ناجوانمردی که پشتِ در جسارت میکند
آتشی آورده از کینه شرارت میکند
در میان شعلهها زهرای اطهر مثل کوه
با تمام قدرت از حیدر حفاظت میکند
فاطمه با اینکه دور از آتش است از جان و دل
در میان آتش از کافر برائت میکند
ضربهها خورد از عدو در بین کوچه فاطمه
با رُخِ نیلی امامش را حمایت میکند
پس چرا شلاقِ قُنْفُذ را نمیگیرد کسی؟
پیش چشمانِ حسن دارد اهانت میکند
عشق یعنی یاسِ احمد در میان کوچهها
"دارد از اشک علی غسل شهادت میکند"
با دلی پرخون و پهلوی شکسته مدتی است
از مدینه با پدر هرشب شکایت میکند
جملهی "عَجِّلْ وفاتیٖ " بر زبان فاطمه است
حرفهایِ آخرینش را وصیت می کند
زینب از قدِ کمانِ مادرش میگرید و
با غمش دیوار هم ذکرِ مصیبت میکند
سرد و بی روح است دنیای بدون فاطمه
چاه از غمهای مولایش شکایت میکند
میسپارد یاسِ پرپر را شبانه دست خاک
مخفیانه مرقد او را زیارت میکند
#مستان
#فاطمیه 🥀