eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
465 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
هم اکنون درراه کربلا دعاگوی همه هستم
سلام به همه دوستان صبحتون بخیر....امیدوارم که روز خوبی داشته باشید در پناه حق🌸🌸🌸
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🔰فرازی از سخنان همسر بزرگوارشهید درباره ی وسایل شهید که با همت تبدیل به گنجینه✨ ایی شده است: 🔹او در ابتدا ما را به سمتی می‌برد که عکس دوران دفاع مقدس بر روی دیوار آن جای گرفته‌ است. •خرازی، •همت، •کاظمی، •تورجی‌زاده و...!🌷 با دست به آنها اشاره می‌کند و می‌گوید: این از شهدای مورد علاقه💖 آقا مسلم بودند. 🔸قبل از اینکه راهی شود، خودش عکس آنها را اینجا زد و گفت: اگر رفتم سوریه و برگشتم، اینجا را نورپردازی💫 می‌کنم، ولی اگر برنگشتم و شدم، عکس من را هم پایین این عکس‌ها📸 بزنید. 🔹به او پیشنهاد کردم آیه مبارک «بسم الله الرحمن الرحیم» را هم کنار این بچسبانیم، ولی نظر او این بود که به جای آن بنویسم "بسم رب الشهدا" در پایین این عکس‌ها اما عکس حاج قاسم جور دیگری با تو حرف می‌زند 🔸وقتی آن طرف‌تر آن هم، عکس در قاب چشمانت😍 جای می‌گیرد که انگار قسمتش بوده روزی تصویر او نیز در کنار تصاویر دوستان شهیدش🌷 روی دیوار بنشیند و نام روی پیشانی‌اش بخورد.   🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 🔰فرازی از سخنان همسر بزرگوارشهید درباره ی وسایل شهید که با همت تبدیل به گنجینه✨ ایی شده است: 🔹او در ابتدا ما را به سمتی می‌برد که عکس دوران دفاع مقدس بر روی دیوار آن جای گرفته‌ است. •خرازی، •همت، •کاظمی، •تورجی‌زاده و...!🌷 با دست به آنها اشاره می‌کند و می‌گوید: این از شهدای مورد علاقه💖 آقا مسلم بودند. 🔸قبل از اینکه راهی شود، خودش عکس آنها را اینجا زد و گفت: اگر رفتم سوریه و برگشتم، اینجا را نورپردازی💫 می‌کنم، ولی اگر برنگشتم و شدم، عکس من را هم پایین این عکس‌ها📸 بزنید. 🔹به او پیشنهاد کردم آیه مبارک «بسم الله الرحمن الرحیم» را هم کنار این بچسبانیم، ولی نظر او این بود که به جای آن بنویسم "بسم رب الشهدا" در پایین این عکس‌ها اما عکس حاج قاسم جور دیگری با تو حرف می‌زند 🔸وقتی آن طرف‌تر آن هم، عکس در قاب چشمانت😍 جای می‌گیرد که انگار قسمتش بوده روزی تصویر او نیز در کنار تصاویر دوستان شهیدش🌷 روی دیوار بنشیند و نام روی پیشانی‌اش بخورد.   🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
💌 🌹همیشه میگفت یه شهید انتخاب کن و برو دنبالش! بشناسش و باهاش رفاقت کن شبیهش شو ازش حاجت بگیرین بشین... خودش شهید هنری رو انتخاب کرد مثل اون شهید شد 🌷 http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
🔸 پس کسانے کہ از فرارے اند❗️ 👠 و بہانہ کرده اند که بخاطر خودمان میخواهیم و دوست داریم اینطور بگردیم و کارے بہ کسے نداریم...   🔸 از این دست حرفہا، حقیقتأ بدنبال رفع این حد و حدودے است کہ ایجاد کرده.  🚫 اسلام ے آدمے را از این سرکشے مخرب، مہار میکند❗️ 🍃 حجاب، تنہا است کہ از هردو شخص مہاجم و ، حفاظت میکند... 📚 "حفظه‌الله" 📚 http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
✍او فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کرد که ، یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقر شده است !! در اردیبهشت سال 1315 در تهران به دنیا آمد ، در سال 1335 وارد ارتش شد و سریعا به نیروهای ویژه پیوست. فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود! دوره سخت چتربازی و تکاوری را در اسکاتلند گذراند. اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت ، او طی نامه ای به صدام او را به نبرد در دشت عباس فرا خواند. صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف ، به دشت عباس فرستاد. 💠عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود ، پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقی ‌ها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت میگیرد. مردم دشت عباس به او لقب ، شیر صحرا داده بودند ، این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای دشمن هم با این لقب از او نام می بردند. 💠او در عملیات قادر ، در منطقه سرسول در مهر ماه سال 64 ، به شهادت رسید ، سرلشکر حسن آبشناسان فرمانده نیروی ویژه ایران بود که بیشتر مردم او را نمی‌شناسند..... 📚یادگاران 🌷🕊🌷🕊🌷 http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
حاج حسین یکتا: بچه‌ها بیایید یه کاری کنید که امام زمان برنامه‌های خودشو روی ما پیاده کنه؛ ما اون مأموریتِ خاصِّ آقا رو انجام بدیم! این یه رابطه خصوصی با امام زمان میخواد. این یه نصفِ شب گریه کردن‌های خاص میخواد. http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
سلام صبح همگی بخیر....لطفا لفت ندین...اینروزا سرم شلوغه کمتر میتونم مطلب بزارم ولی هر وقت بتونم دریغ نمیکنم....ممنونم از شما🙏
9⃣3⃣ 🔰محمدحسین خیلی دوران دفاع مقدس را می‌خورد. با غبطه🙁 می‌گفت: ‌ای کاش من هم در بودم. خوش به حال شما که بودید. خوش به حال شما که دیدید😔 🔰یکی از برنامه‌های همیشگی‌اش زیارت و قطعه شهدای گمنام🌷 بهشت زهرا(س)بود.وقتی پیکر⚰ دوستان شهید حرمش شهیدان کریمیان🌷 و امیر سیاوشی🌷 را آوردند و در به خاک سپردند ، حال و هوای عجیبی داشت. 🔰ارتباط خاصی با داشت و همیشه کلام شهدا را نصب‌العین خودش قرار می‌داد👌 محمد بود. وقتی بحث جبهه مقاومت مطرح شد، همه تلاشش را کرد💪 که به برود. 🔰یک روز آمد و کنارم نشست و گفت: اگر من یک زمان بخواهم بروم سوریه، مخالفت می‌کنید؟ نظرتان چیست⁉️ گفتم: یک عمر است که به (ع) می‌گویم: بابی وامی و نفسی و اهلی و مالی واسرتی، آقا جون همه زندگی‌ من به فدایت❤️، حالا که وقتش شده ، بگویم نه نرو❓ همان که در اینجا حافظ توست در سوریه هم است😊 همه عالم محضر خداست. 🔰گفت: وقتی راضی هستی یعنی همه راضی‌اند. عاشقانه💖 تلاش کرد برای رفتن، اعزام‌ها خیلی راحت نبود. یک روز -صبح برای خواندن نماز📿 صبح بیدار شدم که دخترم هراسان آمد و گفت: مادر ساکش را بسته و می‌خواهد برود🚌 🔰رفتم و گفتم: می‌روی؟ قبل رفتن بیا چندتا عکس📸 با هم بیندازیم. عکس‌ها را که انداختیم، و راهی‌اش کردم. وقتی رفت گفتم با برمی‌گردد اما مصلحت خدا بر این بود که برگردد. 🔰وقتی از آمد از اوضاع آنجا برایم گفت، اعتقادش نسبت به حفظ انقلاب و بیشتر شده بود✅ می‌گفت: مامان نمی‌دانید چه خبر است؟ خدا نکند آن که در سوریه ایجاد شده در ایران🇮🇷 پیاده شود. می‌گفت: تا زنده‌ایم است به این خائنان اجازه بدهیم مملکت ما را مانند سوریه کنند👊 http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b
8⃣3⃣ 💠شهید علمدار و آزادسازی شلمچه (عملیات کربلای پنج) 🔰خیلی ها سید را از برنامه شناختند. 🌷او در این برنامه به ویژگیهای پرداخت و گفت: « شلمچه خودش خیلی چیزها دارد که بگوید. این خاطرات را باید از دل شنید، نه از زبان ما. نمی دانم ولی فکر می کنم شلمچه از جمله جاهاییست که همه آمدند، ۱۴ نور پاک آمدند، انبیاء، اولیا، و ‌...همه آمدند‌. 🌷شب عملیات، ۴ کیلومتر بود. رسیدیم به ساحل شلمچه. موقعیت طوری شد که گفتند: باید بزنید به آب‌. از یک طرف، و موانع از طرف دیگر. 🌷 بعضی از بچه ها به دلیل سردی آب، کردند! دونفر از بچه ها که قد بلندتری داشتند تفنگ را روی دوش می گذاشتند تا آنهایی که قد کوتاهتری داشتند آن را بگیرند و به برسند. 🌷وقتی به رسیدیم از دور، نور چراغ های شهر دیده می شد. آن نور همه را به خود جذب کرد. 🌷برای یک لحظه وقتی بچه ها وارد ساحل شلمچه شدند و آن نور را دیدند، فکر کردند رسیده اند ، فکر می کردند رسیده اند به (ع). 🌷اصلا بو و داشت؛ زمینش، هوایش، همه چیزش، انرژی خاصی به بچه ها می داد. بچه ها در شلمچه سوال اولشان این بود: "از اینجا تا کربلا چقدر راه است؟میگن شلمچه به نزدیکه، برای همینه که اینجا بیشتر بوی (ع) رو میده ." 🌷می توانم به تعبیر دیگری بگویم، خاک شلمچه، نه به همان قداست، اما بوی خاک چادر (س) را می داد. 🌷تربت شلمچه بوی تربت (ع) را می دهد. خاکش هم رنگ خاک تربت اباعبدالله (ع) است. چند روز پیش شخصی (ع) را برایم آورده بود..‌ هرکدام از بچه هایی که شلمچه رفته بودند آن را بو کردند، گفتند: این خاک بوی شلمچه را می دهد، بوی جبهه را می دهد. 🌷فکر نمی کردم روزی شلمچه شود. ماشینهای مدل بالا می آمدند و از صبح تا غروب در شلمچه می ماندند، زیارت می کردند، نماز می خواندند، بچه ها بازی می کردند و... آخرهم که می خواستند بروند مقداری خاک برمی داشتند و می رفتند.» http://eitaa.com/joinchat/1248526358C7ff8e8a58b