eitaa logo
ریحانه ؛ 🇵🇸
805 دنبال‌کننده
324 عکس
51 ویدیو
73 فایل
ــــ ـ ‹ قصه دقیقا از همونجایی شروع شد ؛ که پشت قلب‌هامون بارون خورد و ما جوونه زدیم ^^🤍 › ــــ ـ 🌱 رسانه‌ي‌‌‌‌‌‌‌‌ فرهنگی اجتماعیِ ریحانه ؛ " وابسته به گروه جهادی #ریحانةالحسن " ‌‌ ‌‌• این‌جا را بِکاوید ↫ @YouinYou سبز باشید 🌿 .
مشاهده در ایتا
دانلود
پاتوق دخترانه ریحانه🌱 به صرف خوشمزگی‌جات دعوتید🍹 قرار ما، چهار تا هفت مهرماه، طبقه‌‌ بالا نمایشگاه دائمی شورابیل پاتوق ویژه دختران🪞 منتـظرتونیم!🌿 ⊹ @Reeyhane_ir 🌱༉
19.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"روایت مهر و ماه" از جزئیات خدمت خادمین تا جنب و جوش غرفه‌داران یک روز قبل از افتتاح نمایشگاه ...⏳ ⊹ @Reeyhane_ir 🌱༉
40.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر کاری اولین بارش پر از چالش های جدیدِ و ما شاهد اولین نمایشگاه عفاف و حجاب با درون‌مایه فرهنگی بودیم🪞... از پنجره ای نو نشستیم به تماشای مهر و ماه تجربه‌ای جذاب و متفاوت ❤️🌿 ⊹ @Reeyhane_ir 🌱༉
ـــ ـ اختتامیه نمایشگاه مـــ ـهر و مـــ ـاه 🌙 امروز "جمعه" راس ساعت ۱۹ 🥨° ⊹ @Reeyhane_ir 🌱༉
48.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدق و صفا، خلوص و یقین، عـــ ـشق و آرزو بارانِ واژه‌هاست با شما ...🌿 ⊹ @Reeyhane_ir 🌱༉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خونِ حاج‌قاسم، کلید فتحِ قدس خواهد بود و این کلید از آن کلیدها نیست که نچرخد، خواهید دید 🇵🇸... ــ حاج‌‌حسین‌ یکتا‌ ــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ashvan - Bekhand (320).mp3
9.09M
به نظر بچه های یکی از لازمه‌های از بین بردنِ ساختنِ یه پلی لیستِ شاد و پُر از انگیزه‌ است 🐼🌴 ⊹ @Reeyhane_ir 🌱༉
ـــ ـ ‌خوشبخت بود🌱، زیرا هیچ سؤالی نداشت. اما روزی سؤالی به سراغش آمد. و از آن پس خوشبختی دیگر، چیزی کوچک بود. او از خدا معنی زندگی را پرسید. اما خدا جوابش را با همان سؤال داد. خدا گفت: «اجابت تو همین سؤال توست. سؤالت را بگیر و در دلت بکار و فراموش نکن که این دانه‌ای‌ست که آب و نور می‌خواهد. او سؤالش را کاشت. آبش داد و نورش داد. و سؤالش جوانه زد و شکفت و ریشه کرد. ساقه و شاخه و برگ. و هر ساقه سؤالی شد و هر شاخه سؤالی و هر برگ سؤالی. و او که زمانی تنها یک سؤال داشت، درختی شد که از هر سر انگشتش سؤالی آویخته بود. و هر برگ تازه، دردی تازه بود و هر بار که ریشه فروتر می‌رفت، درد او نیز عمیق‌تر می‌شد. فرشته‌ها می‌ترسیدند. فرشته‌ها از آن‌همه سوال ریشه‌دار می‌ترسیدند. اما خدا می‌گفت: «نترسید، درخت او میوه خواهد داد. و باری که این درخت می‌آورد معرفت است.» فصل‌ها گذشت و دردها گذشت و درخت او میوه داد و بسیاری آمدند و جواب‌های او را چیدند. اما در دل هر میوه‌ای، باز دانه‌ای بود و هر دانه آغاز درختی و هر که میوه‌ای را برد، در دل خود بذر سؤال تازه‌ای را کاشت. 🕊 ⊹ @Reeyhane_ir 🌱༉