eitaa logo
🇵🇸 رهپویان بصیرت🇮🇷
1.5هزار دنبال‌کننده
45.1هزار عکس
34.5هزار ویدیو
319 فایل
"بایدازحالت انفعال درعرصه فضای مجازی خارج بشویم" "مقام معظم رهبری" کانال دیگر ما @Nahjolbalaghe2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قطعه شعری است خطاب به کسانی که هیچ سهمی در جنگ نداشتند اما مغرضانه هنری جز ایجاد خدشه وشبهه نسبت به دستاوردهای دفاع مقدس هشت ساله ملت رشید ایران ندارند...و تقدیم به آنانی که ازهستی خود گذشتند و رفتند تا ایران اسلامی سربلند وجاوید بماند ... ای نرفته جنگ چه می دانی زجنگ رُخ به رُخ با رُوبَه و گرگ وپلنگ تو چه می دانی ز جنگ بی دفاع پنجه افکندن به دشمن بی سلاح تو چه می دانی، از اشغال شهر با بَلَم درزیرتیر رفتن به بحر تو چه دانی لشکر بی رحم را توچه دانی قتل وغارت شهر را توچه می دانی ز بمباران شهر صبح وظهر وشام چون باران به بحر همچوحیوان کرده ویران شهررا روسفیدی را وحوش دهررا از زمین وازهوا، ازسوی بحر خود ببینی بمب را بر روی سر تو چه می دانی زحال مردمان کودک آواره وپیر وجوان تو چه می دانی زپیکر روی مین پیکری را سال ها روی زمین ‌تو چه دانی قصه تسلیم جان پهلوانی رفت و آمد استخوان تو چه دانی از پلاک واستخوان سال ها بگذشته است از آن زمان تو چه می دانی زیک بابای پیر برسر فرزند خود آید چوشیر مادری آید به بالین پسر اشک خون جاری به چشمان پدر تو چه می دانی ز حال زار او «جسم بی سر» چُون رود برحال او توچه دانی دختری با استخوان برسرتابوت بابای جوان گوید از درد فراق این نوجوان درفراقت مادرم شد ناتوان گِله دارد او زحال روزگار می کند نجوای عشق با حال زار مادری با دست خود غسل وکفن نوردیده هدیه با بَخس وثَمن سر به بالین پدر، هردو به تیر سوی حق پر می کشند فرزند و پیر دست قطع درجیب، مانی پای جان تا کنون تو دیده ای در این جهان توچه می دانی ز اشک مادران ضجه ها وگریه های خواهران توچه می دانی زفرزند شهید او که بابای جوانش را ندید تو چه می دانی برادر مرده را پیکر بی جان پاره پاره را توچه دانی جمع پیکر پاره را درمیان ترکش خُمپاره ها تو چه می دانی زهمراه شهید همسر وهمراه وهمراز شهید عشق خود مدفون نماید در زمین کس ندیده عشق را برتر از این توچه دانی سِرّ چون «فهمیده» را تن به تانک وعشق بازی با خدا تو چه می دانی ز آن شب های سرد حال مجروحان زار پر ز درد تو چه می دانی ز جانبازان جنگ دست وپا دادند، ندادند تن به ننگ تو چه دانی شیمیایی را که چیست؟ تو چه می دانی بسیجی را که کیست؟ تو چه دانی حال اعصاب و روان توچه دانی سرفه های بی امان تو چه دانی زخم بستر را که چیست؟ موجی خمپاره را دانی که کیست؟ عامل اعصاب و خون، خَردَل به جان از نفس افتادن شهری به «آن» تو چه می دانی اسارت را که چیست سال ها باشی، ولی گویند که نیست تو چه دانی راز شیر درقفس سالها در آرزوی یک نَفَس تو چه می دانی زمردان وطن خاک ایران را نگه، با جان وتن تو چه می دانی ز مرز پر گُهر شد به قربانش جوان ها سر به سر ای برادر! تو چه می دانی زجنگ اُمتی ماندند با دندان و چنگ جان بدادند وندادند تن به ننگ تا شود جاوید ایران قشنگ من که «جا ماندم» زجمع دوستان جایشان خالی است دراین بوستان ارادتمند همه ایثارگران عزیز عبدالله سعیدی ابواسحاقی ١۵آبانماه ١۴٠٠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷خاطره ای عجیب از زبان شهید تهرانی مقدم، پدر موشکی ایران....
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 حضور شهردار تهران در پاتوق معتادان کارتن‎خواب علیرضا زاکانی: 🔻شهرداری موضوع بیماری شما را وظیفه خود می‌داند. در هفته گذشته چندین جلسه برای شما داشتیم. باید بعد از سم‎زدایی، مهارت بیاموزید و ما اشتغال شما را در شهرداری تضمین می‌کنیم تا بتوانید به زندگی برگردید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏تصویر هادی مهرانی فرد توهین کننده به شهدای حرم در کنار وزیر اطلاعاتی که میگفت آمد نیوز ضد انقلاب فاحش نیست جالب تر اینکه آمد نیوز هیچگاه بر علیه علوی مطلب ننوشت و حتی در مواردی به تعریف از او نیز پرداخت... "آقا محمد"
*📚 * 👈 گواه خواستن شیخ برای سیادت یک زن با دخترانش سبط ابن جوزی که مورخی مشهور است در تذکرة الخواص می نویسد مردی از علویین در بلخ ساکن بود و یک زن و چند دختر داشت. پس از مدتی آن مرد فوت شد. وضع زندگی زن او (از نظر پیدا کردن مخارج معاش) بسیار سخت گردید و چون آبرومند بود به واسطه سرزنش دشمنان نمی توانست در بلخ زندگی کند، از این رو به سمرقند رفت. گفت در موقع بسیار سردی با بچه هایم وارد سمرقند شدیم. دختران خود را داخل مسجدی جای دادم و در شهر به جستجو شدم تا شاید برای آنها چیزی تهیه کنیم.  چشمم به محلی افتاد که مردم اطراف مردی را گرفته اند. پرسیدم این شخص کیست؟ گفتند شیخ شهر و بزرگ این ناحیه است. نزد او رفتم و جریان را شرح دادم. گفت اگر اینطور است شاهدی بیاور که تو سیدی و بچه هایت از ساداتند و دیگر توجهی به من نکرد. از آن شیخ مأیوس شدم و به طرف مسجد بازگشتم در راه دیدم مردی روی سکوئی نشسته و اطرافش عده ای ایستاده اند پرسیدم این شخص کیست؟ گفتند داروغه شهر و مردی مجوسی مذهب است.  گفتم پیش این مرد می روم شاید خداوند فرجی در کار ما بدست او بدهد. نزدیک شدم و حال خود را برایش شرح دادم. خادمی را صدا زد، خادم پیش آمد. گفت برو به خانم و زوجه من بگو لباس بپوشد و اینجا بیاید. خادم رفت و چیزی نگذشت که زن مجوسی در نهایت جلالت با وضعی آراسته و عده ای کنیز آمد. مجوسی گفت با این زن علویه برو در مسجد فلان محله و بچه های او را به خانه بیاور. آن زن به مسجد آمد و دخترها را برداشته با هم به خانه آمدیم، برای ما اطاقی جداگانه قرار داد و ما را به حمام فرستاد. لباسهای فاخر و گرانبها برای همه ما آماده کرد. بعد از حمام انواع غذاها آورد. آن شب با بهترین وضعی خوابیدیم.  نیمه شب همان شیخ شهر که مسلمان بود در خواب دید قیامت برپا شده و پرچمی در بالای سر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در اهتزار است قصر زیبائی از زمرد سبز به چشم او خورد پرسید این قصر کیست؟ به او گفتند متعلق به مردی است که مسلمان و خداپرست باشد. خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم رفت تا شاید اجازه ورود به آن قصر را بگیرد ولی آنجناب صورت را از او برگردانید. عرض کرد روی از من برمی گردانید با اینکه مردی مسلمانم! حضرت فرمود گواه بیاور که تو مسلمانی. شیخ متحیر شد. فرمود فراموش کردی چه گفتی به آن زن علویه؟ این قصر متعلق به کسی است که آن زن را دیشب پناه داده.  از خواب بیدار شد و از آشفتگی بر سر می زد و می گریست غلامان خود را در شهر فرستاد تا محل آن زن را پیدا کنند و خودش در میان شهر نیز جستجو می کرد تا اطلاع یافت در خانه آن مجوسی بسر می برند. پیش داروغه رفت و پرسید آیا از زن علویه خبری داری. گفت آری آنها در خانه ما هستند. گفت ایشان را با من بفرست که کاری دارم. مجوسی گفت چنین عملی ممکن نیست و تو را نمی رسد که این طور دستور بدهی. شیخ هزار دینار پیش او گذاشت و درخواست کرد پول را بردارد و آن زن را در اختیار او بگذارد. داروغه گفت اگر صد هزار دینار بدهی به تو نمی دهم. شیخ چون اصرار زیاد کرد مجوسی گفت خوابی که تو دیشب دیده ای من هم آن را دیده ام و قصری که مشاهده کردی خداوند به من داده تو افتخار به اسلامت بر من می کنی به خدا قسم هیچکدام از خانواده ما نخوابیده اند مگر اینکه به دست آن علویه مسلمان شدیم و در خواب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم که فرمود آن قصر از تو و خانواده ات می باشد برای اینکه آن زن علویه را پناه دادی و تو از اهل بهشتی. 📗 ✍ شیخ محمد مهدی حائری 🍁🍂🍁🍂
🔺سید حسن نصرالله: اسرائیل نگران قدرت مقاومت است/ کشور‌های عربی به پیروزی سوریه معترفند 🔹 سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان: از جمله دستاورد‌های شهدا جلوگیری از جنگ داخلی است که همچنان در حال برنامه ریزی است و همچنین مقابله با پروژه تکفیری آمریکا در منطقه است که ما آن را شکست داده ایم 🔹سفر‌های مقامات عربی به سوریه اذعان به پیروزی این کشور و شکست پروژه صد‌ها میلیارد دلاری است، رزمایش‌های مکرر اسرائیل نشان دهنده نگرانی این رژیم از قدرت مقاومت لبنان است. 🔹 خشونت فزاینده اسرائیل علیه اسرا و فلسطینیان نشانه قدرت نیست، بلکه نشانه اضطراب و وحشت است. 🇮🇷 @Rahpooyan_basirat
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدرت خودباوری💪 انتشار به مناسبت سالگرد شهادت پدر موشکی ایران
⭕️انتشار نامه‌ مهم شهید طهرانی مقدم خطاب به رهبرمعظم انقلاب 🔻 دستخطی بدون تاریخ از شهید حسن طهرانی مقدم-مرد پشت پرده موشکی ایران- خطاب به رهبرمعظم انقلاب منتشر شده که درآن مشخص می‌شود طهرانی‌مقدم مدت‌ها پیش از شهادت به سراغ پروژه "موشک‌های فوق سریع" رفته‌است 🔻 بند آخر این دستخط حامل پیام بسیار بسیار مهمی برای دشمنان ایران است، آنجا که به صراحت مشخص می‌شود ایران برای سالها بر روی قابلیت حمل ماهواره کار می کرده 🔻خارج کردن این پیام از طبقه بندی محرمانه اقتدار پشت پرده قدرت دفاعی ایران را تداعی می‌کند 🇮🇷 @Rahpooyan_basirat