eitaa logo
رصدنما 🚩
2.1هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
8.5هزار ویدیو
255 فایل
ˇ﷽ ما استراحت نخواهیم ڪرد این انقلاب و جامعہ آنقدر ڪار درش هست ڪه دیگر استراحت بـےاستراحت. بےآنڪه هیچ پست وسمت وحڪمے درڪار باشد. #شهید_بهشتے♥️🌱 #نَحنُ_جُنودُڪَ_بَقیَّةَ_الله³¹³ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
|• 💬🧐 •| . در تاریخ خیلی چیزها بنویسید...💔👌 . . توئیتر رو در ایتا کن🙃👇 📡📲| Eitaa.com/Rasad_Nama
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ •[ 📹 •] 🔻ماجراهای سیامک و برانداز 😂🔞 آشنایی سیامک با آشپز قزوینی... 🔖 🇮🇷 🖇 •••👇👇👇••• 🆔 Eitaa.com/Rasad_Nama 🍃 📌🍃
°{ 🌎}° . . سه پـــــدرے! | رونمایی غرب از خوی حیوانے‌انسان مدرن. 🔺 به گزارش نیویورڪ‌پست افراد حاضر در عکس، جزء اولین گروه‌هایی بودند ڪه نامشان در سال ۲۰۱۷ به‌عنوان «سه والدین» هم‌جنس در گواهی تولد نوزاد به ثبت رسید 😐 . 💢 پ‌ن: فانتزی‌های کثیف انسان غربی پایانے ندارد؛ روزی تمایل دارد تبدیل به حیوان شود، روز دیگر تغییر جنسیت می‌دهد، روز دیگر هم‌جنس‌بازی را در لیست حقوق بشر اضافه می‌کند و اکنون حضانت کودکی بی‌گناه را به سه فرد هم‌جنس‌باز می‌سپارد. . . نفریــــن به تو تندیـس ⇜🗽 غــــرب بدون روتوش را دنبال ڪنید👇 √🏛√ Eitaa.com/Rasad_Nama
° (ع)☀️📖 ° ✨بہ نام خــــداے علے✨ 😕 این روزا خیلی نگرانم. 🙂 چطور؟ 😕 دنبال یه معتبر هستم. 🙂 برای چه روزی می خوای؟ 😕یه روزی که همه مردم به برده میشند 🙂 پس قرآن 📖بخون. 😕 چه ربطی داشت؟ 🙂 مگه دنبال ضامن معتبر نبودی؟! قرآن یه ضامن معتبرِ . که در روز ضمانت آن پذیرفته است. 😕 از کجا این قدر مطمئن هستی؟ 🙂 از اینجا👇 📚|• نهج البلاغه . خطبه ۱۷۵ باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 |•✍•| Eitaa.com/Rasad_Nama
💌﷽ °•← →°• ✍ اینترنشناݪ‌تروریست👊 ✌️ 🖼 دنیایے‌از‌تولیدات‌‌ رسانہ‌ای رو با هنرمندان دنباݪ ڪنید🇮🇷💡 💻"√ Eitaa.com/Rasad_Nama
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 [ 💪 ] ویژگی های افتخار نجوم ایران✌️🇮🇷 خبر از قدرت ایران داری؟😉 👇 🌍| Eitaa.Com/Rasad_Nama 👆
•| 👨🏻‍⚖|• 📝| موضوع: 🔸 نفقه همسر و فرزند | ⁉️| سوال(شماره 19): 🔻سلام من از زنم سه ساله طلاق گرفتم؛ یه دختر شش ساله دارم که حضانتش با زنم است و من نفقه را هر ماه می‌دهم. علاوه بر نفقه آیا بقیه خرج‌های بچه هم گردن پدر است؟ و میزان افزایش نفقه هر سال چطور تعیین می‌شود؟ ✅ پاسخ از وکیل سیدسجاد رزاقی موسوی: 🚥 سلام و ادب. نفقه همسر جدا از نفقه فرزند می‌باشد؛ ضمن اینکه نفقه فرزند شامل هزینه‌های جاری اعم از پوشاک، خوراک، هزینه درمان، مدرسه وغیره است که برعهده پدر می‌باشد و با نظر کارشناس نفقه تعیین می‌گردد. افزایش نفقه فرزند با توجه به تورم هر ساله توسط زوجه که حضانت فززند با وی می‌باشد، طی دادخواستی قابل تعدیل است. 🔖 📍گفتمان بر مدار قوانین کشور ⚖| Eitaa.Com/Rasad_Nama
 』 زن... زندگے ... آزادے به سبک فـــــرانسوے‼️😏 من دنبال ✌️ هستم... 😎... زن👱🏻‍♀ و مرد👨🏻. . . 😍🍃➺ •°⦅Eitaa.com/Rasad_Nama
. . .💌🌱】 همه تلاش ادیان الهی برای این است که بشر را به راه اول بکشانند و در صراط مستقیم قرار دهند. "الدنیا‌مزرعة‌الآخرة"؛ هر کاری که در اینجا انجام می‌دهید_تحصیل و تعلیم علم، مبارزه، ورزش، کسب دنیا و بنا و آبادسازی‌اش، کوبیدن دشمن_ باید دارای روحی باشد که شما را در صراط مستقیم پیش ببرد. هرچه که شما را از این راه باز دارد، گناه است. گناه در اصطلاح دینی یعنی عواقب و موانع راه کمال انسان. گناه، مانند غذای لذیذی‌ست که چربی یا قند زیادی دارد و لذتش برای لحظه اول است اما بعد بدبختی و گرفتاری‌اش گریبان انسان را می‌گیرد. به همین جهت در قرآن به استغفار تکیه شده است. از تو به ما اشـارت از مــا به سر دویدن👇 •😍🍃• Eitaa.com/Rasad_Nama
🔎🗞 🗞 [ 💡] ☝️🏻 ایرانی باغیرت به آمریکا باج نمیدهد! 💠 رهبــر انقلاب، فــرمودند: اگر بخواهید مشڪلتان با آمریڪا حل بشود، باید این ڪار را بڪنید؛ مرتب بدهید. آمریڪا این‌ها را میخواهد؛ پشت مــرزهای خودتان، خودتان را محبوس ڪنید، دستتان را خالی ڪنید، صنایع دفــاعی‌تان را تعطیل ڪنید. 🛑 ڪدام باغیــرتی حاضر است ڪه یڪ چنین باجی بدهد؟! حق در هر شرایط پیروز میدان است: 🛡| Eitaa.Com/Rasad_Nama
[°~ 🎭~°] 📸تصـویر باز و زوم شـود👆 ⚠️خوب نظاره کردید؟!! لابد این قصه تڪراریست؟!!!! و مےدانیم تڪراری است اما باز هم و باز هم دوست داریم به حماقت خود ادامہ دهیم! تڪرار این گرگ بدصفت در پوست گوسفند و دوست آنچنان پیدا و هویداست ڪه اصلا نیاز به سند و مدرک ندارد↓↓ وقتی دارویی برای فرزند رنجور و بیمارت میخواهی و نیست تحریمی! وقتی آزادی میخواهی اما حدش را آنها در مغزت فرو میکنند تو لخت شو اما در مسائل کشورت مداخله نڪن❗️ تو در هر دیسکو و کاباره ای که خواستی اصلا نه وسط شهر جولان بده و تن بلرزان اما پیشرفت دانش بنیانی و هسته ای ممنوع⛔️ تو لیتر لیتر عرق سگی بخور و قمه و قداره بکش من هم به تو میگویم نخبه اما در کوچه پس کوچه های شهرت دانشمند درد و دوای بچه و مملکتت را ترور میڪنم و نام سردار وطن تو را تروریست میگذارم! آفرین مرحبا👏 آمـریڪا که همیشه دشمن بوده و خیر خواهیش خوراندن زهر به جان این ملت وای از آن ڪه جوش و جلای دشمن میزند و در زمین و گود آن خوش رقصی میکند✋ 🇮🇷 زدودن نـقـاب از حـیـوان جـلّال غــرب مـسـتـقـیـم آزادے👇 🔎°•~| Eitaa.com/Rasad_Nama
رصدنما 🚩
[• #قصص_المبین✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان #نقاب_ابلیس #قسمت_سی_و_هشتم (حسن) آرام
[• ✨ •] (هشتگ مخصوص رمان هاے امنیتے،سیاسے) رمان (مصطفی) احمد مثل برق گرفته‌ها نگاهم می‌کند: -چرا اینجوری شدی سید؟ مات نگاهش می‌کنم. مگر چجوری شده‌ام؟ به سختی لب‌هایم را تکان می‌دهم: -علی رو زدن... -الان کجاست؟ حالش چطوره؟ حال بدم را که می‌بیند، سراغ بقیه بچه‌ها می‌رود. بین حرف‌هایشان، کلماتی مثل اتاق عمل، خونریزی، تیر، چاقو و جراحی را می‌شنوم. دکتر هم درباره همین‌ها حرف می‌زد، البته درست نفهمیدم چه گفت. حتی نفهمیدم چطور ماجرا را برای افسر انتظامی تعریف کردم. فقط صدای زنگ همراه علی را می‌شنوم: - لبیک یا حسین جان... اگر مادرش ببیندش چکار می‌کند؟ نه، امیدوارم حداقل خون‌های صورتش را پاک کرده باشند، وگرنه مادرش خیلی شوکه می‌شود. اصلا نباید ببیند. به مادرش می‌گویم رفته مسافرت، رفته شمال، راهیان نور، اردوی جهادی، چه می‌دانم! می‌گویم فعلا دستش بند است. کار دارد، نمی‌تواند ببیندتان. چشمانم تار می‌شوند و بی آن که بخواهم، روی صندلی رها می‌شوم. سرم تیر می‌کشد. با دست می‌گیرمش، بازهم تیر می‌کشد. بچه‌ها دورم جمع می‌شوند.... عباس با بچه‌ها سرود کار می‌کند: -از جان گذشته‌ایم/ در جنگ تیغ و خون... علی در هیئت می‌خواند: -بی سر و سامان توام/ سائل احسان توام... ثارلله... عباس گوشه‌ای آرام به سینه می‌زند و دم می‌گیرد: -غریب کربلا حسین... شهید نینوا حسین... علی در هیئت می‌خواند: - نفس نفس من/ شعر غم تو/ ایشالا بمیرم/ تو حرم تو... حسین ثارلله... اباعبدالله... عباس با بچه‌ها سرود تمرین می‌کند: -بسیجیان حیدریم/ فداییان رهبریم... علی از گروه سرود بچه‌های مسجد عکس می‌گیرد. عباس را بچه‌ها در میان گرفته‌اند و از سر و کولش بالا می‌روند. عباس می‌خندد، شیرین، مثل شیرینی‌های نیمه شعبان. علی پوسترها را به دیوار می‌چسباند. دستی روی عکس آقا می‌کشد و صورت ماه‌شان را می‌بوسد. عباس میانداری می‌کند: -اناالعباس واویلا حسین تنهاست واویلا... علی مجلس شب تاسوعا را گرم می‌کند: -ای اهل حرم میر و علمدار نیامد/ سقای حسین سید و سالار نیامد/ علمدار نیامد، علمدار نیامد! عباس همراه بقیه بچه‌ها دم می‌گیرد: - حسین... حسین... حسین... حسین... صدایشان هزاربار به پرچم‌ها و گل‌دسته‌های مسجد می‌خورد و پژواک می‌شود: -حسین... حسین... حسین... حسین... حسین... سرم تیر می‌کشد، با دست می‌گیرمش، بازهم تیر می‌کشد. دستم به باندی که روی سرم بسته‌اند می‌خورد. اخم‌هایم درهم می‌رود. احمد دستانم را می‌گیرد: -سید چرا نگفتی سرت شکسته؟ -علی کجاست؟ -هنوز تو اتاق عمله! -عباس کجاست؟ -نمی‌دونم! -به خانواده علی گفتین؟ -هنوز نه! -اون پسره... اون کجاست؟ -مفتش شدی سید؟ روی تخت کنارته! چه ضعفی کرده بنده خدا! توام ضعف کردیا... یهو افتادی! می‌نشینم. سرم دوباره تیر می‌کشد. پسرک هم روی تخت نشسته، با دست‌بند، لرزان و پریشان. چشمش که به من می‌افتد، بیشتر می‌ترسد: - آقا غلط کردم! بخدا خر شدم اومدم دوتا شعار دادم تو خیابون... ما مال این حرفا نیسیم به جون امام! احمد دستش را بالا می‌گیرد: -جون امام رو وسط نکشا... عین آدم حرف بزن! -به پیر، به پیغمبر، من تروریست و منافق و اینا نیستم! هنوز اصلا هجده سالمم نشده... خرمون کردن... گفتن بیاین مقابل فساد قیام کنین... نمی‌دونستم دارم چه غلطی می‌کنم... شکر خوردم آقا... من طاقت کتک خوردن ندارم. عاقل اندر سفیه نگاهش می‌کنم: -کی خواست تو رو کتک بزنه بچه؟ چندسالته؟ -شونزده... دو سه روز دیگه میرم تو هفده. -اسمت چیه؟ -امیرعلی! -کی زدت از پشت سر؟ -نمی‌دونم. فکر کنم همون مرد گندهه... افتادم زمین پام پیچ خورد. بعدش نفهمیدم چی شد اون دوست شما پرید جلو. احمد با اندوه زمزمه می‌کند: -علی... ادامه دارد... ✍️نویسنده خانم فاطمه شکیبا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باخوندن، خیلــے چیزا دستت میاد😉👇 °• 📖 •° Eitaa.com/Rasad_Nama