طاغوت و یارانش می‌کوشند تا به برادران خوب اهل تسنن این چنین القا کنند که مسئله، مسئله شیعه و سنی است! تا از این رهگذر، اهل سنت را از میدان نبرد حقیقی‌شان بر ضددشمن مشترک بیرون کنند... امام موسی صدر ┈•••✾••┈ ┈•••✾••┈┈•••✾••┈ https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹 ┈•••✾••┈┈•••✾••┈┈•••✾••┈

شان انسان در این است که از زمان و مکان و مقتضیات آنها فراتر رود و غل و زنجیر جاذبه خاک را از دست و پای روح خویش بگشاید و به مقام ولایت رسد... شهید آوینی ┈•••✾••┈ ┈•••✾••┈┈•••✾••┈ https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹 ┈•••✾••┈┈•••✾••┈┈•••✾••┈

بَسیجۍ بۅدَن‌ بِہ‌ چَفیِہ‌ ۅَ اَنگُشتَر نیست.بَسیجۍ بۅدَن‌ بِہ‌ حَیـٰا ۅَ غِیرَتِہ‌🌱 https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹

تا که هیزم‌ها به دست عده‌ای شَر گُر گرفت کم کم آتش شد مهیا بعد از آن در گُر گرفت پشت در بود و به پهلو تکیه بر آن داده بود آتش در شعله زد یکباره معجر گُر گرفت دهه فاطمیه https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹

‏امروز سالگرد دو شهید مشهدی اغتشاشات. ‎ #شهید_دانیال_رضازاده و #شهید_حسین_زینال‌زاده‌ عزیز؛ که مظلومانه به #شهادت رسیدند.  💔 برای شادی روح مطهرشون صلوات🕊 #فراموش_نمیکنیم https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹

شهادت‌ یــعنی؛عاشقی‌ با خدا شهادت‌ یعنی؛خلوت‌ عاشقانه‌ توی‌ قبر توی‌ جبهه شهادت؛یعنی‌ گریه‌ برای‌ حــضرت"زهرا" #شهادت🌹 #عاشقی♥️ https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹

برای خوشایند هیچ کسی جهنم نرید... حاج احمد کاظمی یاد شهدا گرامی با ذکر صلوات الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌹 🌹🌹 ┈•••✾••┈┈•••✾••┈┈•••✾••┈ https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹

نمی‌گم‌شبتون‌شهدایی... که‌خیریست به‌کوتاهی‌شب می‌گویم #عاقبتتان‌شهدایی که‌خیریست🌹🙏 به‌بلندی‌سرنوشت:) #عاقبتتون‌شهدایی♥️ #یاعلی🌹 https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹

🌟میگن جواب سلام واجبه پس روزمان را شروع میکنیم با سلامی بر محمد وال محمد(ص)🌟 🌻اَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یا رَسول اللّه وَعَلیٰ آلِ رَسُولِ اللّه🌻 🌺السّلامُ عَلَیکَ یٰا اَبٰا عَبْدِاللّهِ الحُسَیْن عَلَیهِ السَّلام🌺 🌸اَلسّلامُ عَلَیْکَ یٰا عَلیٖ ابنِ موسَی الرّضا عَلَیهِ السّلامْ🌸 🌼اَلسّلامُ عَلَیْکَ یٰا اَبٰا صٰالِحَ الْمَهدی (عَجّلَ اللّه تَعٰالیٰ فَرَجَه)ادرکنی یا صاحب الزمان🌼 https://eitaa.com/Ravie_1370 🌹🌹

سلااام 🌹 صبح زیباتون شهدایی🌹♥️ https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹

خنده و شوخی در سیره شهید محمد رضا تورجی زاده محمد شیر روز بود و زاهد شب. شب هایش با گریه و ناله سپری می شد اما روزهایش پر از خنده و شوخی بود.

گردان را برده بودیم برای تمرین. کلی سینه خیز رفته بودیم. همه بدن شان گلی شده بود. موقع برگشت تا رسیدیم به چند مغازه سریع از پشت ماشین پرید پایین و دم گرفت: “فرمانده باید چی بخره؟” همه می گفتند: “نوشابه نوشابه“. مشغول خوردن بودیم که یکی از مسئولین با کت و شلوار شیک با چند محافظ آفتابی شدند. آمده بود برای سخنرانی. محمد گفت: بیائید یک حالی بهش بدهیم. چند نفر رفتند جلو و با همه آنها دست داده و روبوسی کرده، بغل شان کردند. همه وجوشان گلی شده بود. در همین حین حاج آقای قرائتی را دیدیم. همه رفتیم تا حالی بهش بدهیم. قسم مان داد کاری به کارش نداشته باشیم. می گفت: لباس اضافی نیاورده. آن روز حکایتی داشتیم. یاد شهدا گرامی با ذکر صلوات الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم https://eitaa.com/Ravie_1370🌹🌹