اینروزها
در این پیامرسانِ ایرانیِ انقلابی
افرادی را میبنیم که به اسم و رسم حسینی فعالیت کانال هایشان را شروع میکنند و بعد از گذشت حدودا چندین روز و یا چندین هفته پس از عضو گیری
در لینک ناشناس و کانال خود شروع به گفتگو با مخاطب میکنند!
پس از گذشتن چندین دفعه
این لحن صمیمی میشود ،
اعتقادات فردی و باور های غلط عیان میشوند ،
دفاع از اعتقاداتِ درست ؛ تهمت و قضاوت تلقی میشود
و در آخر پشتِ
- سنگری به نامِ #منمذهبینیستم -
پناه میگیرند .
این است سر گذشت این روز های چنل های به اصطلاح صمیمیِ ایتای ملیِ خودمان .
تبرج که شاخ و دم ندارد
تبرج که حتما نباید آن روسری قرمزِ جیغِ دخترِ در خیابان باشد
تبرج که حتما نباید آن تهریشِ هیئتی و پیرهن آستینکوتاهِ چسبانِ آن پسر در خیابان باشد
تبرج ، گاه در رفتارِ ما و گاه در گفتارِ ماست
همه اینها تبرجاند!!!
اما شما شاید اسمش را " آزادی بیان " و نهی از منکر ما را " قضاوت " بگذارید .
راستش
خیلیها در اینجا خودشان نیستند
چه برسد به اینکه انتقاد پذیر باشند
خودمان را گول نزنیم
اقلیت ایتاییون از بروبچههای نوجوان ما هستند
نوجوان همان جوانِ خام است
فرقی بینشان نیست...
بگذریم...
حرف زیاد است و گوش های در و دروازه ای هم بیش .
ما هر چقدر هم که بگوییم کار از کار پیش نمیرود
اما کار از محکم کاری عیب نمیکند :
به خودمان بیاییم!!!