eitaa logo
🌹رستگاران 🌹
503 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
4.2هزار ویدیو
30 فایل
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم … دوستان عزیز برای اشتراک گزاری خاطرات وتصاویرگرانقدر شهدا به آیدی های ز درصورت تمایل تبادل انجام میشود
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - shoor - vafat hazrat zeinab 1400 - narimani.mp3
6.94M
راستی در کنار معرفی شهدا ، قرار همیشگی ، محتوای ناب و حرفای خودمونی ، مداحی نابم داریم😉 جانمونی‌ رفیق..💔 بگذارید👇👇 @rastegarane313
÷🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 💠 قرار شبانه اَكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِيل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم براي تعجيل در ظهور من زياد دعا کنيد که خود ، فَرَج و نجات شما است. کمال‌الدين، جلد ٢، صفحه ٤٨٥ پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام 🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸 🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ 🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ 🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ 🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ 🌸وضاقَتِ الاْرْضُ 🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ 🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ 🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى 🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ 🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد 🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ 🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم 🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا 🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ 🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ 🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ 🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ 🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني 🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ 🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 🌓 ❤️ چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم . پلاکهایتان که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است . کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است؟؟ چرا کسی نپرسید مزار کجاست؟؟ و چرا در قبر خندید... چرا وقتی که گفتیم : یک گُردان که همگی سربند یا حسین (ع ) بسته بودند شدند کسی تعجب نکرد. چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید. چرا هیچ کس نپرسید : به کدامین گناه هفتاد پاسدار را در شهر پاوه سربریدند؟ ای 🌹ش🌹ه🌹ی🌹د🌹 من می گویم 🌴 شب تو تو بگو عاقبت شما 🌹 به و 🌷 🌷 را به نام تو می کنم 🌹 🌹 🌗 🌷 بگذارید👇👇 @rastegarane313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزهایم با شما پربرکت می شود. در روز یکشنبه عرض ارادتی داریم به پیشگاه، امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بگذارید👇👇 @rastegarane313
💐🍀🌺🌼🌺🍀💐 🍀 🍀 امروز برابر است با : 🗓 24 اردیبهشت 1402ه.ش 🗓 23 شوال 1444ه.ق 🗓 14 مه 2023میلادی 🌸 ذڪر روز 🌸 ای صاحب جلال و بزرگواری 🔸صفحه 501 🔸جزء 25 جهت سلامتی و و هدیه به روح بگذارید👇👇 @rastegarane313
مثَلُ الدنيا كَظِلِّكَ ؛ إن وَقَفتَ وَقَفَ ، وإن طَلَبتَهُ بَعُدَ . دنيا همانند سايه توست كه اگر بايستى مى ايستد و اگر دنبالش روى دور مى شود . 📚 غرر الحكم بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹💐🥀🌴🥀💐🌹 💐 پدرم بدان هدفم از آمدن به جبهه ها ماديات جبهه ها نبود ، هدف ريا نبود ، هدف انشاءالله پاك و بسي ژرفتر از اين حرفهاست ، هدفم الله بود . آمدم جبهه خود را بسازم و به اوج كمال رسم و انشاء الله به پيروزي برسیم . اميدوارم كه بعد از شهادت من يك تغييري در دیگران به وجود آيد . يك مقدار فكر كنيد و بينديشيد درباره ي خودتان ببينيد از كجا آمده ايد و به كجا مي رويد . هدف خداوند از خلقت شما چه بوده است؟ آيا اين بوده كه اين چند سال عمر را در عيش و نوش و لهو و لعب باشيد و به فكر آخرت خود نباشيد . 🌹 🕊 🌹 🌹 بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🥀🌹🕊🌹🥀🕊 یه لات بود تو مشهد. داشت می‌رفت دعوا، دیدش. دستش‌رو گرفت و گفت اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش برخورد و همراه رفت جبهه! تو جبهه واسه خرید سیگار با دژبان درگیر میشه و با دستبند میارنش تو اتاق . رضا شروع میکنه به فحش دادن به وقتی دید که به توهیناش توجه نمی‌کنه، یه دفعه داد زد کچل با توام! با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: چیه؟ چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا، چه سیگاری میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. رضا که تحت تأثیر رفتار قرار گرفته میگه : میشه یه دوتا فحش بهم بدی؟! کشیده‌ای، چیزی! : چرا؟ رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده . تاحالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه! : اشتباه فکر می‌کنی! یکی اون بالاست، هرچی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده. هی آبرو بهم میده. گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم. یکم مثل اون بشم. رضا جاخورد و رفت تو سنگر نشست و زار زار گریه می‌کرد. اذان شد، رضا اولین عمرش بود. سر موقع قنوت صدای گریه اش بلند بود! وسط ، صدای سوت خمپاره اومد. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد، رضا اولین و آخرین عمرش را خواند و پرکشید ...! شادی روح و بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🌸🥀🕊🥀🌸🌹 رئیس دایره جنایی شیراز همسرم خوش اخلاق و قدردان بود. مراعات حال من را توی زندگی می‌کرد. با این‌که خودش پلیس بود و دغدغه‌هایش زیاد اما هیچ ‌وقت نخواست جلوی پیشرفت‌های من را بگیرد . من آن موقع پژوهشگر بودم . کارهایم زیاد بود و فشار کار و خانه اذیتم می‌کرد . هربار که خسته می‌شدم و برایش زنگ می‌زدم و اظهار ناراحتی می‌کردم ، سریع خودش را می‌رساند ، با شاخه‌ای گل به خانه می‌آمد و آنقدر کمکم می‌کرد که قلبم پر از شادی می‌شد. شادی روح و بگذارید👇👇 @rastegarane313
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 رفتم داخل .. به نگهبان گفتم با فرمانده تون کار دارم .. گفت الان ساعت ۱۱ هست و ملاقاتی قبول نمی کنن ‌ رفتم در اتاقش رو زدم ..رفتم داخل روی سجاده نشسته بود ‌و داشت ذکر میگفت .. چشماش سرخ بود و خیس اشک .‌ رنگ به رو نداشت . نگران شدم .. گفتم مصطفی چیزی شده ؟ خبری شده ؟ کسی طوریش شده ؟ سرش رو انداخت پایین ، زل زد به مهرش و دانه های تسبیح رو یکی یکی رد میکرد .. آهی کشید و گفت از ساعت ۱۱ تا ۱۲ رو مخصوص خدا گذاشتم .. می شینم ، فکر می کنم و نگاه می کنم به کارهای خودم .. از خودم می پرسم . مصطفی کارهایی که کردی برای خدا بوده یا برای دل خودت ؟ صداش بغض داشت ، بغضی که به زحمت نگهش داشته بود.. دلم به حال خودم سوخت ، من کجا و مصطفی کجا !! بگذارید👇👇 @rastegarane313
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 فرمانده گردان سلمان فارسی لشکر 27 محمد رسول الله (ص) حسین در کردستان فرمانده‌ محور دزلی بود، همیشه کومله‌ها را زیر نظر داشت، آنان از حسین ضربه‌های زیادی خورده و برای همین هم برای سرش جایزه گذاشته بودند. یک روز سر راه حسین کمین گذاشتند. او پیاده بود، وقتی متوجه کمین کومله‌ها شد، سریع روی زمین دراز کشید و سینه خیز و خیلی آهسته خودش را به پشت کمین کشید و فردی را که در کمینش بود به اسارت درمی‌آورد. به او گفت: حالا من با تو چکار کنم؟ کومله در جواب گفت: نمی‌دانم، من اسیر شما هستم. حسین گفت: اگر من اسیر بودم، ‌ با من چه می‌کردی؟ کومله گفت: تو را تحویل دوستانم می‌دادم و ۲۰هزار تومان جایزه می‌گرفتم. حسین گفت: اما من تو را آزاد می‌کنم. سپس اسلحه او را گرفته و آزادش کرد. آن شخص، فردای آن روز حدود ۳۰ نفر از کومله‌ها را پیش حسین آورد و تسلیم کرد، آن‌ها همه از یاران حسین در جنگ تحمیلی شدند. بگذارید👇👇 @rastegarane313