حقیقتا عید تو ایام مناسبی نبود که بخوام خیلی خوب تبریک بگم و تشکر کنم ولی الان میکنم
اول از همه از تمامی شما ممنونم برای اینکه از حدود نه ماه همراه من و بقیه افراد بودید. وجود رامونا تنها به خاطر حضور شما بوده.
.
برای ساخت رامونا بچه های حرامسرا و روستا خیلی بهم کمک کردند و اتنا و ارتیمس عزیزم که به ایدم گوش کردند و یجورایی انگیزه ای شدند که استارت رامونا زده شه.
همیشه دلم میخواست یه گروه با محتوای هنری باشه که صر نظر اینکه هنرتون چیه کنار هم جمع باشید و تا الان احساس میکنم به خوبی پیش رفتیم.
اگه ارشدا نبودن، میتونم بگم رامونا خیلی وقت پیش از بین میرفت...
ولی خب به لطف ماریوس، جوربه، نور عزیزم و سیمو(متاسفانه رفته) رامونا خیلی خوب راه افتاد.
باید یه تشکر ویژه از جوربه کنم که حیلی خوب منو راهنمایی کرد و به رامونا کمک کرد و نور که همیشه در صحنست🙏.
و کسی که خیلی خیلی ازش ممنونم لیدی مونه...
میتونم بگم کسیو پیدا نمیشه کرد که بدون هیچ درخواست توقعی بهتون کمک کنه. ولی لیدی با کمال میل قبول کرد و همیشه در کنار ما بوده و وجودش مایه خوشحالی من و بقیه بوده.
متشکرم از لیدی که وقت میزاره و به عنوان ارشد ثبت نام و چالشا همراهی میکنه.(عاشقتم لیدی😭)
از لاکی (و کمی یونا و اتنا( و یاسین که ایده شو داد)) و الاخصوص جوربه برای همکاری در میوما متشکرم.
مخصوصا لاکی که یجورایی داره رایگان مصور رو میکشه😭❤️، نمیدونم چجوری ازتون تشکر کنم . هرچیزی که بگم در حقتون کم گفتم.
امیدوارم به زودی براتوت جبران کنم.
از اعضای همیشه فعال رامونا(اسم اکثریت که یادمه میگم)
یاسین، هیلدا، شب ارا، لونا ها، نینا، ای ای، میرزا و مخصوصا اماریس(دمت گرم که پیام خوش امد رو همیشه میگی) خانم کوچولو و لاکی و میلی و بقیه هشتاد نفر و خوردای تون ممنونم.