- فانتزی های😂ازدواج قسمت 7

○ امام صادق (علیہ‌السلام) ؛ کسے که به خانواده‌اش احسان و نیکے کند روزی‌ اش زیاد مےشود. ° بحارالانوار، جلد 71، صفحۂ 1

!-‌'الهی‌به‌رقیه‌'میگین‌برای ِ‌سفر‌ِما!؟:)

,, خاطرات همت . ـ روز سوم عملیات بود. حاجی مدام در رفت و آمد بود. نمازظھر رو بھش اقتـدا ڪردیم نماز عصر یه حاج آقای روحانی اومد و به اصرار حاجی، نماز عصـر رو ایشـون خوند. بعد نمـاز حـاج‌ آقـا مسئـله میگفت که حاجی افتاد؛ نمی‌تونست رو پای خودش بایسته، ضعف کرده بود . .

یک معلم فرزانه با یک مرد جوان وارد جنگل شدند و قبل از درختی کوچک ایستادند. معلم به یک جوانۀ‌کوچک که تازه از زمین درآمده بود اشـاره کرد و به دانش‌ آموز خـود گفت '' این جوانه را بیـرون بکش'' . مرد جوان به راحتی آن را با انگشتان خود بیرون‌ کشید. سپس معلم به او گفت '' اکنـون آن یکی را بیرون بکش'' و به یک گیاه دیگر اشاره‌ کرد که تا حدود زانوی پسـر جوان بیرون آمـده بود. با انـدکی تلاش توانسـت درخـت را همـراھ با ریشـه اش بیـرون بکشد.سپس معلم به یک درخت که هم قد پسر جوان بود اشـاره کرد و گفت '' اکنـون این را بیرون بکش . '' با تلاش بسیار زیـاد و استفاده از تمام وزن و قدرتش و با به کاربردن سنگ‌و چوب برای جدا کردن ریشه‌ها بالاخـرھ توانسـت آن را بـیـرون بکشـد. معـلم گفـت '' اکنون می‌خواهم این‌یکی‌ را بیرون بکشی'' مرد‌جوان نگاه معلم را دنبـال کرد و درخت‌ بلوطی را دید که به سختی می‌شد بالای آن را دید. اکنون که می‌ دانسـت بیرون کشیدن یک درخت به مراتب کوچـک‌ تر چقدر سخت بود؛ جواب داد: متاسفم، نمی‌توانم . معلم توضیـح داد '' پسـرم اکنـون قدرت عادت ها در زندگی را دیدی! هرچه آن‌ ها قدیمی‌تر باشند بزر‌گ‌تر می‌شوند و ریشه‌ های عمیق‌ تری می‌زنند و سخت تر می‌توان آن‌هارا جدا کرد.بعضی آنقدر بزرگ می‌شوند و ریشـه می‌ دواننـد که دیگر نمی‌ توانی‌ برای حذف آن‌ها اقدام کنی'' . اثر مرکب ــ دارن هاردی ـ