•°•
داریبرایمنپدریمیکنیحسین!
کیسویاینگدانظریمیکنیحسین؟!
❞ایمهربانترازپدرومادرم
#یاحسین❝♥️
@Razeparvaz|🕊•
•••🕊
فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید
#شهیدعلیامرایی🍃
تاریخ تولد: ۱۳۶۴/۱۰/۱۲
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۴/۰۱
محل شهادت: شهر درعا
وضعیت تأهل: مجرد
مزار شهید: بهشتزهرایتهران
#روزی۵صلوات♥️
@Razeparvaz|🕊•
°•
اخیراً زمینہسازان ظھور،
جمعہها به شھادټ مےرسند...💣
●
و زمینہسازان ترۅر،
دم از مذاکره مےزنند...👊🏻
●
بالـاخره یك جمعہای خواهد آمد
کہ زمینہسازان ترۅر، ࢪسوا بشوند🕶
•°
#توییت📱
#استادپناهیان🌱
@Razeparvaz|🕊•
●
قدرت موشکۍ ما به قدری بالـا است
که مۍتواند اسرائیݪ را به تۆبره بکشد🚀؛ #رژیمصهونیستی از امروز به بعـد باید
منتظـر #انتقامسخت ایراݧ باشد . . . 🔥🖐🏻
●
#مهدیچمران🌱
#برادرشهیدمصطفیچمران♥️
@Razeparvaz|🕊•
8.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•●
🎥 ایران؛ قربانیِ ترور💔
●•
@Razeparvaz|🕊•
.
وای از اون روزی که خالی
کردن خیابونا [قرنطینه] بازی
کردن تو زمین دشمن باشه...!🚶🏻♂
.
#شهیدمحسنفخریزاده🍃
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_نود_و_هفت
#کتابآنبیستوسهنفر📚
گاهی با سربازان عراقی درباره اینکه کدام کشور بر حق است و کدام در جنگ قوی تر بحث میکردیم.🗣
در جریان یکی از همان بحث های داغ، یکی از سربازان عراقی ما را مسخره کرد.😈
او بازوان ماهیچهای اش را به ما نشان داد و گفت:«سرباز جنگی من هستم، نه شما که چهل کیلو هم نمیشوید!»😆💪🏾
حمید مستقیمی، که زورش آمده بود، گفت:«هستی مسابقه؟»😏
سرباز گفت: «چه مسابقهای؟»🤔
حمید گفت:«من با چشم بسته این تفنگ کلاشینکف تو رو کاملاً باز میکنم. تو، اگه میتونی، با چشم باز ببندش!»😎
ـ همین؟😄
ـ همین!🕶
سرباز عراقی خشابش را برای احتیاط برداشت و تفنگ خالی را به حمید داد. حمید با چشمان بسته قطعات را یکی یکی باز کرد و گذاشت جلوی سرباز عراقی.👨🏾🔩⚙
در این میان، طوری که سرباز متوجه نشود، یکی از قطعات را دستکاری کرد و گفت:«بفرما. حالا بستنش با شما.»😉
سرباز تفنگ را گرفت و شروع کرد به سوار کردن قطعات در جای خودشان تا رسید به قطعه دستکاری شده.🤭
نتوانست آن را ببندد. از اول شروع کرد. باز هم در کارش ماند.😂
یرای سومین بار هم تلاش کرد؛ اما کاری از پیش نبرد. این قطعه با دیگر قطعات جفت و جور نمیشد. حمید، که مطمئن بود سرباز عراقی سر از کارش در نخواهد آورد، با اطمینان گفت:«حالا بده تا برات ببندمش.»🤓
سرباز عراقی، درمانده، تفنگ را به حمید داد. حمید قطعهای از دستگاه چکاننده آن را برای لحظهای پشت سرش گرفت و سپس جلوی چشم سرباز عراقی آن را به راحتی روی اسلحه بست. بعد هم سایر قطعات را سر جایشان قرار داد، گلنگدنی کشید، و تفنگ را دو دستی به سرباز عراقی پس داد.🤣👊🏼
سرباز، که سر از کار حمید در نیاورده بود، با تعجب پرسید: «چه کارش کرده بودی؟»😵
حمید با خنده گفت:«گفتن نگید!»🤣
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
•••📖
#بخش_نود_و_هشت
#کتابآنبیستوسهنفر📚
از وقتی به دستور استوار جیره غذاییمان بیشتر شده بود به فکر قاشقی برای غذا خوردن افتاده بودم. 🥄
یک روز توی حیاط یک باتری متوسط رادیو پیدا کردم. نشستم زیر سایهای و با قلوه سنگی زغال و مواد چسبنده داخلش را درآوردم.🔪
پوسته فلزیاش را کشیدم روی سیمان های راهرو تا صاف و صیقلی و بیرنگ شد.😌👌🏻
آن را به شکل بیضی درآوردم و با تکهای چوب دستهای هم برایش درست کردم.😋
شد یک قاشق غذاخوری.🖐🏼
البته بیشتر به پاروی قایق رانی شبیه بود.🤦🏻♂
میخواستم آن را زیر آب بشویم که درِ زندان باز شد و دماغه استیشن سیاه آمد داخل. به دلشوره افتادیم.😥
آیا آمده بود دوباره برمان گرداند به زندان استخبارات؟!😰
ماشین وسط چهار دیواری ایستاد و ما در کمال ناباوری دیدیم صالح از آن پیاده شد.😳😍🧔🏻
مثل بچه هایی که پدرشان از سفر آمده باشد، دویدیم به طرفش. بعد از روبوسی، صالح، که به نظر میرسید برای برگشتن عجله دارد، گفت: «بچهها، خیلی زود آماده بشید. باید برگردیم بغداد!»🤕
اسم «بغداد» تنمان را لرزاند.😰
سید عباس سعادت گفت: «صالح، باید برگردیم به همون زندان لعنتی؟»🤒
صالح گفت: «نه، نه، میگن قراره با صلیب سرخ دیدن کنید.😯دوباره برمیگردید همینجا.»🚌
راه افتادیم. تا برسیم به بغداد، صالح اطلاعات زیادی در اختیارمان گذاشت.🤫🤭
گفت که عملیات رمضان به منظور تصرف بصره انجام شده؛ اما ایرانیها تا این لحظه هنوز نتوانستهاند به بصره برسند.😕
این خبر را از اسرای جدید شنیده بود. صالح همچنین گفت که رضا و پیرمرد عرب هم آزاد شدهاند.🔐👋🏼
درباره عبدالنبی اما خبرهای خوبی نداشت.☹️
از قول نگهبانان عراقی گفت که بعید نیست حکم اعدام برایش صادر کنند.⚰
دلمان برای آن جوان مبارز شیعه سوخت.💔
ما هم توی راه از پشت شبکه فلزی خاطرات روزهای بدون او را برایش تعریف کردیم.💁🏻♂
وارد شهر بغداد شدیم؛ با دلی امیدوار که صلیب سرخ را ببینیم و برای خانواده هایمان نامه بنویسیم و آن ها را از وضعیت خودمان مطلع کنیم.📝📬
#ادامهدارد ..🖇
#انتشاراتسورهمهر🖨
#کپیفقطبانامانتشارات❗️
@Razeparvaz|🕊•
آدم بےدرد..
هنرمند که هیچ..؛
اصلا انسان نیست..!✋🏾
#سیدمرتضیآوینی🌱
@Razeparvaz|🕊•