▪️کودک ولی برای همیشه به خواب رفت
▪️وقتی که دید قصه بابا به «سر» رسید
وقتی میان خون و آتش، صدای گریه ات، دل سنگ را میلرزاند و پاهای تاول زده ات، سختیها را گلایه میکرد،
همه چشمها کور بودند و دلها سنگینتر از آن بود که بار سنگین دلت را سبکتر کند… .
▪️شهادت حضرت رقیه(س) تسلیت باد▪️
🖤🦋
@Rangarang62
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💛#شهادت_بنت_الحسین حضرت رقیه تسلیت باد🖤
🖤🦋
@Rangarang62
▪️در نام رقیه، فاطمه پنهان است
▪️از این دو، یکی جان و یکی جانان است
▪️در روی کبود این دو پیداست خدا
▪️آیینه، بزرگ و کوچکش یکسان است
🏴 شهادت مظلومانه بنت الحسین علیهالسلام، حضرت رقیه سلاماللهعلیها بر تمام دوستان عزیز در گروه تسلیت میگویم 🙏
🖤🦋
@Rangarang62
🔴 چرا استاد شهریار از پزشکی انصراف داد؟
یکی از خاطراتش مربوط به همان دوران دانشجوی پزشکی بودنش هست که میگفت: در زمان دانشجویی مطبی در تهران دایر کرده بودم و مریض میدیدم.
روزی دختری به مطبم آمد و گفت: "آقای دکتر دستم به دامنت پدرم دارد میمیرد!" میگفت سریع وسایل پزشکیام را برداشتم و از در مطب بیرون زدم..
وقتی آنجا رسیدم دیدم خانهی مخروبهای است که کف آن معلوم بود که گلیمی یا زیلویی بوده که از نداری بردهاند و فروختهاند.
یک گوشه اتاق پیرمردی وسط لحاف شندرهای دراز کشیده بود و ناله میکرد. پدر را معاینه کردم. و چند قلم دارو نوشتم و دست دخترک دادم و گفتم برو فلان جا از آشناهای من هست.
این داروها را مجانی بگیر و بیاور. همه این کارها را کردم و نشستم بالای سر بیمار زار زار گریه کردن.
میگفت صاحب مریض (همان دخترک) آمده بود بالای سرم دلداریام میداد که: "عیب نداره آقای دکتر! خدا بزرگه، انشالله خوب میشه!"
میگفت خب من با این روحیه چطور میتونستم پزشک بشم؟ راست هم میگفت. سید محمد حسین بهجت تبریزی نیامده بود که دکتر باشد! آمده بود تا شهریار شعر ایران شود ...
🖤🦋
@Rangarang62
21.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر چیزی آدمشو میخواد.
آدم لذت بردن از زندگی باشین.
همه چی براتون درست نمیشه و همه مشکلات حل نمیشه... ولی مطمئن باشید بیش از قبل از زندگی لذت میبرید.
🖤🦋
@Rangarang62