🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#پیامکی_از_بهشت 💐
برادران عزيزم بدانيد كه جهاد در راه خدا گذشتن از علايق انساني و حسين گونه شدن است و ببيني کجايي و چكار مي كني پس باید برخیزیم و به فکر خود باشیم و به فکر روز حساب ، امروز عمل است بدون حساب و فردا حساب است بدون عمل ، پس بياييم و به فكر خود باشيم و كاري كنيم كه عاقبت ما در آن كار خير و خوب باشد .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #فتح_اله_حجتی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
#شب_قدر
امشب شب قدر است، یقین میبخشی
بـا ذکـرِ«حسین» و اشک و آه آمده ام
#شب_قدر
#اللهم_الرزقنی_زیارته_کربلا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊
#خاطرات_آزادگان
#ماه_رمضان
#در_اسارت
زولبیا و بامیه ماه رمضان در ایران طبخ میشود و مورد علاقه عموم است. ما امکاناتی برای پختن زولبیا و بامیه نداشتیم. ضمن اینکه دوست داشتیم حال و هوای رمضانهای ایران بیشتر برای بچهها زنده شود و خاطرههای آنان را از سفرههای افطار در کشور خودمان زنده کنیم. به همین دلیل دست به ابتکاراتی زده شد. نانی که عراقیها به ما میدادند. چیزی بود به اسم نان سمون که خمیر زیادی داخلش بود. بچهها این نانها را جمع کرده، خمیر داخلش را درمیآوردند و با ترکیب چیزهایی به آن و سرخ کردنش سعی میکردند چیزی شبیه به زولبیا و بامیه درست کنند و سر سفره افطار بچهها بگذارند.
راوی :
#جانباز_و_آزاده_عزیز
#محمد_امیری
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #آزادگان_سرافراز و #جانبازان_معزز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#همسرانه
پنـج شنبه است
به گلزار #شهدا که رسیدی
آهسته قدم بردار
اینجا قرارگاه #همسرانی است که
دلتنگی و عشق #همسرانشان را
کنار تربت مَرد خانه شان آورده اند...
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و #همسران_شهدا که آسمانی شده اند
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🇵🇸🌴🥀🇵🇸🥀🌴🇵🇸
ای قدس ای شهر خدا آزاد میخواهم ترا
معراج گاه مصطفی آزاد می خواهم ترا
ای قبله گاه اولین بهر رسول آخرین
از سلطه صهیونیان آزاد میخواهم ترا
#القدس_أقرب
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🇵🇸🌴🥀🇵🇸🥀🌴🇵🇸
#در_محضر_فرمانده
#مقام_معظم_رهبری
روز قدس، روزِ آزمایش بزرگ ملتهای مسلمان است .
روز قدس ، آن روزی است که ملتهای مسلمان بی واسطهی مقامات رسمی حرفشان را در دنیا مطرح می کنند .
#القدس_أقرب
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🇵🇸🌴🥀🇵🇸🥀🌴🇵🇸
#در_محضر_شهدا
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
حاج قاسم گفت اولین سوال #قیامت از ما درباره #قدس است
نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران : امیدواریم با حمایت امت اسلام به زودی شاهد آزادی قدس باشیم.در آخرین دیداری که با حاج قاسم سلیمانی داشتیم، ایشان گفت که اولین سوالی که در قیامت از ما خواهد شد این است که برای #قدس چه کار کردید .
#القدس_أقرب
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#پنجشنبه_ها
روز دعـاست
روز عشـــق است
روز قول و قرار است
بوی #بهشـت میدهد
عطر مزار #شهـــدا . . .
#پنجشنبه_های_دلتنگی
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🌴🕊🌹🕊🌴🥀
#سردار_شهید
#محمد_ابراهیم_همت
#دوران_سربازی
ماه مبارک رمضان
مسئول آشپزخانه
#قسمت_پنجم
#ابراهیم میگوید: «ننه، من مسئول آشپزخانه هستم. بچههای مردم میخواهند #روزه بگیرند و کسی نیست برایشان #سحری درست کند. درست است من اینجا تو راحتی و آسایش باشم، آنها رنج و غذاب بکشند؟»
ننه نصرت میگوید: «نه ننه، والله من راضی به ناراحتی کسی نیستم. برو، خدا به همراهت.»
پاسی از شب گذشته، #ابراهیم، در گونی را باز میکند و برنجها را داخل دیگ میریزد.
گروهبان و یونس با نگرانی او را تماشا میکنند.
گروهبان میگوید: «مرخصی تو را رد کردهام. چه استفاده کنی، چه استفاده نکنی، مرخصی حساب میشود.»
#ابراهیم، شلنگ را داخل دیگ میگذارد و شیر آب را باز میکند و میگوید: «اشکالی ندارد. بگذار حساب بشود. من میخواهم مرخصیهایم را تو پادگان بگذرانم.»
اما این اشکال دارد. تا وقتی مرخصی داری، نباید وارد پادگان بشوی.
این مرخصی قبول نیست؛ چون شما مرا گول زدید. آیا من تقاضای مرخصی کردم؟
#ادامه_دارد
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
#رمضان
#شبهای_قدر
#شهدا
بسیاری از #شهدا، با زبان روزه #شهید شدند.
برخی از رزمندگان ، سهمیه ناهارشان را می گرفتند، اما آن را به هم رزم هایشان می دادند و خودشان روزه می گرفتند.
اولین بار که در جبهه رفتم، نزدیک شب قدر بود.
شب قدر که رسید، به اتفاق چندین تن از هم رزم هایم، به محل برگزاری مراسم احیا رفتم.
از مجموع ۳۵۰ نفر افراد گردان، فقط بیست نفر آمده بودند.
تعجب کردم.
شب دوم هم همین طور بود. برایم سؤال شده بود که چرا بچه ها برای احیا نیامدند، نکند خبر نداشته باشند.
از محل برگزاری احیا بیرون رفتم.
پشت مقر ما صحرایی بود که شیارها و تل زیادی داشت.
به سمت صحرا حرکت کردم، وقتی نزدیک شیارها رسیدم، دیدم در بین هر شیار، رزمنده ای رو به قبله نشسته و قرآن را روی سرش گرفته و زمزمه می کند.
چون صدای مراسم احیا از بلند گو پخش می شد، بچه ها صدا را می شنیدند و در تنهایی و تاریکی حفره ها، با خدای خود راز و نیاز می کردند.
بعدها متوجه شدم آن بیست نفر هم که برای مراسم عزاداری و احیا آمده بودند، مثل من تازه وارد بودند.
این اتفاق یک بار دیگر هم افتاد.
بین دزفول و اندیمشک، منطقه ای بود که درخت های پرتقال و اکالیپتوس زیادی داشت، ما اسمش را گذاشته بودیم جنگل.
نیروهای بعثی بعد از آنکه پادگان را بمباران کرده بودند، نیروهایشان را در آن جنگل استتار کرده بودند.
آنجا دیگر تپه نداشت، اما بچه ها خودشان حفره هایی کنده بودند و داخل آن می رفتند و در تنهایی عجیبی با خدا راز و نیاز می کردند.
#کانال_ما_رابه_اشتراک_
بگذارید👇👇
@rastegarane313