eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
499 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های ز درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ صدایت را از حنجره کانال‏ها و سنگرها می ‏شنوم. می ‏بینمت، پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جاده ‏های صلابت را پشت سر می ‏گذاری و خاک را لبخند می ‏کاری. پا در رکاب ستاره و باران، آسمان عشق را تا دورترین ‏ها در نور دیدی و اینک، ما مانده ‏ایم و این خاک مردابی. ما مانده ‏ایم و تکثیر بی‏وقفه ابرهای خاکستری. رفته ‏ای و باران ‏ها را با خود برده ‏ای و فصل ‏هایمان، بی ‏جوانه و آفتاب مانده ‏اند. با ما که مرثیه ‏خوان در قفس ‏ماندن خویشیم، از پرواز بگو و برای بال ‏های زخمی‏مان دعا کن. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تازه تفحص شده 🌹 در سن ۱۷ سالگی، سال ۶۵ طی عملیات کربلای ۵ در شلمچه به رسید و پیکر مطهرش در منطقه بر جای ماند. پیکر مطهر این در جریان عملیات‌های اخیر گروه‌های تفحص کشف و با آزمایش DNA شناسایی گردید. 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ خاکریزها، گواه خوبی هستند بر اشک ‏های چکیده از دعای کمیل ‏شان. شب‏های جمعه بعد از آنها، تاولی است بر گام ‏های نرفته ما. اُنس با واژه ‏های دنیایی، برای لب‏های ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه، با لحن ‏های متفاوت، استقامت را به شعر درآوردند! آن‏گاه که مفاتیح یا اسلحه به دست می ‏گرفتند، غزل‏هایی از ملکوت، در چهار گوشه سنگر گل می‏کرد. دنیایی از عرفان، گوش ه‏ای از لبخند آنان بود و برای ما، چیزی جز همین واژگان اشک ‏آلود نمانده است. «کمیل» و «حمله» و «لبخند»، «گریه» درونِ کوله: عشق و چند گریه دوبیتی ماند و صد چشم ‏انتظاری برنمی ‏گردند... گریه! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ از زندگی، شعری جز نمی‏دانیم. تقویم ‏ها جفا کرده ‏اند، اگر تنها به چند روز برای بسنده کنند. قلم ‏های منظوم اگر کم بگذارند، در حق خون، کوتاهی کرده ‏اند. ما کجا می ‏توانیم با آمدن چند کتاب در قفسه ‏هامان، به رفتن آنان پی ببریم؟! کجا می ‏توان آنان را شناخت؟! پوتین‏ها فقط اندکی از رشادت بچه ‏ها را پیش بردند. معبرها فقط مقداری باریک، برای شناخت آنان گام برداشتند. کوله ‏های همت آنان، واکنش سبزی بود در برابر خزان‏زدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشم ‏های ما، حرفی برای گفتن نداشت. همه حرف‏ها را با لبخند و گریه ‏ها می‏زدند. ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 تازه تفحص شده 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ خاکریزها، گواه خوبی هستند بر اشک ‏های چکیده از دعای کمیل ‏شان. شب‏های جمعه بعد از آنها، تاولی است بر گام ‏های نرفته ما. اُنس با واژه ‏های دنیایی، برای لب‏های ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه، با لحن ‏های متفاوت، استقامت را به شعر درآوردند! آن‏گاه که مفاتیح یا اسلحه به دست می ‏گرفتند، غزل‏هایی از ملکوت، در چهار گوشه سنگر گل می‏کرد. دنیایی از عرفان، گوش ه‏ای از لبخند آنان بود و برای ما، چیزی جز همین واژگان اشک ‏آلود نمانده است. «کمیل» و «حمله» و «لبخند»، «گریه» درونِ کوله: عشق و چند گریه دوبیتی ماند و صد چشم ‏انتظاری برنمی ‏گردند... گریه! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ خاکریزها، گواه خوبی هستند بر اشک ‏های چکیده از دعای کمیل ‏شان. شب‏های جمعه بعد از آنها، تاولی است بر گام ‏های نرفته ما. اُنس با واژه ‏های دنیایی، برای لب‏های ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه، با لحن ‏های متفاوت، استقامت را به شعر درآوردند! آن‏گاه که مفاتیح یا اسلحه به دست می ‏گرفتند، غزل‏هایی از ملکوت، در چهار گوشه سنگر گل می‏کرد. دنیایی از عرفان، گوش ه‏ای از لبخند آنان بود و برای ما، چیزی جز همین واژگان اشک ‏آلود نمانده است. «کمیل» و «حمله» و «لبخند»، «گریه» درونِ کوله: عشق و چند گریه دوبیتی ماند و صد چشم ‏انتظاری برنمی ‏گردند... گریه! ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 💠کانال_ما_رابه_اشتراک_ بگذارید👇👇 @rastegarane313