eitaa logo
از تبار رئیسعلی
539 دنبال‌کننده
420 عکس
106 ویدیو
2 فایل
🌴 از تبار رئیسعلی، از نسل شهید رئیسعلی دلواری☀️ ما از نسل سردارِ استعمار ستیزے هستیم‌ که دو قرن پیش پوزه استعمار پیر انگلیس را در بوشھر به خاک مالید✊🇮🇷 📲راه ارتباطی با ما: @Rezagh86 ⚘️التماس‌دعای‌شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
بنده ۸ سال با شهید اجرایی همکلاس بودم. شهید اجرایی از دانش آموزان ممتاز مدرسه بشمار می رفت. همیشه در مدرسه از جبهه و جنگ سخن می گفت و موضوع انشایش نیز در همین رابطه بود. ایشان در کلاس درس از دانش آموزان مستعد و ممتاز بود. اگر یک روز نمره وی از ۱۸ کمتر می شد گریه می کرد. خبر شهادت شهید اجرایی که در مدرسه شنیدیم همگی متاثر شدیم. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
Audio_487371.mp3
2.54M
🔊 وصیت نامه شهید حسین کوهی صفت 🔻گوینده: خانم سمانه علی محمدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
خداوندا... قلبم در فشار است؛ تپشی عجیب قلبم را در سینه احاطه كرده. روحم در قفس است، دنیا و آسمان بر من تنگ شده است... خدایا! روحم و جانم را و به قول شهید چمران عشقم را بگیر، نمی خواهم دیگر احساس كنم كه شعله‌های سركش عشقِ پاكم تا ستارگان نمی‌رسد. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهید به اتفاق شورای روستا جامی را تحت عنوان شهدای روستا برگزار کردند شهید کهزادی به درستکاری و با تقوی معروف بود چند تیم فوتبال با هم به رقابت پرداختند تا کار به مرحله آخر رسید یک تیم یک درخواستی از شهید کهزادی داشت که شما با تیم شهید پور حیدری بازی نکنید تا ما برنده میدان باشیم؛ اما شهید کهزادی که هیچ وقت کار خراب و نادرست انجام نمی‌داد راضی نشد و آن تیم سوم شدند که کهزادی با پول خودش برای آنها تیم سومی جایزه گرفت؛ اما به دیگر تیم‌ها خیانت نکرد و این کار را انجام ندارد. 🔻راوی: برادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهيد هميشه نماز را اول وقت می‌خواند. درست به ياد دارم كه او كتابى با عنوان «ارتباط با خدا» داشت كه بعد از نماز، دعاهاى مخصوص پايان نمازها را از روی آن قرائت مى‌كرد. شهيد هر روز صبح قرآن مى‌خواند. 🔻راوی: موسی حیدری (برادر شهید) 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
يك روز جايى نشسته بوديم، مصطفى به من گفت: على. گفتم: بله گفت: فرصت خوبی پيش آمده گفتم: چه فرصتى؟ گفت: فرصت جهاد فى سبيل الله و فرصتى بهتر از الآن نيست و هميشه اينگونه مواقع و فرصت ها پيش نمى‌آيد و بايد رفت شايد خدا به ما توفيق شهادت در راهش را عنايت كرد. و ما هم در راه خدا شهيد شديم و گفت: من قصد دارم بروم. و خيلى از خداوند اميدوارم كه شهادت در راهش را نصيبم كند. 🔻راوی: علی لطفی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اصلاً باورم نمی‌شد كه رحيم نباشد، شبى در عالم خواب او را ديدم كه نزدم آمد و سرش را روى دستانم گذاشت و آرام خوابيد گفتم: عزيزم رحيم جان! مگر… نگذاشت حرفم تمام شود گفت: مادر جان! براى همين آمده‌ام پيشت، دلم نمى‌خواهند اينقدر گريه كنى، از گريه‌هاى تو ناراحت مى‌شوم درد تو مرا مى‌كشد و… داشت همين حرف ها را مى‌زد كه از خواب بيدار شدم. 🔻راوی: مادر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید ابولقاسم خادمی.mp3
1.41M
🔊 وصیت‌نامه شهید ابوالقاسم خادمی 🔻گوینده: خانم رقیه جباری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
از خداوند شکرگذارم که به من لیاقت این داده که از جمله کسانی باشم که در راه او برای احیای دین او و در زمرۀ اصحاب امام حسین (علیه‌السلام) باشم. و پیامم به برادران دینی و بستگانم این است که خدا را فراموش ننمایند و امام را با دیدۀ بصیرت بشناسند و قدر او را بدانید و رهبران مذهبی را بسیار محترم و گرامی دارید زیرا آنها وارثان انبیاءاند. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید ✍️شخص سمت راست با لباس بسیجی شهید اسدالله آهنجان هست. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قرائت سوره انشراح با صدای شهید سید عبدالهادی موسوی کراماتی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
یادم می‌آید یک روز در جبهه برای تهیه یک دست لباس به سراغ شهید گودرزی که در آن جا مسئول تدارکات را بر عهده داشت رفتم ولی او را پیدا نکردم از بچه‌ها پرسیدم گودرزی را ندیده‌اید؟ گفتند: که تنها در گوشه‌ای از سنگر نشسته با هیچ کس حرف نمی‌زند و مشغول راز و نیاز با خداست. بچه‌ها می‌گفتند: هر چه از او می‌پرسیم چرا حرف نمی‌زنی؟ چیزی نمی‌گفت. من که بیشتر از دیگر بچه‌ها با او ارتباط داشتم به او گفتم: اگر مشکلی داری بگو شاید بتوانم به تو کمک کنم. آیا خانوادگی است یا نه؟ خلاصه او شروع به حرف زدن کرد و به من گفت: دیشب یک خواب دیده‌ام. گفتم: چه خوابی؟ گفت: که خواب دیده‌ام بال دارم و مثل پرنده به آسمان رفته‌ام و یک دری بود که هر چه خواستم آن را باز کنم نتوانستم و خدا من را نپذیرفته. چند روز بعد فرمانده گردان به او و یکی از هم رزمانش مرخصی داد و ایشان به شهرستان گناوه و پیش خانواده‌اش برگشت و چند روزی مرخصی بود تا اینکه یک روز فرمانده بسیج گناوه حاج محمد جعفر سعیدی گفت: دو نفر از بچه‌ها داوطلب برای جبهه می‌خواهیم که ایشان با اینکه در مرخصی به سر می‌بردند ولی این پیشنهاد را پذیرفتند و همراه با محمد داوودی یکی از هم رزمانش به جبهه شلمچه اعزام شدند که در همان منطقه به درجه رفیع شهادت نائل شدند. 🔻راوی: عبدالنبی صادق زاده 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مالک اشتر‌ جنگ های نامنظم خلاصه‌ای‌ از زندگی‌نامه سردار شهید علیرضا ماهینی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
ايشان بسيار خوشرو و مهربان بود و به مسئله حجاب، نماز و روزه اهميت زيادی مى‌داد و تأكيد فراوان داشت. از صحبت‌های ايشان بود كه مى‌گفت: «ياور و همراه رهبر بزرگوار امام خمينى باشيد. پشتيبان مملكت و قشر روحانيت باشيد.» 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
45.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت عشق و برادری 🔻راوی: دکتر بصری (همرزم شهید) 📌مکان: یادمان شهید گمنام روستای درازی شهرستان دشتی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هنگام مدرسه رفتنش پول توجيبی را من به او می‌دادم. همان روز از يكى از همکلاسی‌هايش شنيدم كه احمد در مدرسه _آن روز_ چيزى نخريده است. از او پرسيدم: تو كه چيزى نخريدی پولت را چه كار كردى؟ گفت: اگر بگويم به كسی نمى‌گويی؟ گفتم: نه. گفت: دادم به پسر… (فرزند يكى از فقرا كه با او هم‌کلاسی بود). او را بوسيدم و از گذشت كودكانه‌اش لذت بردم... 🔻راوی: خواهر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در منطقه که بودیم، ناصر طرحی ارایه داد به نام «گروه پیشمرگ»، ‏چون اکثر فرماندهانی که در عملیات به جلو می رفتند، شهید می‌شدند. ناصر این طرح را ارائه داد و گفت که عده‌ای از گروه، قبل از بقیه به جلو بروند و سنگر عراقی‌ها را از کار بیندازند، بعد از آن فرماندهان دستور حمله را برای سایرین صادر کنند. ناصر خود اولین فردی بود که برای عضو شدن در این گروه ثبت نام کرد. ‏عدهٔ زیادی از بچه‌ها برای گروه پیشمرگ ثبت نام کردند. ‏ شهید ماهینی یک گروه ۲۳ ‏نفری را به ناصر سپرد. ایشان همیشه دوست داشت سختترین کارها را انجام بدهد تا بقیه روحیه بگیرند. انگار به ناصر الهام شده بود که به شهادت خواهد رسید، چرا که مرتب ما را نصیحت میکرد و تاکید داشت به یاد خدا باشید و تیر را با یاد خدا و برای خدا شلیک کنید. ‏ در شب عملیات، از آبی که در مسیر ما بود گذشتیم. یک طرف ما، نهر‏ عبید بود که ما باید از آن میگذشتیم و طرف دیگر نیز خاکریزی بود که آن طرف رودخانه «‏ساوله» قرار داشت. گروه شهید ماهینی مسیر را طی کردند و خاکریز را ‏از کار انداختند. ‏ بچه هایی که آن طرف نهر عبید بودند نیز قصد عبور از رود ساوله ‏را ‏داشتند. رودخانه ساوله هم از آن طرف که به ‏نهر عبید منتهی میشد، پیچ و خم لغزنده‌ای داشت و عبور از آن، راحت نبود. ‏علیرضا ماهینی با شجاعت از پل لغزنده عبور کرد و در آن طرف پل، خطاب به بچه های گروه می گفت: «حزب الهی ها و بوشهری ها حرکت کنند و به جلو بیایند»، بچه ها با شنیدن صدای نیروبخش شهید ماهینی، یکی یکی از پل ‏عبور کردند. ‏آن قدر شور و شوق در میان گروه زیاد بود که چند تا از بچه های تهران ‏نیز آمدند و از پل عبور کردند. ‏ صبح روز بعد، نزد شهید ماهینی رفتیم و از حال ناصر جویا شدیم. گفت: «ناصر به واسطه اصابت تیری شهید شده و اکنون در منطقه عراقی هاست». همان روز، شهید حاج رضا محمدی از اهواز آمد و گفت: ‏«باید برای آوردن پیکر شهدا برویم». از رود خانه ساوله گذشتیم و در حال جستجو در کانال بودیم که به اولین شهید برخورد کردیم. شهید حسین عرب زاده اهل کازرون بود. وقتی وارد کانال شدیم ناصر به حالت سجده در کانال افتاده بود، بعضی از بچه ها فکر می کردند که در حال نماز خواندن است. ناصر را بلند کردیم، آن عزیز خیلی سبک بود. بوی خوشی می داد، صورتش غرق نور بود. رویش را بوسیدم و با حزن و اندوه فراوان، او را بالا گذاشتیم. 🔻همرزم شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید عباس بچه لر.mp3
4.68M
🔊وصیت‌نامه شهید عباس بچه لر 🔻گوینده: آقای قاسم بردستانی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شهادت نعمتی است كه خداوند به همه كس عطا نمى‌كند. بلكه به افرادى مى‌دهد كه واقعا خواهان شهادت در راه خدا هستند. 🔻فرازی از وصیت‌نامه شهید ✍️نفر اول سمت راست: شهید رجایی (رئیس جمهور) نفر دوم: ناشناس نفر سوم: شهید حسین غلامی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قسمتی از سخنرانی شهید مصطفی شمسا از فرماندهان گردان مالک اشتر بوشهر که قبل از عملیات والفجر ۸ ایراد شده است. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
شب قبل از شهادت پسرش احمد را در خواب می بیند که احمد را در بغل گرفته و در حالی که از بدن شهید چکه چکه خون می‌آمد می‌گوید: از احمد سوال کردم چه شده پسرم و آن بزرگوار می‌گوید: چیزی نیست خوب می شوم پدر. پدر سراسیمه از خواب بلند می شود و یک آن احساس می کند که برای احمد اتفاقی افتاده است و صبح آن روز حدود ساعت ۸ بود که یکی از همرزمان خبر زخمی شدن احمد را به خانواده‌اش می دهد و پدر احمد همراه با آقای مظفری و حسن قنواتی برای دیدن احمد به بیمارستان می‌روند و در آنجا می فهمند که احمد شهید شده است. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
در سال ۶۰ _ ۶۱ من هفت ساله بودم که برادرم از جبهه برگشت. از ناحیه ران ترکش خورده بود. مادرم که کر و لال بود و به تازگی فلج هم شده بود. قدرت مراقبت کردن از برادرم را نداشت. به همین خاطر مادربزرگم از حسین مراقبت کرد تا درمان شد و از وی خواست که دیگر به جبهه نرود. ولی حسین هنوز جای ترکشش خوب نشده بود که باز هم به جبهه برگشت. بعد از سه ماه و سه روز که به مرخصی آمد. در حین مرخصی دستش شکست و دستش را گچ گرفت. سه روز مرخصی‌اش که تمام شد گچ دستش را با تیغ برید و بدون اطلاع و اجازه خانواده به جبهه برگشت. در تمام این مدت مادرم از این جریانات بی اطلاع بود. بعد از چند مدت از آخرین اعزامش به جبهه خبر آوردند که حسین شهید شده است. 🔻راوی: ادریس عبدی 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
اكثراً كتاب های شهيدان «مطهرى»، «بهشتی» و «دستغيب» را مطالعه مى‌كرد. تقريباً ۲۰۰ يا ۳۰۰ كتاب داشت. شبى از خواب برخاستم ديدم چيزى مى‌نويسد. به او گفتم چه مى‌نويسی؟ جواب درستى نداد كه بعد فهميدم وصيت نامه مى‌نوشته است. از جبهه كه برمى‌گشت خودش به ديدار مردم مى‌رفت. 🔻راوی: پدر شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
هميشه در حال عبادت بود. صحبتش، حركتش، حرفش، خوابش و همه چيزش رنگ و بوی عبادت داشت، امكان نداشت شب‌ها، بدون قرائت قرآن بخوابد، معمولاً خيلى كم مى‌خوابيد و نيمه‌هاى شب برمی‌خاست و به عبادت خدا و خواندان نماز شب مى‌پرداخت، هيچ وقت در جمع همسنگران خود، نماز شب نمى‌خواند. حتی يادم می‌آيد كه يك شب فرماندهان ستاد كربلا مهمان سنگر ما بودند، نيمه‌هاى شب برخاستم. ديدم كه شهيد عالى در سنگر نيست، رفتم ديدم كه در پشت سنگر مشغول خواندن نماز شب است. 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
حدود شش سال با ایشان دوست بودم. با توجه به این که شهید دانش آموزی متعهد و مستعد بود همواره دوستان و همکلاسی های خویش را به درس خواندن و دفاع از مرز و بوم اسلامی تشویق می کرد. با عده‌ای از همکلاسی ها رقابت درسی داشت. از لحاظ انشاء و نامه نگاری در سطح عالی بود و چون مطالعه داشت یک روز شعری پیرامون رقابت درسی با همکلاسی ها سروده بود که برایمان قرائت کرد. 🔻راوی: دوست شهید 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir
وصیت‌نامه شهید اسماعیل علمداری.mp3
4.55M
🔊 وصیت‌نامه شهید اسماعیل علمداری 🔻گوینده: خانم رقیه جباری 🌴کانال از تبار رئیسعلی @Raisali_ir