💌﷽ ° ♤#نگار_نما♤° ⚡️همان طور ڪہ قبݪےها آرزوی #براندازے #ج‌م‌ه‌‌ور‌ی‌‌ا‌س‌‌ل‌ا‌م‌ی را با خودشان برای همیشہ بہ خاطراٺ بردند؛ بعضے مو‌فرفر‌ی‌ها نیز چنین عاقبتے نصیبشان خواهد شد.🙊😁 دیرے‌نپاییده تا چشممان بہ جماݪ #آن روز #روشن گردد.😄 ــــــــــــبعݪہ‌ما‌اینجور‌طراحان‌خلاقے‌داریم😉 ـــــــــــــــتولیدے✌️ #لبیک_یا_خامنه_ای🦋 #پایان_مماشات😒 دنیایے‌از‌تولیدات‌‌ رسانہ‌ای رو با هنرمندان #متخصص‌ما دنباݪ ڪنید🇮🇷💡 💻"√ Eitaa.com/Rasad_Nama

∞ #دیپلماسے_خنده😜 🤝∞ منو از چی میترسونے⁉️🤨 🔝اغتشاشگر به روایت تصویر😂🤣 #لبیک_یا_خامنه_ای #پایان_مماشات #حجاب #ایران_قوی . . اینجانب:)وزیر‌خارجهـ‌🤣هستــم😅👇 💬 = Eitaa.com/Rasad_Nama

•| #وکیل_وصی 👨🏻‍⚖|• 📝| موضوع: 🔸 وکیل مجازی | #قرارداد ⁉️| سوال(شماره3): 🔻از یکی از کانال‌های تلگرامی گوشی خریدم‌و جعلی دراومدولی خدا رو شکر ادمینش دریکی از شهرستان‌های تهران دستگیر شده؛ حالابعد ازشکایت باید حتما برای گرفتن پولم به‌اون شعبه‌تهران مراجعه کنم؛ فک کنم راه دیگه‌‌ای‌نداره مگر اینکه وکیل بگیرم؛ من می‌خوام به‌صورت مجازی وکیل بگیرم و ایشون برن دادگاه‌تهران و پول منو بگیرن!حالا بصورت مجازی‌میشه حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان برای حق‌الزحمه جناب وکیل‌کفایت می‌کنه یا بایدهزینه بیش‌تری بپردازم!؟ ✅ پاسخ از وکیل مریم ملک زاده: 🚥 اولا وکیل رو نمیتوانید بطور مجازی بگیرید و حتما باید وکالتنامه امضا کنید؛ ثانیا مبلغ حق الوکاله بیشتر است؛بهرحال و کیل باید تمبر باطل کند! 🔖 #پرسش_و_پاسخ_حقوقی 📍گفتمان بر مدار قوانین کشور ⚖| Eitaa.Com/Rasad_Nama

[ #تحلیل_راهبردے🔦] 🔰 «زن، زندگی، آزادی» شعار انبیاست😳 ✅ آیت‌الله میرباقری می‌گوید:‌ شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار انبیاست. ✍مدعے آزادی انسان (از جمله زنان) و حیات انسان، انبیا هستند. 👌پیامبران آمده‌اند کہ غل و زنجیرها را نه تنها از زنان بلکہ از مردان هم بگشایند و به آنها حیات دهند. با مـا تحلیــــل گر سیـــاسـے شوید🤓👇 🎖🎤| Eitaa.com/Rasad_Nama

【 #مکتب_انقلاب . . .💌🌱】 پیغمبرﷺ می‌فرماید: "اطلبوالعلم‌ولوبالصین" نمی‌خواهد بگوید بروید علم فقه را از چین یاد بگیرید؛ _یعنی هر علمی، فناوری و توانایی‌های فراوان سرپنجه بشری_ را یاد بگیرید. اینها لازم است. بعضی دوستان گفتند اسلام افراد را به علم تحریض کرده و باید طلب علم کرد. هرجای دنیا کهعلمی وجود دارد و می‌توان از آن استفاده کرد، برای رفتن ما معذوری وجود ندارد، باید رفت و+++علم را برای ملتی که متعلق به آن هستیم، به دست اورد. . . از تو به ما اشـارت از مــا به سر دویدن👇 •😍🍃• Eitaa.com/Rasad_Nama

🔎🗞 🗞 [ #مغزبانی 💡] ✔️ حاشیـہ #اغتشاشات داره بہ جاهای باریڪی میرسہ!! 🛑 با ۱۶۷ تا گلــوله ڪشتہ شده؟! ساقیش رو باید عوض ڪنہ😆  بہ نظرم اینا بہ یہ فــرمول نادر دست پیدا ڪردن بہ ما نمیگــن...! 😂 بعد همچین آدمایی میخوان وطــن‌مون رو آباد ڪنن✋🏻 #پایان_مماشات #ایران_قوی حق در هر شرایط پیروز میدان است: 🛡| Eitaa.Com/Rasad_Nama

🔴 #خبر_ویژه جزئیات تیراندازی تروریست‌ها در #ایذه 🔺در پی ورود یک تیم تروریستی به بازار مرکزی ایذه و تیراندازی به سمت مردم و بسیجیان؛ متاسفانه در این عملیات تروریستی ۴ نفر شامل یک کودک یک پیرزن و دو مرد به شهادت رسیدند! 🔺تروریست‌ها دو متور سوار بوده اند. #پایان_مماشات ⭕️ Eitaa.com/Rasad_Nama

🔴 تکمیلی #خبر_ویژه تلفات (شهادت) نیروهای امنیتی و شهروندان عادی تاکنون و در پی فراخوان سه روزه ضدانقلاب(لعنت الله علیهم اجمعین) در آبان ماه: 🔻بوکان آذربایجان غربی : ۱ نفر 🔻قروه کردستان : ۱ نفر 🔻تهران: ۲ نفر 🔻شیراز: ۱ نفر 🔻#ایذه خوزستان : ۶ نفر 📡 Eitaa.Com/Rasad_Nama

『 #جنس_اول 』 🔰حقیقت متعفن آزادی زن در جوامع غربی 🤮 من دنبال #آزادے✌️ هستم... #آزادے_جنسے😎... #تساوی_حقوق زن👱🏻‍♀ و مرد👨🏻. . . 😍🍃➺⦅Eitaa.com/Rasad_Nama

•| #پیامچه 📬|• این اتفاقات تتمه استیصال دشمن است! وقتی فهمید ملت با اشرار همراه نشدند؛ بجان مردم افتاده تا رعب و وحشت ایجاد کنند. به نوعی در حال انتقام از ایرانی بوده که با دشمن همراهی نکرد. 👤 ارسالی از: علی #ایران_قوی 📩 Eitaa.Com/Rasad_Nama

<< #قطب‌_نما 🔔>> 💠سخنان بسیار مهم و اتمام حجت امام جمعه رودسر با اژه ای ... 👌خدا رو شکر بالاخره یه امام جمعه شجاع پیدا شد تا از حق اسلام و مسلمین دفاع کنه 📣 اخطار به جناب رئیس قوه قضائیه ، امت حزب الله باشماست صبر این مردم حدی دارد ما شهدای مدافع امنیت را داریم تشییع میکنیم کنار تابوت شهید ما ، چهارتا زن روسری برمیدارند و به این موج جمعیت میخندد اگر شما نمیخواهید برخورد ندارید این امواج عظیم مردمی در همین رودسر این توان را دارد این چند نفر هتاک را از کف خیابون ها پاک کنند و جمع کنند و سرجایشان بنشاندند من طلبه بیرون نیام که عمامه ام را بر میدارند خانم چادری بیرون نیاد چون چادرش رو برمیدارند😡 آقای قوه قضاییه اگر شما با این مردم همکاری نکنید یه روزی صبر این مردم لبریز خواهد شد ‼️😐 چرا چنین سخنانی از تریبونهای نماز جمعه های قم، تهران، مشهد و... شنیده نمی شود، ‼️ علی الظاهر آقایان...🤔 آقایان ائمه جمعه بیفاوتی تا کی و کجا ؟؟؟ مماشات با ارازل ⛔️ ✅ این پست بسیار مهم جهاد تبیین است #پایان_مماشات_روحانیون #حجاب لازمه ے انقلابی بودن بصیرت داشتنه 👇😎 🎥 Eitaa.com/Rasad_Nama

[• #قصص_المبین✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان #نقاب_ابلیس #قسمت_هفتم به روایت مریم -پس شمام متوجهش شدید؟ دارن آروم آروم بچه هیئتی‌هامون رو جذب می‌کنن! به الهام چشم غره می‌روم که بگوید. الهام اخم می‌کند یعنی: «هنوز وقتش نیست.» حاج آقا دستی به تسبیح عقیق می‌کشد. دانه‌های تسبیح بهم می‌خورند و سکوت چندثانیه‌ای جلسه را بهم می‌زنند. نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: -فعلا نمی‌خواد تند برخورد کنید. فقط باید جذب مسجد رو بیشتر کنیم و روشنگری اینجا انجام بشه. مردم خودشون می‌فهمن، به شرطی که ما هم حقیقت رو بگیم. مصطفی آرام ندارد. حالت نشستنش را تغییر می‌دهد و می‌گوید: -حاجی اینا خیلی مشکوکن! خیلی بی مهابا دارن سم پراکنی می‌کنن! انگار پشت‌شون گرمه! حسن که تا الان با انگشتانش ور می‌رفت، می‌گوید: -شایدم تازه کارن و داغن و نمی‌دونن چه خبره و نباید انقدر تند برن! مصطفی کمی به جلو خم می‌شود: -مگه اینجا بسیج نداره؟ خب شورای بسیج کارش همینه دیگه! یه گزارش رد می‌کنیم؛ اگه توجه نکردن خودمون می‌ریم با ضابـ... حاج آقا دستش را به نشانه‌ ایست جلو نگه می‌دارد: -وایسا آقاسید! می‌دونم نگرانی، ولی نمیشه که چکشی، یهو بری همه رو بریزی توی گونی! بذار اول مردم رو روشن کنیم که اگه کاری کردیم، مردم توجیه شده باشن! -از اینا بعید نیست، به یه جاهایی وصل باشنا... -اون دیگه وظیفه بسیج نیست. کار نیروی انتظامی و سپاهه که ته و توی ماجرا رو دربیاره. علی آقا که تا الان داشت صورت جلسه می‌نوشت، سر بلند می‌کند: -پس تکلیف این هیئت محسن شهید معلوم شد. حسن رو به مصطفی می‌کند: - قرار شد چه کنیم پس؟ مصطفی شمرده می‌گوید: -روشنگری می‌کنیم و گزارش می‌دیم که مواظبشون باشن. نفسش را با صدای بلندی بیرون می‌دهد و رو به ما می‌کند: -خانما، شما حواستون به جلسات زنونه باشه، ببینید اگه جلسه زنونه این مدلی هست، حتما گزارش بدید. الهام آب گلویش را فرو می‌دهد و می‌گوید: - اتفاقا یه مسئله مهمه که می‌خوایم بگیم. مصطفی پیداست که پاهایش خواب رفته. چهارزانو می‌نشیند و می‌گوید: - بفرمایین. الهام نگاهی به فاطمه می‌کند و از او کمک می‌خواهد. فاطمه با ابرو اشاره می‌کند که خودت بگو. الهام شروع می‌کند: -راستش چندروز پیش، فاطمه خانم از طرف یه دوستاشون دعوت می‌شن به یه مجلس روضه زنونه. گویا بخاطر نذر یه مادر شهید، این مجلس هر هفته روزای صبح جمعه دایره؛ اما فاطمه خانم چیزایی دیدن که قابل تامله. الهام از این راه ادامه حرف را به فاطمه پاس می‌دهد. فاطمه صدایی صاف می‌کند و می‌گوید: - درسته. توی نگاه اول یه جلسه روضه زنونه بود، اما رفتار عجیبی داشتن. مثلا به جز قهوه و شیرینی چیزی ندادن و گفتن هزینه صبحانه رو بین فقرا تقسیم می‌کنن. یا به جای مداحی، چندتا دختر اومدن فلوت زدن و یه خانم یه شعر غمگین خوند و غم نوازی کردن. حالا اینا مهم نیست، اصل مطلب، صحبتای خانمیه که توی مراسم بود. اگه بخوام خلاصه بگم، یکی خیلی تاکید می‌کرد روی برابری زن و مرد، یکی هم معتقد بود نوجوون‌ها باید آزاد باشند تا خودشون دین و راه زندگیشون رو انتخاب کنن! یعنی یه جورایی می‌خواست بگه ملاک حقانیت دین، تشخیص خود فرده و مثلا من اگه فکر کنم مسیحیت درسته، پس درسته! و یه جورایی می‌گفت ایمان آدم به دینش ربطی نداره و همه ادیان می‌تونن حق باشن، چون اصل ایمان، محبته! مصطفی طوری اخم کرده که انگار می‌خواهد خودکار در دستش را با چشمانش ببلعد! می‌گویم: - البته اینایی که فاطمه خانم گفتن، برداشتی بود که ما از حرفای اون خانم داشتیم. مصطفی زیر لب می‌پرسد: -کجا بود این روضه؟ -توی همین محدوده بود، شاید یه چهارراه بالاتر. حسن دستی بین موهایش می‌کشد: -از زمین و زمون می‌باره! ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama