🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🗣راوی: مهدی رمضانی
با اينکه سن من زياد نبود اما خدا لطف کرد تا با بهترين بندگانش در گردان کميل همراه باشــم. ما در شب شروع عمليات تا کانال سوم رفتيم. اين کانال کوچک بود و تقريباً يک متر ارتفاع داشت. بر خلاف کانال دوم که بزرگ و پر از موانع بود. آن شــب همه بچه ها به ســمت کانال دوم برگشتند. کانالي که بعدها به نام ((کانال کميل)) معروف شد. من به همراه ديگر نيروها پنج روز را در اين کانال سپري کردم. از صبــح روز بعد، تــک تيراندازان عراقــي هر جنبنــده اي را هدف قرار میدادند. ما در آن روزهاي محاصره، دوران عجيبي را سپري کرديم.يادم هســت که ابراهيم هادي، با آن قدرت بدني و با آن صلابت، كانال را سرپانگه داشته بود! فرمانده و معاون گردان ما شهيد و مجروح شدند. براي همين تنها كسي كه نیروهارا مديريت ميكرد ابراهيم بود. او نيروها را تقسيم كرد. هر سه نفر را يك گروه و هر گروه را با فاصله، در نقطه اي از كانال مستقر نمود. يك نفر روي لبه ي كانال بود و اوضاع را مراقبت ميكرد. دو نفر ديگر هم در داخل كانال در كنار او بودند. انتهاي کانال يک انحناء داشــت، ابراهيم و چند نفر ديگر، شهدا را به آنجامنتقل کردند تا از ديد بچه ها دور باشند. مجروحين را هم به گوشه اي از کانال برد تا زير آتش نباشند. ابراهيــم در آن روزها با نداي اذان، بچه ها را براي نماز آماده ميکرد. ما در آن شرايط سخت، در هر سه وعده نمازجماعت برگزار ميکرديم! ابراهيم با اين كارها به ما روحيه ميداد و همه نيروها را به آينده اميدوار ميكرد. دو روز بعــد از شــروع عمليات، و بعد از پايان ناموفــق مرحله دوم، تلاش بچه ها بيشــتر شد! ميخواستيم راهي را براي خروج از اين بنبست پيدا کنيم. در آخرين تماسي که با لشکر داشــتيم، سردار(شهيد) حاجي پور با ناراحتي گفــت: هيچ کاري نميتوانيم انجام دهيــم، اگر ميتوانيد به هر طريق ممکن عقب بیایید.پنجشنبه 21 بهمن بود که از روبرو و پشت سر ما، صداي تانک و نفربر بيشتر شد! بچه ها روي ديواره کانال را کنده و حالت پله ايجاد کردند. برخــي فکر کردند نيروي کمکي براي ما آمده، امــا نه، محاصره ما تنگتر شده بود! کماندوهای عراقي تحت پوشــش تانک ها جلو آمدند. آنها فهميده بودند که در اين دشت، فقط داخل اين کانال نيرو مانده!يادم هست که يک نوجوان به نام (شهيد) سيد جعفر طاهري قبضه آرپيجي را برداشت و از پله ها بالارفت و با يک شليک دقيق، تانک دشمن را زد. همين باعث شد که آنها كمي عقب نشيني کنند.بچه ها هم با شــليک پياپي خود چند نفر از کماندوهاي عراقي را کشتند و چند نفر از نيروهائي که خيلي جلو آمده بودند را اسير گرفتند.در آن شرايط سخت، حالا پنج اسير هم به جمع ما اضافه شد! نبود آب و غذا همه ما را کلافه کرده بود.
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
بيشتر نيروها بي رمق و خسته در گوشه و کنار کانال افتاده بودند. تانکهائي که از کانال فاصله گرفتند، بلندگوهاي خود را روشــن کردند! فردي که معلوم بود از منافقين است شروع به صحبت کرد و گفت: ايراني ها، بيائيد تســليم شويد، کاري با شــما نداريم، آب خنک و غذا براي شما آماده است ، بيائيد... و همينطور ما را به اسير شدن تشويق ميكرد.تشــنگي و گرسنگي امان همه را بريده بود. چند نفر از بچه ها گفتند: بيائيد برويم تســليم شــويم، ما وظيفه خودمان را انجام داديم، ديگر هيچ اميدي به نجات ما نيست.يکي از همان نوجوانان بسيجي گفت: اگر امروز ما اسير شديم و تلويزيون عراق ما را نشان داد و حضرت امام ما را ببيند و ناراحت بشود چه کار کنيم؟ مگر ما نيامديم که دل امام را شاد کنيم؟ همین صحبت باعث شــد که کســي خود را تسليم نکند. ابراهيم وقتي نظر بچه ها را فهميد خوشحال شد و گفت: پس بايد هر چه مهمات و آذوقه داريم جمع کنيم و بين نيروها تقسيم کنيم. هرچه آب و غذا مانده بود را به ابراهيم تحويل داديم. او به هر پنج نفر يک قمقمه آب و کمي غذا داد. به آن پنج اســير عراقي هم هر كدام يک قمقمه آب داد!! برخي از بچه ها از اين کار ناراحت شــدند، اما ابراهيم گفت:((آنها مهمان ما هستند)) مهمات هــا را هم جمع کرديم و در اختيار افراد ســالم قرار داديم تا بتوانند نگهباني بدهند. سحر روز بعد يعني 22 بهمن، تانک هاي دشمن کمي عقب رفتند!تعدادي از بچه ها از فرصت استفاده كرده و در دسته هاي چند نفره به عقب رفتند، اما برخي از آنها به اشتباه روي مين رفتند و...
ساعتي بعد حجم آتش دشمن خيلي زيادتر شد. ديگر هيچكس نميتوانست كاري انجام دهد.
عصــر 22 بهمن، کماندوهاي دشــمن پــس از گلوله باران شــديد کانال، خودشــان را به ما رســاندند! يکدفعه ديديم که لوله اسلحه عراقي ها از بالای کانال به طرف ما گرفته شد! يک افسر عراقي از مسير پله اي که بچه ها ساخته بودند وارد کانال شد. يک سرباز هم پشت سرش بود. به اولين مجروح ما يک لگد زد. وقتي فهميد که او زنده اســت، به ســرباز گفت: شليک کن.سرباز هم با تير زد و مجروح ما به شهادت رسيد. مجروح بعدي يک نوجوان معصوم بود که افسر بعثي با لگد به صورت او زد! بعد به سرباز گفت: بزن سرباز امتناع کرد و شليک نکرد! افسر عراقي در حضور ما سر او داد زد. اما سرباز عقب رفت و حاضر به شليک نشد! افسر هم اسلحه کُلت خودش را بيرون آورد و گلوله اي به صورت او زد.سرباز عراقي در کنار شهداي ما به زمين افتاد! افسر عراقي هم سريع از کانال بيرون رفت! بعد به نيروهايش دستور شليک داد و...دقايقي بعد عراقي ها، با اين تصور که همه افراد داخل کانال شهيد شده اند، برگشــتند. ديگر صداي تيراندازي نمي آمد. با غروب آفتاب سکوت عجيبي در فکه ايجاد شد!من و چندين نفر ديگر که در ميان شهدا، زنده مانده بوديم از جا بلند شديم. کمي به اطراف نگاه کرديم. کســي آنجا نبود. بيشــتر آنهــا که زنده بودند جراحت داشتند. هوا كاملاً تاريک بود که حرکت خودمان را آغاز کرديم و قبل از روشن شدن هوا خودمان را به نيروهاي خودي رسانديم و...
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
🖇دینداری شهدا
تازه از مدرسه برگشته بود، آمد پیش من و گفت: مادر اگه یه چیزی بخوام برام میخری؟ با خودم گفتم حتماً دستِ دوستاش یه چیزی خوراکی ای دیده دلش کشیده، گفتم: بگو مادر، چرا نخرم، گفت: کتاب نهجالبلاغه میخوام، اون موقع (دوران طاغوت) کم کسی پیدا میشد اهل قرآن و نماز باشه، چه برسه به نهجالبلاغه، هر طوری بود بعد از چند روز، مقداری پول جور کردم و بهش دادم، وقتی از مدرسه آمد دیدم در پوست خودش نمیگنجه، کتاب بزرگی دستش بود، فکر نمیکردم برا خوندنش وقت بذاره، اما از اون روز به بعد همیشه باهاش بود، حتی توی جنگ.
🌷شهید علی اکبر رحمانیان🌷
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
#چراغ_راه ۳۰
🌺 بخشی از وصیتنامه شهید حمید مرادی سیاهکالی:
نقطهی قوت ما ولایت است، و نقطهی ضعف ما نیز بی توجهی به این امر میباشد.... شرمندهام! یک جان بیشتر ندارم تا در راه حضرت ولی عصر (عج) و نائب بر حقش امام خامنهای فدا کنم...
.
#امام_زمان #امام_خامنه_اى #شهیدحمیدمرادی #یادت_باشد #مدافع_حرم
🇮🇷
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
#چراغ_راه ۲۸
#وصیتنامه کوتاهی از سردار شهید علیرضا موحددانش:
نکند در رختخواب ذلت بمیرید، که حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد. مبادا در غفلت بمیرید، که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد. و مبادا در بی تفاوتی بمیرید، که علی اکبر (ع) در راه امام حسین (ع) و با هدف شهید شد.
#وصیتنامه #شهیدموحددانش #جهاد #بی_تفاوت_نبودن #انقلابیگری #مجاهد #استکبارستیزی
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
📝
#چراغ_راه ۱۷
بخشی از وصیت شهید بروجردی+ شرح آن
.
🌺 #شرح_وصیتنامه:
.
🔸شهید در این فراز از وصیتنامهی خود بسیار عالمانه و هوشمندانه توصیه میکند که مردم را از نظر اعتقادی آماده کنید، تا قوهی تشخیص حق و باطل پیدا کنند...
🌸این توصیه ی موکد آیات و روایات نیز می باشد...
خداوند در سوره انفال آیه ۲۹ ، راه کسبِ قوهی تشخیص حق و باطل را، داشتن تقوا دانسته و میفرماید:
اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، خداوند براى شما وسیلهاى براى جدایى حق از باطل قرار مى دهد (و روشن بینى خاصى که در پرتو آن حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهان شما را مى پوشاند و شما را مى آمرزد... و خداوند فضل و بخشش عظیم دارد...
☘این آیه یکى از مهم ترین مسائل سرنوشت ساز انسان را بیان کرده و میفرماید:
در مسیرى که انسان به سوى پیروزىها و خوبیها مى رود، همیشه پرتگاهها و بیراهه هایى وجود دارد که اگر آنها را به خوبى نبیند و نشناسد و پرهیز نکند، چنان سقوط مى کند که در مواقعی برگشت به مسیرِ درست غیر ممکن میشود... پس شناخت حق و باطل ضروری است ، و طبق این آیه و آموزه های دین، مهمترین شیوه ی تشخیص مسیر صحیح و غلط ، رعایت تقواست...
❤️پس تلاش کنیم به واجبات الهی پایبند و از حرامها دوری کنیم ، تا سقوط نکرده و عاقبت به خیر شویم...
.
التماس دعا
#حجتالاسلام_موسویزاده
.
#وصیتنامه #تقوا #حق_و_باطل #بصیرت #شهیدبروجرد
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
📝
بخشی از وصیت شهید سیدجواد محمودی+ شرح آن
🌺 #شرح_وصیتنامه:
یکی از مواردی که در اسلام به آن تاکید ویژه شده، انجام کار برای خدا و رعایت #اخلاص است؛ به طوریکه امام صادق(ع) می فرمایند: " اخلاص، کلید قبولیِ تمامی اعمال است."
یا در روایت دیگری امام علی (ع) فرمودند: دو خصلت است که خداوندِ سبحان اعمال نیک را نمی پذیرد، مگر بخاطر داشتن آن دو خصلت: تقوا(پرهیز از گناه) و اخلاص(فقط برای خدا کار انجام دادن)
🌸از این دو روایت بر میآید که انسان اگر کاری را به قصد ریا یا خوشایندِ دیگران انجام دهد، آن عمل نزد خداوند پذیرفته نخواهد شد...
📌 اما از کجا بدانیم کارمان برای خداست یا خیر؟
☘استاد اخلاقی میفرمود: هر وقت خواستید کاری را انجام دهید، فکر کنید و ببینید اگر کسی آنجا نبود و شما را نمی دید، باز هم حاضر بودید با همان انرژی و شوق که برای کار جلوی دیگران دارید، در خلوت هم کار کنید یا خیر؟
🍁بعنوان مثال: وارد مسجد میشوید و میبینید فرش کثیف شده است، در مسجد مردم هم هستند و شما را می بینند، اگر شوق داشتید جارو بردارید و مسجد را تمیز کنید، قبل از اینکار فکر کنید و ببینید اگر هیچ کس در مسجد نبود و شما را نمی دید، باز هم همین اشتیاق را برای نظافتِ فرش مسجد داشتید یا خیر؟! اگر دیدید در خلوت هم نظافت مسجد را مثل زمان حضور مردم انجام می دهید، بدانید کارتان خالصانه است... اما اگر در نبودن دیگران حال و حوصله ی کار نداشتید یا سختتان بود ، بدانید اخلاص در کارتان نیست ...
🌹این ملاک در انجام هر کار خیری کارگشا و معیار تشخیص اخلاص است
#حجتالاسلام_موسویزاده
#اخلاص #مسئولیت_پذیری
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
💠مواردی از نکات کلیدی کتاب سلام بر ابراهیم که جای تامل دارد:
🌴 ۱)شیوه جذب جوانان ونوجوانان. چقدر بچه هارا زیبا جذب ورزش میکرد بعدهم آنها رابه مسجد میکشاند.(ص20)
🌴 ۲)همیشه کاری کن که اگر خدا تورو دیدخوشش بیاد؛نه مردم.(صفحه 44)
🌴 ۳)هیچ چیز مثل برخورد خوب روی آدمها تاثیر مثبت نمیذاره.(صفحه63)
🌴 ۴)روزی را خدا می رساند برکت پول مهم است. کاری که برای خداباشد برکت دارد.
🌴 ۵) کاری که برای رضای خداست گفتن ندارد.مشکل کارما این است که برای رضای همه کارمی کنیم به جز خدا.
🌴 ۶) کسی که برای رضای خدا کاری انجام داده نباید به حرفهای مردم توجهی نشان دهد.
🌴 ۷) آدم باید ورزش را برای قوی شدن انجام بدهد نه قهرمان شدن.
🌴 ۸) ازمشهور شدن مهم تر اینه که ادم بشیم.
🌴 ۹) برو اعتقاداتت روقوی کن بعد برو ورزش حرفه ای تا به مشکل بر نخوری.
🌴 ۱۰) ابراهیم گفته بود: اگه پدرم بچه های خوبی تربیت کرد به خاطر سختی های بود که برای رزق حلال می کشید.
🌴 ۱۱) بارها می دیدم ابراهیم با بچه هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه دنبال مسائل دینی بودند رفیق می شد آن ها را جذب ورزش می کرد و به مرور به مسجد و هیئت می کشید.
🌴 ۱۲) مداح باید آبروی اهل بیت را در خواندنش حفظ کند و هرحرفی رو نزند. اگر در مجلس شرایط مهیا نیست روضه نخواند.
🌴 ۱۳) و در آخر همه منتظر آرزوی ابراهیم بودند. ابراهیم مکثی کرد وگفت: آرزوی من شهادت است ولی حالا نه !! من دوست دارم در نبرد با اسرائیل شهید شوم...
✅ #سلام_بر_ابراهیم_را_بخوانیم
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
💠 دوری از نامحرم 💠
🌸از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. اگر میخواست با زنی نامحرم، حتی بستگانش صحبت کند، به هیچ وجه سرش را بالا نمیگرفت.
🌸به قول دوستانش، ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت.
#شهید_ابراهیم_هادی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
💠 گناه...💠
🌸با هم خیلی رفیق بودیم.
تو عملیات والفجر 8 شهید شد .
یه شب به خوابم اومد و دوتا توصیه کرد:
🌸گناه نڪنید ...
🌸اگر گناه ڪردید سریع توبه کنید.
#شهید_مصطفی_شعبانی 🌷
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
💠خوشبختی یعنی:
🌸یه کسی توی زندگیت هست که
تورو به "سمت خدا" هُل میده،
نه به سمت پرتگاه...
#رفیق_شهیدم
ابراهیم هادی | هادی دلها❣
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b