رصدنما 🚩
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمتــ_چهلوپنجمـ #باغ_بهشتـ از روی آب گذشتمـ و مبہو
⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_چهلوششمـ
#جانبازیدررڪابمولا
بعد گفتــ : ثوابــ طوافهایی ڪه به نیابتــ از دیگران انجام دادی دو برابر در نامه اعمالت ثبت مےشود. 📝
اوایل ماه شعبان بود ڪه راهے مدینه شدیمــ. یڪ روز صبح درحالے ڪه مشغول زیارت بقیع بودمـ، متوجه شدمـ مأمور وهابی دوربین یڪ پسر بچه را ڪه مےخواست از بقیع عڪس بگیرد را گرفته. جلو رفتمـ و به سرعتــ دوربین را از دست او گرفتمـ و به پسر بچه تحویل دادمـ.📷 📷
بعد به انتهای قبرستان رفتمـ، من در حال خواندن زیارت عاشورا بودمـ ڪه به قبر عثمان رسیدمـ . همان مأمور وهابے به دنبال من آمد و چپــچپــ مرا نگاه مےڪرد. یڪباره ڪنار من آمد و دستــ من را گرفتــ و به فارسے و با صداي بلند گفتــ : چی گفتے؟؟ لعن مےڪنی؟؟😠😠
گفتمـ: نخیر . دستم رو ول ڪن . اما او همان طور داد مےزد و با سر و صدا بقیه مأمورین را دور خود جمع ڪرد. در همین حال یڪ دفعه به من نگاه ڪرد و حرف زشتے را به مولا امیرالمؤمنین (ع) زد.🤭😑
من دیگر سڪوت را جایز ندانستمـ. تا این حرف زشتــ از دهان او خارج شد و بقیه زائران آن را شنیدند، دیگر سڪوت را جایز ندانستمـ و ڪشیــده محڪمے به صورت او زدم.
بلافاصله چهار مأمور بر سر من ریختند و شروع به زدن ڪردند. یڪی از مأمورین ضربه محڪمي به ڪتف من زد ڪه درد آن تا ماهها اذیّتم مے ڪرد. چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیردست آنها خارج ڪردند. و سریع فرار ڪردمـ.🏃♂🏃♂
اما در لحظات بررسی اعمال، ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند : شما خالصانه و فقط به عشق مولاعلی(ع) با آن مأمور درگیر شدید و ڪتف شما آسیب دید. براے همین ثواب جانبازی در رڪاب مولا علی(ع) در نامه عمل شما ثبتــ شده استــ.📝📝
#ادامه_دارد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama