eitaa logo
"رازِپَـــــرۈاز"
1.2هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
67 فایل
ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بسـم‌الله‌الرحمٰـن‌الرحیـم
•°• داری‌برای‌من‌پدری‌میکنی‌حسین‌! کی‌سوی‌این‌گدا‌نظری‌میکنی‌حسین؟! ❞ای‌مهربان‌تر‌از‌پدر‌و‌مادرم‌ ❝♥️ @Razeparvaz|🕊•
•••🕊 فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید 🍃 تاریخ تولد: ۱۳۶۴/۱۰/۱۲ محل تولد: تهران تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۱ محل شهادت: شهر درعا وضعیت تأهل: مجرد مزار شهید: بهشت‌زهرای‌تهران ۵صلوات♥️ @Razeparvaz|🕊•
°• اخیراً زمینہ‌سازان ظھور، جمعہ‌‌ها به شھادټ مے‌رسند...💣 ● و زمینہ‌سازان ترۅر، دم از مذاکره مے‌زنند...👊🏻 ● بالـاخره یك جمعہ‌ای خواهد آمد کہ زمینہ‌سازان ترۅر، ࢪسوا بشوند🕶 •° 📱 🌱 @Razeparvaz|🕊•
● قدرت موشکۍ ما به قدری بالـا است که مۍتواند اسرائیݪ را به تۆبره بکشد🚀؛ از امروز به بعـد باید منتظـر ایراݧ باشد . . . 🔥🖐🏻 ● 🌱 ♥️ @Razeparvaz|🕊•
4_5913654969948441251.ogg
500.4K
| العِشقِ کُلهُ خَیْر ...|○°
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•● 🎥 ایران؛ قربانیِ ترور💔 ●• @Razeparvaz|🕊•
. وای از اون روزی که خالی کردن خیابونا [قرنطینه] بازی کردن تو زمین دشمن باشه...!🚶🏻‍♂ . 🍃 @Razeparvaz|🕊•
•••📖 📚 گاهی با سربازان عراقی درباره اینکه کدام کشور بر حق است و کدام در جنگ قوی تر بحث می‌کردیم.🗣 در جریان یکی از همان بحث های داغ، یکی از سربازان عراقی ما را مسخره کرد.😈 او بازوان ماهیچه‌ای اش را به ما نشان داد و گفت:«سرباز جنگی من هستم، نه شما که چهل کیلو هم نمی‌شوید!»😆💪🏾 حمید مستقیمی، که زورش آمده بود، گفت:«هستی مسابقه؟»😏 سرباز گفت: «چه مسابقه‌ای؟»🤔 حمید گفت:«من با چشم بسته این تفنگ کلاشینکف تو رو کاملاً باز می‌کنم. تو، اگه می‌تونی، با چشم باز ببندش!»😎 ـ همین؟😄 ـ همین!🕶 سرباز عراقی خشابش را برای احتیاط برداشت و تفنگ خالی را به حمید داد. حمید با چشمان بسته قطعات را یکی یکی باز کرد و گذاشت جلوی سرباز عراقی.👨🏾🔩⚙ در این میان، طوری که سرباز متوجه نشود، یکی از قطعات را دستکاری کرد و گفت:«بفرما. حالا بستنش با شما.»😉 سرباز تفنگ را گرفت و شروع کرد به سوار کردن قطعات در جای خودشان تا رسید به قطعه دستکاری شده.🤭 نتوانست آن را ببندد. از اول شروع کرد. باز هم در کارش ماند.😂 یرای سومین بار هم تلاش کرد؛ اما کاری از پیش نبرد. این قطعه با دیگر قطعات جفت و جور نمی‌شد. حمید، که مطمئن بود سرباز عراقی سر از کارش در نخواهد آورد، با اطمینان گفت:«حالا بده تا برات ببندمش.»🤓 سرباز عراقی، درمانده، تفنگ را به حمید داد. حمید قطعه‌ای از دستگاه چکاننده آن را برای لحظه‌ای پشت سرش گرفت و سپس جلوی چشم سرباز عراقی آن را به راحتی روی اسلحه بست. بعد هم سایر قطعات را سر جایشان قرار داد، گلنگدنی کشید، و تفنگ را دو دستی به سرباز عراقی پس داد.🤣👊🏼 سرباز، که سر از کار حمید در نیاورده بود، با تعجب پرسید: «چه کارش کرده بودی؟»😵 حمید با خنده گفت:«گفتن نگید!»🤣 ..🖇 🖨 ❗️ @Razeparvaz|🕊•
•••📖 📚 از وقتی به دستور استوار جیره غذایی‌مان بیشتر شده بود به فکر قاشقی برای غذا خوردن افتاده بودم. 🥄 یک روز توی حیاط یک باتری متوسط رادیو پیدا کردم. نشستم زیر سایه‌ای و با قلوه سنگی زغال و مواد چسبنده داخلش را درآوردم.🔪 پوسته فلزی‌اش را کشیدم روی سیمان های راهرو تا صاف و صیقلی و بی‌رنگ شد.😌👌🏻 آن را به شکل بیضی درآوردم و با تکه‌ای چوب دسته‌ای هم برایش درست کردم.😋 شد یک قاشق غذاخوری.🖐🏼 البته بیشتر به پاروی قایق رانی شبیه بود.🤦🏻‍♂ می‌خواستم آن را زیر آب بشویم که درِ زندان باز شد و دماغه استیشن سیاه آمد داخل. به دلشوره افتادیم.😥 آیا آمده بود دوباره برمان گرداند به زندان استخبارات؟!😰 ماشین وسط چهار دیواری ایستاد و ما در کمال ناباوری دیدیم صالح از آن پیاده شد.😳😍🧔🏻 مثل بچه هایی که پدرشان از سفر آمده باشد، دویدیم به طرفش. بعد از روبوسی، صالح، که به نظر می‌رسید برای برگشتن عجله دارد، گفت: «بچه‌ها، خیلی زود آماده بشید. باید برگردیم بغداد!»🤕 اسم «بغداد» تنمان را لرزاند.😰 سید عباس سعادت گفت: «صالح، باید برگردیم به همون زندان لعنتی؟»🤒 صالح گفت: «نه، نه، میگن قراره با صلیب سرخ دیدن کنید.😯دوباره برمی‌گردید همین‌جا.»🚌 راه افتادیم. تا برسیم به بغداد، صالح اطلاعات زیادی در اختیارمان گذاشت.🤫🤭 گفت که عملیات رمضان به منظور تصرف بصره انجام شده؛ اما ایرانی‌ها تا این لحظه هنوز نتوانسته‌اند به بصره برسند.😕 این خبر را از اسرای جدید شنیده بود. صالح همچنین گفت که رضا و پیرمرد عرب هم آزاد شده‌اند.🔐👋🏼 درباره عبدالنبی اما خبرهای خوبی نداشت.☹️ از قول نگهبانان عراقی گفت که بعید نیست حکم اعدام برایش صادر کنند.⚰ دلمان برای آن جوان مبارز شیعه سوخت.💔 ما هم توی راه از پشت شبکه فلزی خاطرات روزهای بدون او را برایش تعریف کردیم.💁🏻‍♂ وارد شهر بغداد شدیم؛ با دلی امیدوار که صلیب سرخ را ببینیم و برای خانواده هایمان نامه بنویسیم و آن ها را از وضعیت خودمان مطلع کنیم.📝📬 ..🖇 🖨 ❗️ @Razeparvaz|🕊•
آدم بےدرد.. هنرمند که هیچ..؛ اصلا انسان نیست..!✋🏾 🌱 @Razeparvaz|🕊•