من از این حرکت راهیان نور -که چند سال است بحمدالله روزبه‌روز هم در کشور توسعه پیدا کرده- بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتی میدانم. ۱۳۸۹/۰۱/۱۱ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 @rastegarane313

بی‌ارزش‌ترین گونه‌ افتخار ، افتخار به داشتن ویژگی‌ هایی است که خود انسان در داشتن آنها ، هیچ نقشی ندارد مانند چهره، قد ، رنگ چشم ، ملّیت، ثروت خانوادگی و چیزهای دیگر... از چیزی که خودتان به دست آورده اید سخن بگوید. مانند: انسانیت ، مهربانی ، گذشت ، صداقت و ... آدمی را آدمیت لازم است ، عود را گر بو نباشد هيزم است ... #جملات_ناب #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 @rastegarane313

🌸خواهر شهید ضیاء ضیاورزی : از زمانی که یادم می آید برادرم انسان بسیار با خدا و با ایمانی بود و هیچگاه ندیدم نماز و روزه اش ترک شود و یا کار خلاف دین خدا انجام دهد ، نماز شبش هیچگاه ترک نشد . همیشه به یاد شهدا بود و از خدا می خواست که او را ببخشند و با شهدا محشور شود نفر دوم از سمت چپ ، معلم شهید ضیاء ضیاورزی #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 @rastegarane313

🟢نگران آقاے خامنه‌اے نباش! 🔴عزیزے نقل می‌ڪرد در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد باصفایے دیدم ڪہ با ادب خاصے بالاے این مزار ایستادہ و دعا می‌خونہ، نگاهم بهش بود و مدّت‌ها ڪہ دور زدم دیدم دست بہ سینہ هنوز بالاے مزار هست، بعد پایان دعا و ذڪر متوجہ من شد. صدام ڪرد و گفت: 🌺پسرم ازت می‌خوام هروقت اومدے براے این شهید فاتحہ بخونی. گفتم چشم، می‌شہ خواهش ڪنم دلیلش رو بگید.⁉️ ⚠️گفت من سال‌ها بود بعد از فتنه۸۸ براے حضرت آقا و سلامتے جسمے و تعرض احتمالے بہ جان‌شان خیلے نگران بودم و اضطراب درونے داشتم، ❌روزے شهیدے با همین شمایل بہ خوابم اومد و شمارہ ردیف و قطعہ هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقاے خامنه‌اے هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اوّل توجهے بہ خواب نڪردم تا اینڪہ دوبارہ همان خواب تڪرار شد، همان هفتہ پنجشنبہ با حفظ ڪردن شمارہ ردیف و قطعہ اومدم بهشت زهرا و دقیقاً همان چهرہ رو روے قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشتہ «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علے خامنه‌ای». ⭕️ از اون موقع بہ بعد دیگہ خوفے از تعرض بہ جان آقا ندارم و‌ در عوض مدام بہ این شهید سر می‌زنم و دعاگوش هستم، بہ هرڪسے هم ڪہ بتونم میگم. @rastegarane313

#سلام_امام_زمانم💗 یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم همه ی دفتر عمرم ورقی بیش نبود همه ی آن ورق حسرت دیدار تو بود تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَے مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 @rastegarane313

⊰•💚🌱•⊱ تــــوخندیدی‌و‌چشمانت ؛ زیادم‌بُـــــردرفتن‌را🍃 من‌از‌لبخنـــــدت‌آموختم زاین‌دنیــاگذشتن‌را . .💔 ⊰•💚•⊱¦⇢#حاج_قاسم ⊰•🌱•⊱¦⇢#لبیک_یا_خامنه_ای ---⊹⊱❁♡❁⊰⊹-------

💪متروی تئاتر شهر در قـــُرُقِ دختران انقلاب ✌️دشمن عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر #کار_فرهنگی_تمیز #پاتوق_مهدوی_دختران_انقلاب #دختران_انقلاب 🇮🇷@zainabeion

به اندازه تک تک گلبرگ های دنیاشادمانی🌸 برایتان آرزومیکنم🍃 میدانم که این شادمانی قرین ِ سلامتی ست پس میگویم حال خوب نصیب دلهای🌹 مهربانتان سلام صبحتون بخیر #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 @rastegarane313

مجبور شدیم برای حل قضیه ای سراغ حاج احمد برویم تا بلکه ایشان مساعدتی کنند، وقتی به مقر فرماندهی رسیدیم، یکی از برادران مسئول گفت: چرا اومدین اینجا؟ حاج‌احمد گرفتاره، وقت نداره شما رو ببینه، هرچه به او اصرار می کردیم، اجازه ملاقات نمی‌داد، ناگهان دیدیم حاج‌احمد از سنگر بیرون آمد، هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، او یک عصا در دست داشت و پایش را گچ گرفته بودند، با دیدن حاجی، با آن رنگ و روی پریده، جا خورده و تعجب کردم، به همان برادر مسئول گفتم: این هم حاج‌احمد! پس چرا نمی‌ذاشتی بریم پیش ایشون؟ گفت: شما که میدونین، ترکش بزرگی به پای حاجی اصابت کرده و تازه اونو بیرون آوردن، چندین آمپول آنتی‌بیوتیک بهش تزریق کردن و حالا هم که میبینین، پاشو گچ گرفتن، گفتم: خب، با این حال خراب، چرا اونو به عقب نفرستادین؟ گفت: کجای کاری برادر! قبول نمی‌کنه می‌گه امدادگرها اگه میتونن همین جا این پا رو مداوا کنن وگرنه من آدمی نیستم که بچه ها رو اینجا زیر آتیش دشمن ول کنم و برگردم عقب! جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان🌸🍃

🌸یلدا محمدی 5K 🌸رضا کاظمی قربانکدی 5K 🌸آرام 5K 🌸طاها خلیلی 3.5K 🌸فهیمه عابدینی 3K 🌸نازنین رحیمی جابری 1K 🌸حنانه کردبچه 235 🌸محنا مشیری 231 🌸مریم جاهدی 133 🌸فاطمه بحیرایی 57 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌺 اسامی برندگان مسابقه دوم با موضوع نیمه شعبان 📪 برندگان لطفا به پیوی بنده شماره کارتشونو با نام و نام خانوادگی دقیق صاحب کارت ارسال کنند. از ارسال عکس کارت بانکی خود داری فرمایید ❤️ از همگی قبول باشه التماس دعا