eitaa logo
ربّیّون: انّا الی الله راغبون
507 دنبال‌کننده
99 عکس
15 ویدیو
16 فایل
دردنوشت ها و دل نوشته های سید مصطفی مدرس مسیر ارتباطی: @Sammmostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 🔰پرده اول: توحید و برابری انسان ها در رابطه با خدا، آفرینش و امکان تکامل مقام معظم رهبری در کتاب فاخر به تبیین معنای توحید از منظر انسان شناختی می پردازند؛ ایشان اینگونه بیان میکنند: توحید • به معناى وحدت و يكسانى انسانها در رابطه با خدا است. او خداوندگار و رب همۀ انسانها است. هيچ‌كس از نقطه نظر طبيعت انسانى‌اش، با او 8 ارتباط ويژه و اختصاصى ندارد، هيچ‌كس با او خويشاوندى ندارد، خداى ملت يا قوم و قبيله خاص نيست كه ديگران را به طفيل آن‌ها و براى آن‌ها و همچون وسيله‌اى براى سرورى آن‌ها آفريده باشد و روزى دهد. • به معناى وحدت و برابرى انسانها در آفرينش و مايه‌هاى انسانى نيز هست. انسانيّت، عنصر واحدى است كه در همۀ افراد و مصاديق اين نوع، به طور برابر، سارى و جارى است. انسانهاى وابسته به طبقات مختلف اجتماعى، بنده و آفريدۀ خدايان گوناگون نيستند تا مايه‌هاى آفرينش 9 آنان نيز متفاوت باشد و در نتيجه، ميان آنان مرزى غيرقابل عبور وجود داشته باشد و يا خداى طبقات بالا، خدائى نيرومندتر و والاتر باشد از خداى طبقات فرودست. همه آفريدۀ يك خدايند، و همه در گوهر اصلى در يك طراز؛ • به معناى يكسانى و برابرى انسانها در امكان تعالى و تكامل نيز هست. چون گوهر و سرشت انسانى در همه يكسان است و اين مايه‌اى است دست‌پرورد حكمت، پس هيچ‌كس نيست كه در ذات و سرشت، از پيمودن صراط مستقيم تعالى و تكامل ناتوان باشد. از اين رو دعوت خدا، دعوتى عام است، ويژۀ كسانى يا ملتى يا طبقه‌اى نيست. آنچه که امروز در آمریکای مستکبر مشاهده می شود همین معنا از توحید است. گمشده بشریت امروز همین قضاوت درباره انسان و انسانیت اوست. 🔰پرده دوم: رؤیای مستضعفان صدها سال است که سیاه پوستان در جای جای کره خاکی به بردگی کشیده می شوند و هیچ کس زبان نمی گشاید! کجاست سازمان ملل؟! کجاست بیانیه حقوق بشر؟! آیا سیاه پوستان انسان نیستند؟! مسئله فقط کشته شدن جورج فلوید نیست؛ مسئله تحقیریست که مستکبران عالم به انسانیت انسان روا میدارند! مسئله رؤیای مستضعفانی است که زیر چکمه شیطنت های نظام سلطه می میرد! مسئله این است که یک حق ساده از انبوهی از انسانها به راحتی دریغ شده و نفس از هیچ کس در نمی آید! مسئله فقط سیاه پوستان آمریکا نیستند! مسئله همه مستضعفانی هستند که فتنه طاغوت چکمه خویش را مستکبرانه بر گردن ایشان نهاده و می فشارد! فرقی نمیکند این گردنکشی مستکبران در افغانستان باشد یا فلسطین، میانمار باشد یا یمن، عراق باشد یا کشمیر...در هر کجای این کره خاکی که باشد محکوم است! مذموم است! سالهاست که سیاه پوستان آمریکا در خود آمریکا عقب نگه داشته شده اند! چه به لحاظ اقتصادی* چه به لحاظ امکان بهداشتی و چه به لحاظ امکانات آموزشی و ... مسئله این است که ساینس امروز سیاه پوستان را نمی بیند! استکبار مستکبران را نمی بیند! یمن را نمی بیند! افغانستان و عراق و سوریه و فلسطین را نمی بیند! خیل مستضعفان را نمی بیند! مسئله این است امپراتوری رسانه ای غرب نمیخواهد مستضعفان را ببیند! مسئله این است که ظلم مستکبران را گزینشی و با سیاست های رقیق سازی فاجعه روایت میکند... مسئله اینهاست. تنها ندای توحید است که پاسخی صدق و حق برای این مسئله تاریخی بشر دارد... 🔰 پرده سوم: انقلاب اسلامی و رؤیای آمریکایی انقلاب اسلامی طغیان و عصیان جنود عقل بر ظلمت مسیطر جنود جهل بود. دستگاه استکبار و نظام سلطه و در راس آن چیزی جز وهم و جهل در برابر بشریت قرار نداده و نمی دهد. انقلاب اسلامی وظیفه دارد رؤیای مستضعفان را در پیش چشم ایشان قرار بدهد تا جنس های تقلبی نظیر رؤیای آمریکایی سالهای سال نفوس انسانی را به بیراهه نکشاند! نخبگان جوان!، حوزوی و دانشگاهی موظفند آنچنان واضح و بلیغ و رسا رؤیای مستضعفان را روایت کنند تا هیچ امکانی برای بزک کردن رؤیای آمریکایی باقی نماند. آن کدامین آینده ایست که مستضعفان قرار است آن را به ارث ببرند؟! آن کدامین رؤیاست که قرار است از مستضعفان جهان دل ربایی کند؟! آن کدامین اراده الهی است که قرار است عطش چند هزار ساله مستضعفان را سیراب کند؟! چقدر خود را در مسیر تبیین این آینده و رؤیا و اراده قرار داده ایم؟! مارتین لوتر کینگ در سخنرانی** به یاد ماندنی خود در سال 1963 که پنج سال بعد از این سخنرانی به یاد ماندنی ترور شد به ما یادآوری می کند که ای موحدان! که ای مریدان مولای یاور مظلومان و مستضعفان به خود آیید! به خود آیید و حقیقت رؤیای مستضعفان را در پیش پای بشریت بگذارید! به خود آیید و آینده ای که صدها سال است که مستضعفان چشم به راه آنند در پیش پای ایشان قرار دهید. سید مصطفی مدرس مورخ 13 خرداد 1399 پ.ن: *در مقاله ذیل میتوانید اختلاف درآمدی بین سفید پوستان و سیاه پوستان آمریکا را مشاهده کنید: 🌐https://opportunityinsights.org/paper/race/
🔴 ** ترجمه متن سخنرانی مارتین لوتر کینگ: از این‌که امروز در تظاهراتی کنار شما هستم که روزی در تاریخ ملت ما به عنوان بزرگ‌ترین رخداد در راستای آزادی به ثبت خواهد رسید، خوشحالم. یکصد سال پیش، یک شهروند بزرگ آمریکایی که ما امروز زیر سایه‌ی نمادین او ایستاده‌ایم، اعلامیه‌ی آزادی بردگان را امضا کرد. این فرمان پربار، همچون فانوس دریایی، امیدی در دل میلیون‌ها برده‌ی سیاهپوست افکند که در آتش بی‌امان بیداد می‌سوختند. سپیده‌ی مسرت‌بخشی بود که پایان شب بلند بردگی‌شان را نوید می‌داد. امروز، یکصد سال از آن روز می‌گذرد، اما هنوز سیاهپوستان آزاد نیستند. پس از یکصد سال، با تاسف باید اذعان کنیم که زندگی سیاهپوستان هنوز هم اسیر بند و زنجیرهای تبعیض و جدایی نژادی است. پس از یکصد سال، در پهنه‌ی بیکران دریای رفاه مادی آمریکا، هنوز سیاهپوستان در جزیره‌ی دورافتاده‌ی فقر به سر می‌برند. پس از یکصد سال، سیاهپوستان در گوشه و کنار جامعه‌ی آمریکا، زار و نزار، خود را تبعیدیانی در کشورشان می‌یابند. ما امروز در اینجا گرد آمده‌ایم تا این اوضاع شرم‌آور را برملا کنیم. به یک معنا، ما در پایتخت کشور گرد آمده‌ایم تا «چک» مواعید خود را وصول کنیم (۱). با نگارش متن مهم قانون اساسی و اعلامیه‌ی استقلال، سازندگان جمهوری ما تعهدنامه‌ای را امضا کردند که هر آمریکایی وارث آن است. این سند تعهد کرده است که حق جدایی‌ناپذیر همه‌ی انسان‌ها- آری، سیاهپوستان و سفیدپوستان هردو- برای زندگی، آزادی و شادمانی تضمین شود. امروز این دیگر عیان است که آمریکا در پیوند با شهروندان رنگین پوستش در انجام این تعهدنامه کوتاهی کرده است و به جای احترام به این پیمان مقدس، به سیاهپوستان «چک» بی‌پشتوانه‌ای داده؛ چکی که با عبارت «موجودی کافی نیست» برگشت خورده است. ما نمی‌توانیم بپذیریم که «بانک عدالت» ورشکسته شده باشد. ما نمی‌توانیم بپذیریم که موجودی خزاین بزرگ «فرصت» در این کشور ناکافی باشد. از این‌رو ما آمده‌ایم تا این چک را نقد کنیم، چکی که با ارایه‌ی آن می‌توانیم صاحب آزادی و امنیت عدالت شویم. ما همچنین به این مکان تقدیس شده آمده‌ایم تا شدت اضطرار موقعیت کنونی را به آمریکا خاطرنشان سازیم. امروز زمان آن نیست که وقت خود را صرف اقدامات تجملی مانند خونسردی یا تزریق داروی مسکن پیشرفت تدریجی کنیم. وقت آن رسیده است که وعده‌های واقعی دموکراسی بدهیم. وقت برخاستن از تاریکی و گودال مهلک جدایی نژادی و گذار به جاده‌ی روشن عدالت نژادی فرا رسیده است. امروز روز رهایی کشور از ریگ‌های روان بی‌عدالتی نژادی و کشاندن آن به زمین استوار برادری است. امروز وقت تحقق بخشیدن به عدالت برای همه‌ی فرزندان خداست. بی‌اعتنایی به موقعیت مضطر کنونی برای کشور مصیبت به همراه خواهد آورد. تابستان سوزان ناخشنودی مشروع سیاهپوستان به پایان نخواهد آمد، مگر اینکه پاییز روحبخش آزادی و برابری جای آن را بگیرد. هزار و نهصد وشصت و سه، پایان نه، بل آغازی است. اگر کشور به روال معمول خود بازگردد، آنهایی که می‌پنداشتند «سیاهپوستان لازم بود عقده‌های خود را خالی کنند و حالا دیگر خرسند شده‌اند»، با ضربت خشنی بیدار خواهند شد. مادامی که حقوق شهروندی سیاهپوستان به آنها داده نشود، آمریکا به آسایش و آرامش دست نخواهد یافت. تا زمانی که آفتاب عدالت برندمد، گردبادهای خیزش همچنان پایه‌های کشورمان را خواهند لرزاند. اما سخنی هست که باید به مردم خودم که در آستانه‌ی گرم ورود به کاخ عدالت ایستاده‌اند، بگویم. در روند به‌دست آوردن جایگاه مشروع خود نباید مرتکب کارهای نادرست شویم. بیایید تشنگیمان را برای آزادی، با نوشیدن جام تلخی و دشمنی رفع نکنیم. ما باید همواره مبارزات خود را در کمال عزت و انضباط به پیش بریم. نگذاریم اعتراض خلاق ما به مرتبه‌ی نازل خشونت‌های جسمانی سقوط کند. همواره تلاش کنیم در بلندی‌های باشکوه، زور بدنی را با توان روحانی پاسخ گوییم. منازعه جویی شگفت انگیز تازه‌ای که جوامع سیاهپوست را فرا گرفته نباید ما را به بی اعتمادی نسبت به تمام مردم سفیدپوست رهنمون شود، زیرا بسیاری از برادران سفیدپوست ما، همانگونه که حضورشان امروز در اینجا شاهد این مدعاست، دریافته‌اند که سرنوشتشان با سرنوشت ما گره خورده است. آنها دریافته‌اند که آزادیشان به گونه پیچیده‌ای با آزادی ما بستگی دارد. ما نمی‌توانیم این راه را به‌تنهایی بپیماییم.
و همچنان‌که در این راه گام برمی‌داریم، باید عهد کنیم که همواره پیش خواهیم رفت. ما نمی‌توانیم به عقب بازگردیم. برخی‌ها، از هواخواهان حقوق مدنی می‌پرسند، «کی راضی خواهید شد؟» ما تا روزی که سیاهپوستان قربانی وحشت غیرقابل بیان بی‌رحمی پلیس‌اند نمی‌توانیم راضی شویم. تا روزی که تن‌های خسته از سفر ما نتوانند بستری در مسافرخانه‌های شاهراه‌ها و هتل‌های شهرها پیدا کنند، نمی‌توانیم راضی باشیم. تا روزی که تحرک اصلی ما فقط از محله‌های اقلیت‌نشین کوچکتر به محله‌های اقلیت‌نشین بزرگتر است نمی‌توانیم راضی باشیم. تا روزی که شخصیت و احترام فرزندان ما بسادگی با تابلوهای «ویژه‌ی سفیدپوستان» زایل می‌شود، نمی‌توانیم راضی باشیم. تا روزی که سیاهپوستان می‌سی سی پی حق رای ندارند و سیاهپوستان نیویورک برآنند که چیزی ندارند که به آن رای دهند، نمی‌توانیم راضی باشیم. نه! نه، ما راضی نیستیم و راضی نخواهیم شد مگر آن‌که عدالت مانند آبشار، و راستکاری چون رودی پرخروش جاری شوند. می دانم که برخی از شما به دلیل مصیبت‌ها و رنج‌های سختی که تحمل کرده‌اید به اینجا آمده‌اید. برخی از شما از سلول‌های تنگ زندان به اینجا آمده‌اید. برخی از شما از جاهایی آمده‌اید که در راه آزادی‌طلبی خود، ناگزیر با توفان‌های آزار و خشونت پلیس روبرو شده‌اید. شما کهنه سربازان رنج‌ها و محنت‌های خلاقانه هستید. با ایمان به کار خود ادامه دهید که رنج و عذاب ناخواسته موجب رستگاری است. به می‌سی سی پی برگردید، به آلاباما برگردید، به کارولینای جنوبی برگردید، به جورجیا برگردید، به لوئیزیانا برگردید، به محله‌های خود در شهرهای شمالی کشور برگردید و مطمئن باشید که این وضعیت می‌تواند دگرگون شود و دگرگون هم خواهد شد. نگذاریم در دره‌ی ناامیدی غوطه‌ور شویم. خطاب من امروز با شماست، دوستان من، اگرچه با دشواری‌های امروز و فردا رودررو هستیم، اما من هنوز هم رویایی دارم. این رویا، رویایی است که ریشه‌های ژرفی در «رویای آمریکا» دارد. رویای من اینست که روزی این کشور به‌پا می‌خیزد و به معنای واقعی اعتقادات خود جان می‌بخشد: «ما این حقیقت را که همه انسان‌ها برابر خلق شده‌اند آشکار و بدیهی می‌دانیم.» رویای من اینست که روزی فرزندان برده‌های پیشین و فرزندان برده‌داران پیشین بر فراز تپه‌های سرخ جورجیا کنار هم سر میز برادری خواهند نشست. رویای من اینست که سرانجام روزی ایالتی مانند می‌سی سی پی، ایالتی که در آتش بیدادگری می‌سوزد، در آتش تعدی می‌سوزد، به واحه‌ی آزادی و عدالت بدل خواهد شد. رویای من اینست که چهار فرزند کوچکم روزی در کشوری زندگی خواهند کرد که آنها را نه به سبب رنگ پوست، که با درونمایه‌ی شخصیتشان داوری خواهند کرد. من امروز رویایی دارم! رویای من اینست که روزی در آلاباما، با آن نژادپرستان وحشی‌اش، با فرماندارش که از گاله‌ی دهانش، عدم پذیرش مداخله در قوانین فرومی‌چکد، آری روزی در همین آلاباما، پسرها و دخترهای کوچک سیاهپوست خواهند توانست چون خواهران و برادرانی دست در دست پسرها و دخترهای کوچک سفیدپوست بگذارند. من امروز رویایی دارم! رویای من اینست که سرانجام روزی دره‌ها بالا خواهند آمد و تپه‌ها و کوه‌ها پایین خواهند رفت، ناهمواری‌ها هموار خواهند شد و ناراستی‌ها راست؛ جلال خداوند آشکار خواهد شد و همه ابنای بشر با هم به تماشای آن خواهند نشست. این امید ماست. این باوری است که با خود به جنوب می‌برم. با این باور ما خواهیم توانست از کوه‌های ناامیدی سنگ امید بتراشیم. با این باور خواهیم توانست هیاهوی ناسازگاری کشورمان را به همنوایی زیبایی از برادری بدل کنیم. با این باور خواهیم توانست با هم کار کنیم، با هم دعا کنیم، با هم مبارزه کنیم، با هم به زندان رویم، با هم از آزادی دفاع کنیم، مطمئن از اینکه سرانجام روز آزادی مان فراخواهد رسید. روزی که همه فرزندان خدا خواهند توانست سرود آزادی را با مفهومی نو بخوانند. «ای کشور من، ای سرزمین زیبای آزادی، برای توست که می‌خوانم. سرزمینی که پدران من در آن در گذشتند، سرزمین فخر زائران، بگذار از هر گوشه‌ی کوهساران زنگ آزادی به صدا درآید.» اما اگر قرار است آمریکا به کشوری بزرگ تبدیل شود، این باید به حقیقت بپیوندد. پس بگذارید زنگ آزادی از فراز تپه‌های شگرف نیوهمشایر به صدا درآید. بگذارید زنگ آزادی از کوه‌های بلند نیویورک به صدا درآید. بگذارید زنگ آزادی از بلندی‌های الگینی پنسیلوانیا به صدا درآید. بگذارید زنگ آزادی از فراز قله‌های پر برف کوه‌های راکی کلرادو به صدا درآید. بگذارید زنگ آزادی از شیب‌های پرکرشمه کالیفرنیا به صدا درآید. نه تنها اینها؛ بگذارید زنگ آزادی از بلندی‌های «استون جرجیا» به صدا درآید. بگذارید زنگ آزادی از کوه «لوکاوت تنسی» به صدا درآید. بگذارید زنگ آزادی از هر تپه و خاکریز- از هر کوهسار «می‌سی سی پی» به صدا درآید.
بگذارید زنگ آزادی به صدا درآید. و زمانی که چنین شد، زمانی که گذاشتیم زنگ آزادی به صدا درآید- آنگاه که گذاشتیم زنگ آزادی از هر روستا و هر دهکده، از هر ایالت و هر شهر به صدا درآید، خواهیم توانست رسیدن آن روزی را جلو بیاندازیم که در آن روز همه فرزندان خدا- سیاه و سفید، یهودی و غیریهودی، پروتستان و کاتولیک- خواهند توانست دست در دست هم بگذارند و آن سرود قدسی قدیمی سیاهان را سردهند: «سرانجام ما آزادیم! سرانجام آزادیم! سپاس خداوند متعال را، سرانجام آزادیم!» ***بخشی از سخنرانی او را در کلیپ ذیل ببینید👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠فیلم سخنرانی با عنوان . 💠 مارتین لوتر کینگ رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار بود. وی در گردهمایی عدالت خواهانه و آزادی جویانه ی بزرگی با حضور 250 هزار از مردم آمریکا سخنرای طوفنده و پر طنینی دارد به نام "من رویایی در سر دارم" که دیدن و شنیدنش ما را به تصویری واضح تر از معنا و قدمت جنبش اعتراضی این روز های آمریکا میرساند. .
🔰تحلیلی الهیاتی - راهبردی از نهضت اسلامی ایرانی مواسات (رزمایش همدلی) این یادداشت را در آدرس ذیل ملاحظه فرمایید👇👇👇 🌐 https://eitaa.com/Rebbioun/211 .
🔰تحلیلی الهیاتی - راهبردی از نهضت اسلامی ایرانی مواسات (رزمایش همدلی) 💠اگر معجزه نبی ختمی قرآنی است که تمام الحقایق است و این کتاب بر قلب ایشان که حقیقت تام عرش الرحمن است انزال گردیده، قلبی که در توصیف آن حضرت امام خمینی ره اینچنین توصیف میکنند: ▪️"چون قلوب اولیاء به حسب فطرت اصلیّه، مختلف و متمیّزند، یک قسم از قلوب است که به افق رحمت نزدیکتر و مناسبتر است، و آن قلوبی است که از اسماء جمال و رحمت، ظاهر شده، و خود ظهور تجلّی رحمت و جمال است؛ چون قلب عیسوی- علی نبینا و آله و علیه السّلام-. در این قلوب، رجاء غلبه بر خوف دارد، و تجلّیات جمال غالب بر تجلّیات جلال است. و یک طایفه از قلوب است که به افق جلال و عظمت نزدیکترند و آن قلوبی است که از تجلّی جلال ظاهر شده، و خود ظهور تجلی جلالند؛ چون قلب یحیوی [علیه السلام ]. در این قلوب، خوف غلبه بر رجا و تجلّیات جلالیّه غالب بر تجلّیات جمالیّه است. و یک قسم از قلوب، آنهائی است که جمع بین هر دو تجلی نموده و این نحو قلوب، هر چه به افق اعتدال نزدیکتر باشند، کاملترند، تا آن جا رسد که تجلّیات جمال و جلال بر حدّ استواء و اعتدال حقیقی، بر قلب آنها ظاهر شود. نه جلال را بر جمال غلبه باشد و نه جمال را بر جلال. و صاحب این قلبِ جمعیِ احدیِ احمدی، خاتم دائره کمال و جامع ولایت مطلقه و نبوّت مطلقه است. و آن، خاتم نبوّات و مرجع و مآب ولایات است."* 💠آنگه معجزه امت ختمی نیز برپایی عرش اخوت بر روی زمین است تا مستقر قرآن باشد و حکومت قرآن جز به برپایی نظام امت-امامت میسور نیست. ▪️حضرت آیت الله شاه آبادی استاد امام ره در این باره می فرمایند: "از تصدير آيه شريفه بقوله تعالى: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» و تذييل آن بقوله تعالى: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ»* چنين استفاده مى‏شود كه خداوند عالم قرآن مجيد را كه حبل اللّه است، از عرش الرحمن نازل فرموده بر عرش اخوّت انسان، تا فهميده شود كه مستقرّ قرآن و نواميس الهيه، جامعه اخوّت مسلمين است؛ البته نمى‏توان قرآن عظيم را به انفراد نگهدارى نمود؛ بلكه بايد به ايادى متحده جامعه اخوت‏ 75 انسانيّت، آن را مانند تاج كرامت بر سر نهاد تا مايه افتخار دنيا و آخرت گردد." 💠به دیگر سخن از بعثت نبی ختمی ص تا بعثت امت ختمی صیرورتی است که در طی آن امت ختمی به مرتبت امامت امم نائل گشته و تحقق آیه " وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ" را نوید میدهد. 💠از آن زمان که قرآن بر قلب نبی ختمی که حقیقت عرش الرحمن** است انزال*** شد تا آن زمان که قرآن بر عرش اخوت مؤمنین تنزیل**** شود بشر برای سعادت خویش به آزمون و خطاهای بسیاری دست یازیده است. 💠پروژه امام جامعه، برپایی جامعه ای اخوت بنیان است؛ جامعه اخوت بنیان جامعه ای است که بر مدار فضائل انسانی نظم تمدنی، نظامات خرد و کلان خود را سامان می دهد. این همان نظم تمدنی است که به ظهور و تحقق تام نظام امت-امامت منجر میگردد. 💠همچنین این مقوله را میتوان از زاویه نظر حکومتی نیز تحلیل نمود. جمهوری اسلامی یا به تعبیر دیگر مردمسالاری دینی قالبی برای حکمرانی است که در آن تلاش می شود تا انسان که موجودی دو بعدی است و هم بعد علوی دارد و هم بعد سفلی، انسان علوی بر انسان سفلی غلبه پیدا کرده و حیات انسانی بر مدار فضائل انسانی و نه بر مدار غرایز حیوانی سامان بیابد. 💠حیات انسانی اخوت بنیان، حیاتی است که انسانِ انس طلبِ کمال خواهِ عزت پسندِ عون جوی ولایت مطلقه قرآن بر جان و نفس خویش پذیرفته است. 💠به تعبیر دیگر از آنجا که اخوت مشتمل بر چهار امر انس، کمال، عزت و عون می باشد و هر یک از این موارد به ترتیب متکی به یک رویی، اتحاد و همدلی، فروتنی و تواضع و فتوت جوانمردی می باشد مواسات یگانه راهبردی است که در دل خود این موارد را مشتمل بوده و زمینه ساز تحقق اخوت انسانی در جامعه ایرانی می باشد. 💠از دیگر سو نظام امت-امامت که نظامی اخوت بنیان می باشد معجِز نظام سلطه و باطل السحر سحره امپراتوری رسانه ای غرب می باشد. در غائله ای که کرونا برپا که که میتواند آن را حادثه ای در عداد حوادث تمدنی بر شمرد که نظم موجود تمدنی را به چالش کشید غرب وحشی بیدار شد و صحنه هایی در انظار همگان پدیدار گشت که بیانگر هویت و شخصیت حقیقی انسان غرب مدرن بود. .
💠اما از این سو، راهبرد مواسات، حقیقت فطریِ انسان متألّه و مرتبت عقلانیت جامعه ایمانی و شیعی را نشان داد؛ حضرت امیر علیه السلام به ما آموخته اند که فی تقلّب الاحوال علم جواهر الرجال! در غائله کرونا بود که جوهره جامعه ایمانی و جوهره جامعه کفر خود را نشان داد هر چند پیش از این به واسطه سحر سحره امپراتوری رسانه ای غرب نظم مدرن و سبک زندگی آمریکایی قلّه حیات انسانی نشان داده می شد. اما رب العالمین به همه جهانیان نشان داد که قدرت ایمان بالاتر از همه قدرتهاست و عقلانیت شیعی برترین عقلانیتهاست. 💠همچنین همانطور که اشاره رفت، مواسات راهبردی بود که گامی دیگر جامعه ایران را به مرتبت و منزلت امامت امم نزدیکتر ساخت؛ این راهبرد ساخت درونی ملت ایران را به لحاظ عاطفی و رفتاری تحکیم کرده و همبستگی اجتماعی مردم ایران را تقویت نمود. به تعبیر دیگر مواسات فضیلتی که به واسطه این فضیلت شایسته است دیگر امم به امتی که برخوردار از این فضیلت است اقتدا کنند. پ.ن: *شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 142- 143 **قال رسول الله صلی الله علیه و آله: َّ قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ. ***انزال به معنای نزول دفعی است **** تنزیل به معنای نزول تدریجی است ***** و في الكشاف:، فإن قلت: فما حقيقة قوله: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؟ و قرئ أسوة بالضم. قلت: فيه وجهان: أحدهما أنه في نفسه أسوة حسنة أي قدوة و هو المؤتسي أي المقتدي به كما تقول: في البيضة عشرون منا حديد أي هي في نفسها هذا المبلغ من الحديد. و الثاني: أن فيه خصلة من حقها أن يؤتسي بها و تتبع و هي المواساة بنفسه انتهي... در تفسير كشاف گفته: اگر كسي بپرسد حقيقت معناي آيه‏" لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ" چيست؟ البته با در نظر گرفتن اينكه كلمه" اسوة" به ضمه همزه قراءت شده، در جواب مي‏گوييم دو احتمال هست، اول اينكه خود آن جناب اسوه‏اي حسنه و نيكو است، يعني بهترين رهبر و مؤتسي يعني مقتدي به است، و اين تعبير نظير تعبير زير است، كه در باره كلاهخود مي‏گويي بيست من آهن، يعني اين كلاه بيست من آهن است، دوم اينكه بگوييم خود آن جناب اسوه نيست، بلكه در او صفتي است كه جا دارد مردم به وي در آن صفت اقتداء كنند، و آن عبارت است از مواساة، يعني اينكه خود را برتر از مردم نمي‏داند «1» الميزان في تفسير القرآن ج‏16، ص: 289 .
🌹بسم رب الشکور🌹 🔰در تقدیر و تلاش از مجاهدت های برادرانم در مؤسسه معنا 🔗این یادداشت را اینجا بخوانید .
🌹بسم رب الشکور🌹 🔰در تقدیر و تلاش از مجاهدت های برادرانم در مؤسسه از باب «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» این یادداشت را می نگارم. تلاش ها و پویش های چند سال اخیر برادرانم در مؤسسه معنا قابل تقدیر است و بایستی این تلاش را ارج نهاده و روایت راهبردی از این تلاش ها به دغدغه مندان انقلاب اسلامی عرض کرد. به چند دلیل: 1️⃣ تلاشی قابل تقدیر در جهت پدید آوردن (بانک عقلانیت انقلاب اسلامی): تلاش های بی شائبه ایشان در رصد، تجمیع و تقریر، تنظیم و تحلیل محتواهای صاحب نظران نه تنها در عرصه های علم دینی و فقه حکومتی بلکه در ساحت تمدن و پیشرفت ایشان را به بانک عقلانیت تئوریک انقلاب اسلامی مبدل ساخته که صد البته این تلاش برجسته و این ذخیره دانایی بایستی بیش از پیش در مسیر توزیع و گردش محتوا و معنا در حوزه های علمیه قرار بگیرد. همچنین این نوع تلاش و پویش نبایستی به صرف علم دینی و فقه حکومتی محدود شده بلکه موضوعات کلان تمدنی نیز بایستی مطمح نظر قرار بگیرند. 2️⃣ پیش به سوی : حوزه بالقوه استعداد راهبری و امامت را داراست. اما برای نیل و دستیابی بدین مرتبت و ادای این مسئولیت خطیر موظف زیرساختهای لازم برای این مهم را تدارک سازد. اولین گام این مهم، تجمیع و تألیف ظرفیتهای ریز و درشت و خرد و کلانی است که با مجاهدت های بسیار در گوشه کنار حوزه پدید آمده است. حوزه بایستی معماران تمدنی فردای خویش و نخبگان انقلابی راهبر خود را بشناسد که به حق تلاش های مؤسسه معنا یکی از خطوط برجسته این شناسایی می باشد. 3️⃣ رونق بخشیدن به و مباحثات علمی سالیانی بود که نشاط گفتگوی علمی آنچنان که انتظار می رفت بر قامت رعنای حوزه های علمیه نمودار نبود؛ آسیب شناسی این معضل خود جای بررسی ها و گفتگوهای بسیار دارد؛ اما به هر حال همچنان که تأسیس این مؤسسه پر خیر و برکت با یک طولانی در یک مسیر پر پیچ و خم جاده ای بین دکتر محسن دنیوی و حجت الاسلام علی محمدی شکل گرفته است، این مؤسسه این رویه را در شورانگیز ساختن مباحثات و گفتگوهای علمی پی گرفته است. سنتی که بیم آن میرفت بابش منسد شود. گفتگوی علمی میان نخبگان حوزوی و دانشگاهی که خود را متعلق به عصر انقلاب اسلامی میدانند ضرورتی انکار ناپذیر برای گام دوم انقلاب است و به حق مؤسسه معنا یکی از پیشتازان تحقق این ضرورت می باشد. 4️⃣ تلاشی برای نهادینه ساختن انقلاب اسلامی سودای پیشرفت را در سر ملت ایران انداخت و برای نیل به پیشرفت راهی جز آزاداندیشی نیست. امروز آزاداندیشی آنچنان که باید و شاید در اتمسفر حوزوی نهادینه نشده است. اما انفتاح گفتگوی علمی و پیگیری آن در جهت نهادینه ساختن آزاداندیشی مسیری بس صعب و دشوار بوده که برادرانم در مؤسسه معنا سختی آن را بر خود هموار ساخته و این مسیر را در پیش گرفته اند. 5️⃣ تلاشی برجسته در طی چهل سالی که از انقلاب اسلامی میگذرد تلاش های فراوانی در جهت پیوند و اتصال ساحت ذهن و عین شده است. این تلاش ها با فراز و فرودها و موفقیتها و شکستهایی همراه بوده است. یکی از برجسته ترین تلاش ها را میتوان تلاش مؤسسه معنا در این زمینه دانست که هر چند این تلاش هنوز در مسیر تکوّن خویش می باشد اما با فراستی مثال زدنی این مؤسسه سعی کرده خود را بر دوش تلاش های پیشین قرار داده و زمینه را برای احداث مسیری مصیب فراهم سازد. 6️⃣ نشان دادن ظرفیت های برجسته علمی حوزه های علمیه به خویشتن خویش به تعبیر رهبری حوزه گالیور خفته است. ظرفیتهای خویش را نمی بیند. باید بدو نشان داد که چه ظرفیتهای خارق العاده و اعجاب انگیزی دارد. یکی از کارکردهایی که تلاش برادرانم در مؤسسه معنا داشت این بوده که نهاد حوزه و روحانیت ظرفیتهای علمی خویش را دیده و به عینه لمس کند. این مهم از آن جهت ممتاز می باشد که دیدگاه ایشان در باب تاریخی دیدن عقلانیت و رصد امکان ها و ظرفیتهای تاریخی حوزوی زمینه ساز این رؤیت و روایت ظرفیتها می باشد. .
7️⃣ نخبگانی و نشان دادن ظرفیت های علمی حوزه به نخبگان حوزوی و دانشگاهی نه تنها در مسیر پیموده شده توسط این مؤسسه مجاهد خویشتن حوزه ظرفیتهای خویش را یافت بلکه جریانها و خرده جریانهای علمی حوزوی و نیز چهره ها و نخبگان حوزوی و دانشگاهی بیش از پیش با ظرفیت های یکدیگر آشنا شدند. اهمیت این نکته از آن روست که این ظرف تعرّف و آشنایی و ارتباط آگاهانه طراحی و پی ریزی شده بود. در مسیری که ایشان طراحی نمودند شبکه سازی نه اسما بلکه عینا تحقق یافت و ظرفیتهای زیادی با یکدیگر آشنایی و ارتباط پیدا کرده و بعضا با همدیگر پیوند و مواصله برقرار ساختند. اهمیت این مقوله از آن روست که بدانیم مقوله شبکه سازی یکی از آرزوهای جبهه انقلاب بوده است و نهادهای عریض و طویل بعضا در آرزوی آن در ساحت نخبگانی سالهای سال ماندند اما ایشان با شناختی دقیق از امکان و ظرفیتهای حوزوی و دانشگاهی در یک تلاشی برجسته به موفقیتهای شایان توجهی در زمینه شبکه سازی نخبگانی دست یافتند. 8️⃣ تلاش در جهت ایجاد مواصله راهبردی حوزه با نهادهای حاکمیتی یکی از چالش های چند دهه اخیر حوزه های علمیه منقطع بودن حوزه از نهادهای حاکمیتی بوده است. هر چند تلاش های خرد و کلان بسیاری در این زمینه صورت گرفته است اما به صورت کلی و در مجموع نه سمت نهادهای حاکمیتی و نه خود حوزه های علمیه از وضع این مواصله حیاتی راضی نبوده اند. اما به جد میتوان یکی از جدی ترین تلاش های صورت گرفته را، تلاش مؤسسه معنا در این زمینه دانست که شاید بتوان مهمترین آن را خروجی ای دانست که در پاسخ به مطالبه رهبری نظرات حوزویان در باب سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تنظیم گشته و تقدیم ایشان شد. 9️⃣ منقح ساختن خطوط اصلی عقلانیت انقلاب اسلامی در بنیادی ترین ساحات تئوریک یکی از معضلات چهل سال گذشته ما در مبهم گشتن خطوط اصلی عقلانیت انقلاب اسلامی بوده است. هر چند در اوایل انقلاب اسلامی تئوریسین ها و رهبران انقلاب در قالب مکتوبه ای به اسم تلاشی در جهت این مهم تدارک ساختند اما بعد از ترور تعداد کثیری از ایشان این خط مهم لابلای هزاران ضرورت ریز و درشت دیگر گم شد. اما بحمدالله تلاش های چند سال اخیر این مؤسسه این خط را بار دیگر زنده ساخته است. 🔟 تدارک ضرورتی به اسم کار کامل، حرفه ای و ملّی یکی از معضلات عام البلوای جبهه انقلاب اسلامی فقدان کار کامل، حرفه ای و ملّی بوده است. تدارک هر یک از اوصاف برای یک اقدام طبعا صرف هزینه های مالی و انسانی فراوانی است. اما مؤسسه معنا علی رغم قلّت عِده و عُده سعی کرده است هر یک از این اوصاف را حتی المقدور تدارک سازد. هر چند در رسیدن با قله فاصله هست اما تلاش برای تدارک این ضرورت و انکار نکردن آن تلاشی بسیار قابل تقدیر می باشد. تلک عشرة کاملة! هر چند در مدح و تقدیر از تلاش های ایشان میتوان و بایست بیشتر نگاشت تا هر یک از ما نیز هر طور که میتوانیم در بسط این سنة حسنة و نیز تکثیر این تلاش کنیم اما به همین مقدار اکتفا میکنم. صد البته این تقدیر و تشکر نه زمینه عجب و تکبر که صد البته به یمن عنایت رحمانی حق سبحانه از برادرانم دور باشد بلکه بستری برای فهم مسئولیت خطیر و سهمگین ایشان در مسیر نیل به تمدن نوین اسلامی می باشد. روایت مجموعه های انقلابی توسط یکدیگر حائز برکات فروانی است که توضیح آن در این مجال نمی گنجد. .
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰تاملی اندر صورت و معنای عزم آفرین همیشه اصالتها برایم الهام بخش و افق گشا بوده است. یکی از مصادیق قطعی این اصالت ها زورخانه و فرهنگ زورخانه ای و پهلوانیست. در زورخانه پیوند پارامترهای فراوانی را مشاهده میکنیم: هویت شیعی و نام مولا علی علیه السلام هویت ایرانی و پهلوانی اخلاق و عرفان در بستر فتوت و جوانمردی هنر در محمل شعر و موسیقی معماری زورخانه ای و خود ورزش زورخانه ای اینگونه همه چیز را در هم تنیدن و بافتن و یک بافتار پرشور و حماسی برآوردن حقا که کار هر کسی نیست. بلکه یک عقلانیت تاریخی که سالها روی آن کار شده باشد توان برآوردن چنین اثر شکوهمندی را خواهد داشت. زورخانه و فرهنگ زورخانه ای را یکی از جلوه های عقلانیت اسلامی ایرانی می دانم که ثمره اش عزم حماسی آفرین است. اما آنچه که در باب ورزش مدرن خاصه ورزش قهرمانی می بینم آن را اینگونه نمی یابم. شاید توان تحلیل ندارم شاید هم واقعا چیزی در میان نیست که بتوان دید. اصالت ها را با چشم عزم بین بایستی بار دیگر دید و تحلیل کرد. شاید عصر جدید و قرن جدید را بایستی خوانشی سراسر از منظر عزم کنیم تا هر آنچه که عزم آفرین است با دو دست غیرت بگیریم و رها سازیم و از بند و تعلق هر آنچه عزم کُش است بگسلیم. متاسفانه نهاد فقاهت آن زمان که ورزش قهرمانی کل فضای کشور را در نوردید و ورزش پهلوانی اصیل ایرانی اسلامی به کناری رانده شد نتوانست تحلیل کرده و حمایتی در خور رقم بزند. پ.ن: *اجرای فاخر و جذاب جوانمردان ایران زمین در برنامه عصر جدید ** اراده ملی جان مایه پیشرفت همه جانبه و حقیقی است.(مقام معظم رهبری-بیانیه گام دوم) .
🔰روایتی بر روایت تقدیرنامه ای از مجاهدان نبرد و جنگ روایتها بخش اول 🔗این یادداشت را اینجا بخوانید. .
🔰روایتی بر روایت تقدیرنامه ای از مجاهدان نبرد و جنگ روایتها معتقدم که جبهه انقلاب بایستی به روایت خویش بپردازد. به روایتی عزم آفرین و مسئولیت زا از خویش. به روایتی شکورانه از خویش تا حق سبحانه از باب لئن شکرتم لازیدنکم، وسع وجودی به ما ببخشاید. 🔰پرده اول: جنگ احزاب از بعد از فتنه 88 شرایط به گونه ای رقم خورد که عملا صحنه ای که برای نظام جمهوری اسلامی ایران پدید آمد صحنه جنگ احزاب بود و هست: «در سورۀ احزاب مشاهده می‌کنید: «وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا.»(احزاب، 22) قضیّه‌ی احزاب قضیّۀ مهمّی بود؛ یعنی در مقام مقایسه، اگر بخواهیم جبهۀ امروز دشمن علیه جمهوری اسلامی را در صدر اسلام مشابه‌سازی بکنیم، می‌شود جنگ احزاب. امروز خب مشاهده می‌کنید دیگر؛ همۀ دنیاپرستان و قدرت‌طلبان و جنایت‌کاران و اهل زور و ظلم و طغیان در سرتاسر عالم، در رده‌های مختلف اقتدار، در مقابل جمهوری اسلامی صف کشیده‌اند و حمله هم کرده‌اند و دارند از همۀ جوانب حمله هم می‌کنند؛ عین همین قضیّه در جنگ احزاب اتّفاق افتاد.» (بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان، 12/4/95) در جنگ روانی چه زمزمه ای سر داده اند؟ 1. نظام اسلامی در حال فروپاشی است. 2. ما به اندازۀ یک ارزن هم کارآمد نبوده ایم. 3. راه حل تغییر ساختار است. در جنگ احزاب (صدر اسلام) هر چند مختصر درگیری نظامی پیش آمد اما عمده درگیری، نبرد روانی بود. بلکه جنگ روایتها بود. بعد از فتنه 88 جنگ اقتصادی و تحریم های فلج کننده به راه انداختند، جنگ امنیتی به راه انداختند، تا در جنگ روایتها اراده ملی را متلاشی سازند. عزم و اراده جوهره انسانیت است(1) و اراده ملی جان مایه پیشرفت همه جانبه و حقیقی است.(2) پس امپراطوری رسانه ای غرب موظف گشت تا با ماشین کشتار جمعی روانی خود با تزریق یأس و ناامیدی ریشه عزم و اراده را در جان ملت ایران بخشکاند. 🔰پرده دوم: مثل آوینی ها هر چند نهاد روایت جبهه انقلاب بعد از شهادت آوینی قدری لکنت زبان گرفت و نتوانست آنچنان که باید و شاید به روایت فتوحات ریز و درشت نظام جمهوری اسلامی بپردازد اما باز هم شجره طیبه انقلاب نشان داد انقلاب اسلامی رویش های خویش را هنوز دارد. در جنگ روایتها پدافند جبهه انقلاب فعال گشت و آتش به اختیار مجاهدان عرصه روایت به تلاشی کم نظیر در جهت زدودن مظلومیت از چهره نظام و انقلاب اسلامی برآمدند؛ تلاشی که به حق از تراز شایسته و فاخری برخوردار بود. یکی از این تلاش های کتاب صعود چهل ساله بود که بیش از 70 نفر با بررسی چند هزار سند بین المللی مستندا توانمندی های نظام جمهوری اسلامی را به اثبات رساندند. مسئول این پروژه جناب حجت الاسلام راجی زید عزه نه تنها به تدارک این کتاب اکتفا نکرده بلکه خود پیغمبر این کتاب گشته و شهر به شهر جهت تبیین و روشنگری مفاد دستاوردها به سخنرانی های متعدد پرداختند. این اقدام چند ویژگی داشت: - حرفه ای بودن اقدام بررسی چندین هزار سند بین المللی کاری طاقت فرساست که از یک تیم متعهد و وقتگذاری حجیم بر می آید اما تیم مزبور با وقتگذاری و تلاش حرفه ای این مهم را به سرانجام رساندند. - اکتفا نکردن به کتاب و گام نهادن در عرصه تبلیغ و روشنگری ایشان به صرف تولید کتاب بسنده نکرده و حلقه زنجیر بعدی اقدام پدافندی را نیز خویش برعهده گرفتند و در جهت تبیین و روشنگری مفادی که تدارک کرده بودند برآمدند. - تشخیص به موقع و درست ایشان نیاز امروز جبهه انقلاب را در جنگ روایتها به درستی تشخیص داده و با تلاشی طاقت فرسا و مجاهدانه پاسخی درخور و شایسته به احتیاج اضطراری روز دادند. یکی دیگر از این اقدامات پروژه و محصول ایران-20 بود که برادران مجاهدم در دانشگاه امام حسین علیه السلام آن را تدارک ساختند. این اثر نیز بسان اثر صعود چهل ساله نیز شایسته تقدیر و تشکر است. این اقدام نیز بسان کتاب صعود چهل ساله هم حرفه ای است هم تیمی که این محصول را تدارک دیدند به تبیین و روشنگری و برگزاری نمایشگاه های متنوع پرداختند و هم اینکه به درستی و به موقع نیاز را تشخیص داده و در جهت پاسخ بدان برآمدند. این حقیر هم از جناب حجت الاسلام راجی و تیم مجاهدشان و هم از جناب دکتر بذرافکن و تیم تلاشگرشان به نیابت از جبهه انقلاب تقدیر و تشکر میکنم. 🔰وظیفه ما: نگذاریم آوینی ها غریب بمانند. هر چند آوینی در دوره خویش غریب بود و غریب ماند. اما در این عصر و مصر کنونی نگذاریم آوینی ها غریب بمانند. تلاش هایشان را ببینیم و بنمایانیم. بایستی تشویق کرد تا آوینی ها تکثیر شوند تکثیر شوند تا در جنگ روایت ها بسان دیگر جنگها نیز پیروز میدان باشیم. نهاد روایت انقلاب اسلامی نیازمند بازسازی و بازآرایی خویش می باشد.
ایران فردا در آیینه روایت امروز است که ساخته می شود. روایتی که عزم آفرین باشد و امیدزا. پ.ن: 1. آیت الله العظمی شاه آبادی قدس سره 2.مقام معظم رهبری؛ بیانیه گام دوم *کتاب صعود چهل ساله را از اینجا دریافت کنید. ** کتاب ایران-20 را از از اینجا دریافت کنید. *** کلیپ نظر جالب ، ، ، استاد ازغدی و... درمورد کتاب صعود چهل ساله را اینجا ببینید. .
1. فقدان حرفه ای گری حرفه ای گری در عالم چیزی است. حیات ما حزب اللهی ها و جبهه انقلاب این خصیصه را نوعا انکار میکند. حرفه ای گری از رهگذر تمرین زیاد و شروع از نقطه های کوچک و به اصطلاح چیپ می آید. یک گله آدم حریف سه چهار نفر نشدند چرا؟! یکی از امورات را میتوان فقدان همین خصیصه دانست! 2. ضعف عقلانیت و فکر رهبری می فرمایند که نظام سلطه تمام پاره های وجودی اش را با فکر اداره میکند. اگر آن تیم فرمز فکر میکردند و به جای آنکه گله وار همه دنبال توپ بدوند طرح و نقشه فکر شده ای را دنبال میکردند شاید نتیجه چیز دیگری می شد. این صحنه مضحک را امت حزب الله بارها و بارها در حال تکرار کردن است. 3. ضعف رهبری و فرماندهی آن جمعیت قرمز رنگ یک گله بدون چوپان است. یک تیم بدون کاپیتان است. یک جمعیت بدون رهبر است. فقدان عاقله نخبگانی رهبر در یک جامعه نیز همین وضعیت را بل صد برابر بدتر تحمیل میکند. صدبرابری که در زندگی واقعی هزینه اش به شدت گزاف است. وقتی جامعه ای از ضرورت رهبری خالی شد و نتوانست این ضرورت را پر کند. جامعه گله وار همچو تخته پاره ای بر روی آب به این سو آن سو کشیده می شود. 4. عدم پذیرفتن نقشهای مکمل ضعف عدم پذیرش نقش های مختلف. همه گله وار دنبال توپ(بخوانید عمل و نقطه اثر) هستند!!! درحالیکه نقطه اثر ضرورتا توپ نیست. اگر تیم قرمز به جای اینکه گله وار همه دنبال توپ بدوند یارگیری سفت و سختی انجام میدادند شاید نتیجه چیز دیگری می بود. لکن همه سودای گرفتن توپ را داشتند و چون رهبری نبود که بدیشان نقشهای مختلف را ببخشد و نیز خودشان هم آنچنان خردمند نبودند که همه دنبال توپ راه نیفتند نتیجه آن شد که دیدیم. 5. تلاش بیشتر ضرورتا به معنای موفقیت نیست!! گاهی اوقات تلاش بیشتر به معنای دوری از موفقیت است! به تعبیر امام صادق علیه السلام: العامل على غير بصيرة كالسّائر على غير الطّريق لا يزيده سرعة السّير إلاّ بعدا اگر بصیرت و دانایی و آگاهی نبود گاهی دست و پا زدن های بسیار بسان تلاش مذبوحانه است. مثل کسی که در آب افتاده و در حال غرق شدن است هر چقدر سریعتر و بیشتر دست و پا بزند بیشتر فرو می رود کافیست بدن خود را به شکل صلیب در بیاورد تا بیاید روی آب!!! ساعتها میتوان پیرو این کلیپ سی ثانیه ای صحبت کرد و از آن آموخت.
🔗این یادداشت را اینجا بخوانید. .
🔰 💠سکانس اول: حقیقت انقلاب اسلامی و چالش ما پس از انتخابات سالهاست حزب الله میخواهد را با پاسخ بدهد. در حالیکه فرع بر یک امر دیگر است! در انقلاب اسلامی مردم مسئله شان و سیاسی نبود. در انقلاب اسلامی مسئله مردم، بودنی دیگر، زیستنی دیگر بود و این در گرو بود. اراده دیگری که هر انسانی مسئولیت خویش و جامعه خویش را بپذیرد. میشل فوکو در این باره میگوید: مردم در بافتی از بحران و مشکلات اقتصادی و غیره قیام کردند، اما مشکلات اقتصادی ایران در این دوران آن‌قدرها بزرگ نیست که مردم در دسته‌های صدهزار نفری و میلیونی به خیابان‌ها بریزند و در مقابل مسلسل‌ها سینه سپر کنند. در مورد این پدیده است که باید صحبت کرد. ... در نهایت با در نظر گرفتن تمام مشکلات اقتصادی، هم‌چنان باید ببینیم که چرا مردم قیام کردند و گفتند : دیگر این وضع را نمی‌خواهیم. ایرانیان با قیامشان به خود گفتند باید همه چیز را در این کشور، اعم از تشکیلات سیاسی، نظام اقتصادی و سیاست خارجی تغییر دهیم. اما به ویژه باید خودمان را تغییر دهیم. باید شیوۀ بودن‌مان و رابطه‌مان با دیگران، با چیزها، با ابدیت، با خدا و غیره کاملاً تغییر کند و تنها در صورت این تغییر ریشه‌ای در تجربه‌مان است که انقلاب‌مان انقلابی واقعی خواهد بود. من فکر می‌کنم در همین‌جاست که اسلام ایفای نقش می‌کند. تشیع دقیقاً شکلی از اسلام است که با تعالیم و محتوای باطنی خود میان اطاعت صرف بیرونی و زندگی عمیق معنوی تمایز قائل می‌شود، وقتی می‌گویم که آنان از طریق اسلام در جست و جوی تغییری در ذهنیت خویش‌اند، این گفته کاملاً سازگار است با این واقعیت که روش سنتی اسلامی از پیش حضور داشته و به آنان هویت می‌داده است، در این شیوه که آنان مذهب اسلام را به منزلۀ نیرویی انقلابی زیست می‌کنند، چیزی غیر از ارده به اطاعتی وفادارانه‌تر از قانون شرع وجود داشت، یعنی اراده به تغییر کل هستی‌شان با بازگشت به تجربه‌ای معنوی که فکر می‌کنند در قلب اسلام شیعه می‌یابند. ... اسلام در آن سال 1978 افیون مردم نبوده است، دقیقاً از آن‌رو که روح یک جهان بی‌روح بوده است. (ص60،ایران روح یک جهان بی روح) 💠سکانس دوم: زمانه ما حکما زمانه، زمانه این خواهد شد که شیفتگان خدمت و نه تشنگان قدرت، یعنی جوانان حزب اللهی پر پرواز به کسب مناصب قدرت بگشایند. بر فرض هم که کارآمد باشند باز هم رویه سوپرمنی و خادم ملت بودن را در پیش خواهند گرفت. بله وضع به جهاتی بهتر خواهد شد اما تکنوکرات های حزب اللهی مخلص به وجود خواهند آمد که مسئله شان پیوند دین و دنیا نبوده و پشت به دین و رو به دنیا برای خدا به پا خواهند خواست!!! ورود جوانان حزب اللهی به مناصب قدرت بدون شک و تردید به فربگی نظام دیوانسالار خواهد انجامید و اینک زمانه این خواهد بود که رخنه پوش دولت مدرن جوانان حزب اللهی باشند که مخلصانه گرده به زیر ماشین توسعه غربی می دهند. 💠سکانس سوم: چه باید کرد؟ کسی از ایشان مقصر نیست! حوزه بایستی نقش تاریخی خویش را ببیند و بفهمد. به نام نامی جمهور، بیش از همه چیز جمهوریت در معرض خطر است. بایستی جمهوریت و اراده ملی به عنوان مسئله اساسی و جان مایه پیشرفت همه جانبه در کانون دغدغه های نخبگان وارد شده و این مقوله را در تعامل تامّ مورد خوانش تئوریک و راهبردی قرار بدهند. جوانان حزب اللهی شیفته خدمت اگر ندانند چیست دور نیست که به صبغه در آیند. مروق امری نیست جز اینکه منطق ولی را قبول داشته باشی اما طرح ولی را نه! اگر طرح رهبری را ندانستیم؛ یا از سر ندانستن کنار گذاشتیم یا فراموش کردیم یا منحرف گشتیم، قطعا و بتّا مسئولیم! فهم برای این موقف راهبردی و نیز جایگاه نقش رکنی جمهوریت و اراده ملی در نسبت با پیشرفت ایران مهمترین گام در پیشبرد انقلاب اسلامی به سوی مقاصد می باشد. .