eitaa logo
رَشتاك!🇵🇸
551 دنبال‌کننده
2هزار عکس
589 ویدیو
37 فایل
- ☁️🔗 وَ ما در آرزوی زیستن تن به مردن نخواهیم داد؛ می‌نویسم که بعدترها از من بخوانی ؛) . بیرون‌پراکنیِ درونیات . https://daigo.ir/secret/6107676899
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از +520
- فانتزی های😂ازدواج قسمت 6
👤جک‌نیکلسون یک روز میاد که تمام زندگیت از جلوی چشمات میگذره... پس کاری کن که ارزش دیدن داشته باشه! - @Rashtak -
هدایت شده از بزم روضه
https://harfeto.timefriend.net/16620297204084 بنظرتون بهترین ذکری که میشه تو پیاده‌روی اربعین گفت چی هست؟
برپھنای‌فوران‌خیالـ ـ ـــ ــــــ رویایی‌میبینم کھ‌تماماًمتعلق‌بھ‌من‌استـ!(:🌱..
... علی حاتمی' معاون گروهان را دیدم. رضا ادریسی هم با من بود. علی ماتم‌زده کنار تل‌ خاکی آرام نشسته بود. کنارش نشستیم. گفتم: «چی‌شده نبینم پکر باشی » غم چھرھ اش را گرفته بود و صدایش بغض داشت. گفت: « برادرم تو مرحله‌ی اول عملیات بودھ تو گردانِ کمیل. شھید ‌شده و جنازه اش جا موندھ.» با توجه با این موضوع که محور تحرک ما هم در همان منطقه بود اصرار می‌کرد که؛ اگه چیزیم‌‌ شد منو نیارین عقب می‌خوام پیش برادرم بمونم. 'شھید علے حاتمے در عملیات والفجر مقدماتے به شھادت رسید ـ ـ ـ
رَشتاك!🇵🇸
... علی حاتمی' معاون گروهان را دیدم. رضا ادریسی هم با من بود. علی ماتم‌زده کنار تل‌ خاکی آرام نشسته
در این‌جور مواقع وقتی به کسی چنین خبر سنگینی دادھ می‌شود؛ طبیعی‌ ست که بلافاصله عکس العمل رفتن به عقب را نشان بدهد. " من برم، خواهرم، مادرم ..." ولی او نخواسـت برود. چون مسئولیت‌ داشت و باید در کنار نیرو‌ها می‌ماند. صدایش غم داشـت. گرد تنھایی و غربت در صورتش نشسته بود. من و رضا به او قول‌دادیم که هراتفاقی برایش افتاد به هرصورت اورا به عقب برمی‌گردانیم. می‌دانستیم که نگران خانواده و پدر و مادرش است. □ کتاب ظھـر آبـے حنظله | به روایت نادر ادیبـے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ صبحے دیگر نامت‌ زمزمہ‌ بر لبان‌ من‌ است!🤍. .
ـ من گرفتارم ولی یارم گرھ وا میکند .. . یك یا رقیھ گویم و صد مشکلم حل میشود