر من این است که عبیدالله بن زیاد، خواهان عافیت و صلح نیست! عمربن سعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین(ع) فرستاد. امام حسین(ع) فرمود : 《 من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟! خوشا چنین مرگى!》 تا اینکه روز هشتم محرم فرا رسید! امام حسین(ع) قاصدى نزد عمربن سعد روانه ساخت که مى خواهم شب هنگام، در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتى داشته باشیم. چون شب فرا رسید، ابن سعد با بیست نفر از یارانش و امام حسین(ع) نیز با بیست تن از یاران خود در محلّ موعود حضور یافتند. امام(ع) به یاران خود دستور داد تا دور شوند ،تنها عبّاس(ع) برادرش و على اکبر(ع) فرزندش را نزد خود نگاه داشت. همین طور ابن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش، به بقیّه دستور داد، دور شوند. ابتدا امام(ع) آغاز سخن کرد و فرمود : 《وَیْلَکَ یَابْنَ سَعْد اَما تَتَّقِی اللّهَ الَّذِی اِلَیْهِ مَعادُکَ؟ اَتُقاتِلُنِی وَ اَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ ذَرْ هوُلاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعی، فَاِنَّهُ اَقْرَبُ لَکَ اِلَى اللّهِ تَعالى!》 واى بر تو، اى پسر سعد! آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آیا با من مى جنگى در حالى که مى دانى من پسر چه کسى هستم؟ این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست. ابن سعد گفت : اگر از این گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ویران کنند. امام(ع) فرمود : 《اَنَا اَبْنیها لَکَ》 من آن را براى تو مى سازم! ابن سعد گفت: من بیمناکم که اموالم مصادره گردد. امام(ع)فرمود: 《اَنَا اُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالِی بِالْحِجاز》 من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم! ابن سعد گفت: من از جان خانواده ام بیمناکم. امام حسین(ع) هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى خاست، فرمود : 《مالَکَ، ذَبَحَکَ اللّهُ عَلى فِراشِکَ عاجِلا، وَ لا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَوَاللّهِ اِنِّی لاَرْجُوا اَلاّ تَاْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ اِلاّ یَسیراً》 تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد. به خداسوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى! ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت : (وَ فِی الشَّعیرِ کِفایَهٌ عَنِ الْبُرِّ) جو عراق مرا کافى است!(۳) تا این که روز عاشورا حضرت(ع) به دستور عمربن سعد شهید و دست ابن سعد به خاطر رسیدن به حکومت ری به خون حسین(ع) آغشته شد. 📚منابع： ۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۲۴۱ ۲)اخبارالطوال دینوری، ص۲۵۳ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴، ص۳۸۳

📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜 ⚫️نقطه مشترک این سه داستان：👇

♦️هیچ یک از اینان به مراد خود نرسیدند و آخرت خود را به خاطر حب به زن و مال و مقام تباه کردند. 1⃣عبدالرحمن بن ملجم مرادی بعد از شهادت امام علی(ع) که در زندان به سر می برد، از باب قصاص توسط امام حسن مجتبی(ع) با شمشیر خودش به قتل رسید. 2⃣جعده بنت اشعث بعد از انجام ماموریت از مدینه به شام آمد، ولی معاویه به وی اعتنایی نکرد و وی را ناکام از قصر بیرون راند و با کنایه گفت： تو به فرزند رسول خدا(ع) ترحم نکردی! می ترسم یزید را هم همچون وی به قتل برسانی! 3⃣عمر بن سعد نیز بعد از به شهادت رساندن امام حسین(ع) از رسیدن به حکومت ری ناکام ماند و بعدها توسط مختار ثقفی به قتل رسید. والسلامـ جلالی