هدایت شده از مقتلالشهداء فاطمیه سلاماللهعلیها
« رزقِ لایُحتسب »
#مقتل_الشهدای_فاطمیه(س)
| شهادت مادران ، فرزندان و ارواح طیبه |
چند هفته مثل آهوی سرگردانی که مادرش را گم کرده ، به دنبال آن نقطه نورِ امید میگشتم
یک معنا ، یک آغوشِ آسمانی ، یک نگاه ..
تا اینکه پیشنهاد نوشتن درباره شهدای مقتل الشهدای فاطمیه (س) در اوجِ این سردرگمی ، داده شد !
شهدایی که گلچینِ حضرت مادر(س) بودند
و شهادت هرکدام
به نحوی خاص بودنشان را تایید میکرد ...
زنان شهیدی که پاکی وجودشان را به فرزندانِ نوپای خود هم داده بودند
و همین شد ، که بین اسامی آن ۱۸ شهید
نام کودکان هم نوشته شد .
موقعی که روایت حادثه را میخواندم ناخواسته اشک ریختم ...
ماجرای خواب خانم طباطبائی آنقدر وجودم را به غلیان انداخت که با تمام جزئیات پرت شدم به دی ماه سال ۶۵ !
شدم یکی از آن همسایه های که صدای کوبیده شدن درب حیاط راشنید و برق چشمانِ خانم طباطبائی را حین تعریف از حضور بانوی دوعالم در خوابش ، دید
وجودم در روضه بود
مرضیه سادات ، که قرار نبود باشد
اما مهرِ مادر سادات او را خوانده بود .
یا فاطمه ساداتِ هفت ماهه که وجود پاکش زودتر از یکسال در زمین بودن ، بیتاب بهشت شد ..
همه را میدیدم
نوای خالصانه دعا خواندشان را
توسلشان به صاحب مجلس
کتاب دعاهایی که در دستانشان بود
و
لحظه شکاف خوردن سقف و صدای یازهرا(س) گفتن مادر پا به ماهی که زیر آوار پر کشیدن فرزند شش ساله اش سید مرتضی را از صدای نفس هایش ، میفهمید ..
آسمانی شدنِ سید جلال ، مداح کوچکِ روضه
و....
مقتل الشهدای فاطمیه ، فقط روایت یک اتفاقِ هولناک نبود
هر کلمه نوری بود از حضورِ حضرت زهرا (س) و نگاه ویژه ای که به هرکدام از حاضران مجلس داشتند
مقتل الشهدای فاطمیه (س)
دعای اجابت شده مادری بود که اولین آرزویش برای فرزند به دنیا آمده اش « موروثی شدن شهادت » بود
به پهنای صورت اشک میریختم
روایتی خوانده بودم
از گروهی که خالصانه محبت فاطمه زهرا (س) را در دل داشتند و حضرت خودشان آنها را انتخاب کرده بود
حسِ ارادت و احترام به ایشان ، بیش از قبل درونم تقویت شد
من آن نگاه را یافتم
نگاه مادرانه مادرمان زهرا (س)
@fatemiyyeh_ir