[📖✨]

📌تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ ، دختران از آموزش ابتدایی محروم بودند . -در روسیه ، حقوق زن از آغاز تا امروز، ونای بن سعدون ص ۵۳

📌در انگستان ؛ تا سال ۱۹۴۷ به زنان مدرك تحصیلی نمیدادند . 📌در سال ۱۹۱۷ ، در انگلستان ، بہ پیر زنے که در حد دکترا تحصیلات عالیہ کرده بود ، مدرک تحصیلی نداده اند . . -بہ نقل از یکی از مجلات غربی؛ر.ک بیانات رهبری ۱۴ / ۳ / ۷۶

📌زن ها نمیتوانستند آثار علمی شان را بہ نامِ خودشان ثبت کنند و اجباراً بہ نام مستعار مردانه (پدر،برادر ، همسر) امضاء میکردند . -استاد رحیم پور ازغدی بہ نقل از یک مورخ علم اروپایے

🌸تنہا در ڪشور ایران، بہ واسطه ے اسلام و حوزه های شیعے (در فاصله ے سال های ۱۳۰۰ تا ۱۳۷۴ )تعداد ۳۸۴۷ کتاب ، توسط بانوان ترجمہ و تألیف شده است . . -کتابشناسی آثار مذهبے زنان ایرانی ، مجید فرخ زادی

🌸پیامبر اڪرم (ص) : هر پدری کہ خرج رشد علمے دخترش را بپرداز ، خداوند ۲ تا ۱۰ برابر پدری کہ خرج رشد علمی پسرش را میپردازد بہ او پاداش میدهد . . #حدیث

🌸در عصر حاضر ، در همان سالهایے که چنین حقارت هاي در حق زن ، در فرهنگ #غربی مشاهده میشد ، بانو(مجتهده)امین اصفهانے ، اجازه ے اجتهاد از مجتهدان درجه ے اول آن روز اسلام را داشت . . -رهبری ۱۴ / ۳ / ۷۶

🌸وی از صاحبان ڪرسی تدریس بود ، ڪه عالمانے چون علامہ امینی و آیت الله مرعشی نجفے ، از او اجازھ ے روایت داشتند. . در دوره هاے مختلف اسلامے و در حوزه هاي شیعے زنانی بزرگ بر ڪرسی تدریس نشستند و فرزانگانے در مکتب آنان شاگردی کردند ابن عساڪر نزد بیش از ۸۰ زن کسب دانشِ حدیث کرد (زن در اندیشہ ی اسلامی، مهدی مهریزی ص ۵۰) سخاوی (نویسنده ے کتاب الضوء اللامع) از ۵۰ زن در س آموخت . بیش از ۵۰ نفر در ڪلاس درس زینب ، دختر محمد بن عثمان دمشقی ، شرڪت میڪردند . . #ماه_پنهان | #ریکاوری کتابِ #ما_طلبکاریم !

[😂✨] اندر احوالات برعنداز ها . . #اربعین | #محرم

بله میفرمودین😂

#اندر_اندرزگاه_6 چرا یکی از پاچه‌های شلوار بعضی‌شان کوتاه‌تر است؟ نشستم بیخ دلِ جوان میبدی. تک می‌پرید. در یک دستش مفاتیح، در دست دیگرش تسبیح. چشمم افتاد روی تتوی قدِ قرص صابون ساعدش. گفت «بیست روزه اینجام! کارم از وثیقه گذشته!» مثل بقیه حاشا نکرد. - رفتم نعل اسبی لباس بخرم. خوردم به شلوغیا. منِ بچه‌شهرستونی یگان ویژه ندیده بودم! لباس و کلاه و پوتین و سلاح خفن! تسبیحش را گذاشت لای مفاتیح. - از سر فضولی قاطی شدم و جوگیر. شعارم دادم. رفتم جلویِ جلو! رئیس پلیس تندی کرد؛ چنان گذاشتم تو فکش که راهی بیمارستان شد! درِ بند باز شد. ناهار آوردند. یک دیگ ماکارونی با چند سطل ماست. مثل خوابگاه دانشجویی با شوخی و خنده غذا را ریختند توی بشقاب و کاسه‌های تابه‌تای ملامین. با قاشق‌های روحی. همان‌هایی که با اشاره دست دُمش می‌شکند. اشکِ چشمِ استادِ زبان قطع نمی‌شد. گفت دوتا اشک‌آور خالی کرده‌اند توی چشمش! مف دماغ بالا کشید «همه را دوتا می‌بینم و تار!» هرکس باید ظرف خودش را می‌شست. داخلِ حوضچه گوشه حیاط‌خلوت. - بعد ناهار ختم سوره دخان داریم! آبادانی، یک نخ تعارف زد. دستش را رد کردم. دلیل کوتاهی پاچه‌های شلوار را فهمیدم. جیب نداشتند. پاکت سیگارشان را پیچیده بودند لای بند شلوار. خاکستر می‌تکاندند توی قوطی خالی کنسرو ماهی. بابرنامه یا اتفاقی این آدم‌ها داشتند شبکه می‌شدند. یکی شماره داد بقیه از این به بعد برای اصلاح مو بروند مغازه‌اش. یکی گفت ماشین خواستید به من زنگ بزنید. و این لیست مدام به روزرسانی می‌شد. ⭕️ادامه دارد... #محمدعلی_جعفری

[👤✨] استاد رائفی پور: در غرب زنان جوان #آرایش نمیکنند‌،اگر هم ارایش کنند نگاه بدے بهشون دارن یکے از دلایل که زن رو در غرب به عنوان فاحشه میشناسند ارایش غلیظ هست،به همین دلیل وقتی یه غربی ایران میاد بهم میریزه میگه اینا چرا اینجورین؟ فکر میکنه همه فاحشه ان،درصورتی که این به اون قصد نیست!