eitaa logo
منتظران ظهور³¹³
431 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
33 فایل
وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُم و هر که به تو پناه بَرَد در امان است.. ❤️‍🩹 بیمارتوام کاش‌که‌تجویز‌کنی‌آمدنت‌را... تولدمون:[1401/3/25] کپی؟ فورر قشنگ تره 🥰(استفاده شخصی با ذکر صلوات)
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان‌عشق‌است‌،،چشم . . 👀♥️!
یـھ‌قسمت‌تودعاۍ‌ڪمیل‌هست‌ك‌میگھ: ‹ خدایـا‌مرا‌باآنچه‌ازاسرارِنھهانم‌ ؛ میدانۍرسوا مساز✨ › -بنظرم‌قشنگ‌ترین‌دعایۍك‌میتونیم ازخـدابخوایم‌همـینھه . . ˘˘!☁️ "🛒🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Refiggggg
منتظران ظهور³¹³
_✨
پرسیدم‌لباس‌پاسدارۍچه‌رنگیہ؟! سبز؟یاخاکۍ؟ ‌خندیدوگفت: +ایـن‌لباس‌هآعادت‌کردن یاخونۍباشن‌یاگِلۍ(: "🛒🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Refiggggg
بچه‌شیعه‌زشته‌بمیره‌ ؛ بچه‌شیعه‌باید‌شهید‌بشه!🇮🇷✨
منتظران ظهور³¹³
داستان‌عشق‌است‌،،چشم . . 👀♥️!
گفت:‌تجربۍ‌میخونم؛قراره‌پزشڪ‌بشم👩🏻‍⚕ - گفتم:‌بندگۍ‌میخونم؛‌‌قراره‌شہیدبشم 🧕🏻-
حسین‌جان! خسته ام از خودم ،، بغلم میکنی( :؟
در‌بند‌کسی‌باش‌ ؛ که‌در‌بند‌حسین‌است.
🌸🌸🌸🌸🌸 از خالڪوبی تا شهـادت قسمت پـنـجـم مجید قربان‌خانی مجید سوزوڪی نیست داستان مجید را بسیاری با «مجید سوزوڪی» اخراجی‌ها مقایسه ڪرده‌اند. پسر شروشور و لات مسلڪی ڪه پایش را به جبهه می‌گذارد و به‌یڪ‌باره متحول می‌شود؛ اما خواهر مجید می‌گوید مجید قربان‌خانی، مجید سوزوڪی نیست: «بااینڪه خودش از مجید اخراجی‌ها خوشش می‌آمد؛ اما نمی‌شود مجید ما را به مجید اخراجی‌ها نسبت داد. برای اینڪه مجید سوزوڪی به خاطر علاقه به یڪ دختر به جبهه رفت؛ اما مجید به عشق بی‌بی زینب همه‌چیز را به‌یڪ‌باره رها ڪرد و رفت. از ڪار و ماشین تا محله‌ای ڪه روی حرف مجید حرف نمی‌زد. مجید سوزوڪی اخراجی‌ها مقبولیت نداشت؛ اما مجید ما خیلی محبوب بود. ماشین مجید همیشه بدون هیچ قفل و دزدگیری دم در پارڪ بود. هیچ‌کس جرات این را نداشت که به ماشین او دست بزند. همه می‌دانستند ماشین مجید است. برای مجید همه احترام قائل بودند؛ اما او با همه این‌ها همه‌چیز را رها ڪرد و رفت.» شهید مجید قربانخانی 💐 🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 از خالڪوبی تا شهـادت قسمت شـشـم نصفه‌شب‌ها مجبور می‌ڪردڪله‌پاچه بخوریم مجید در هر چیزی مرام خاص خودش را دارد. حتی وقتی قهر می‌ڪند و نمی‌خواهد شب را خانه بیاید. حتی وقتی نصفه‌شب‌ها هوس می‌کند ڪل خانه را به ڪله‌پاچه مهمان ڪند. حالا مجید نیست و تمام چیزهای عجیب و غیرمنتظره را با خود برده است مادر مجید می‌گوید: «معمولاً دیروقت می‌آمد؛ اما دلش نمی‌آمد چیزی را بدون ما بیرون بخورد. ساعت سه نصفه‌شب با یڪ‌دست ڪامل ڪله‌پاچه به خانه می‌آمد و همه را به‌زور بیدار می‌ڪرد و می‌گفت باید بخورید. من بیرون نخورده‌ام ڪه با شما بخورم. من هم خواب و خسته سفره پهن می‌ڪردم و ڪله‌پاچه را ڪه می‌خوردیم» ساناز خواهر بزرگ‌تر مجید می‌گوید: «زمستان‌ها همه در سرما ڪنار بخاری خوابیده‌اند اما ما را نصفه‌شب بیدار می‌ڪرد و می‌گفت بیدار شوید برایتان بستنی خریده‌ام و ما باید بستنی می‌خوردیم.» پدر مجید هم بعد از خال‌ڪوبی دست مجید به او واکنش نشان می‌دهد و مجید شب را خانه نمی‌آید اما قهر ڪردن او هم مثل خودش عجیب است: «خال‌ڪوبی برای ۶ ماه قبل از شهادت مجید است. می‌گفت پشیمان شدم؛ اما خوشش نمی‌آمد چند بار تڪرار ڪنی. می‌گفت چرا تڪرار می‌کنید یڪ‌بار گفتید خجالت ڪشیدم. دیگر نگویید. وقتی هم از خانه قهر می‌ڪرد شب غذایی را ڪه خودش می‌خورد دو پرس را برای خانه می‌فرستاد. چون دلش نمی‌آمد تنهایی بخورد.» شهید مجید قربانخانی 🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 از خالڪوبی تا شهـادت قسمت هفتــم روضه حضرت زینب مجید را زیر و رو می‌ڪندمجید قهوه‌خانه داشت. برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه نان بربری می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد ڪه هنوز شنیدنش لبخند را یاد بقیه بیندازد. بارها هم ڪنار نانوایی می ایستاد و برای ڪسانی ڪه می دانست وضعیت مناسبی ندارند. نان می خرید و دستشان می رساند.  قهوه‌خانه‌ای ڪه به گفته پدر مجید تعداد زیادی از دوستان و همرزمان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند ڪه حالا خیلی‌هایشان هم شهید شدند: «یڪی از دوستان مجید ڪه بعدها هم‌رزمش شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت. یڪ‌شب مجید را هیئت خودشان می‌برد ڪه اتفاقاً خودش در آنجا مداح بود. بعد آنجا در مورد مدافعان حرم و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر سینه می‌زند و گریه می‌ڪند ڪه حالش بد می‌شود. وقتی بالای سرش می‌روند. می‌گوید: «مگر من مرده‌ام ڪه حرم حضرت زینب درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان شب تصمیم می‌گیرد ڪه برود. شهید مجید قربانخانی 💐 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
استغفرالله صلوات بچه‌هیئتی‌فحش‌نمیده! به‌شوخی‌یاجدی‌فرقی‌نمیکنه، بگذاریدکسانی‌که‌ناسزامی‌گویند، تنهاکسانی‌باشندکه‌حزب‌الهی‌نیسـتند! -استادپناهیان... 🌿🖇"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @Refiggggg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ چشمهای دل من در پی دلداری نیست درفراق توبجز گریه مرا کاری نیست سوختن درطلب یوسف زهراعشق ست بنازم به چنین عشق که تکراری نیست
🌷همیشه می‌گفت: در زندگی آدمی موفق‌تر است که در برابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بے‌منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود.. 🔸 🔸
👤استاد پناهیان: 🌻تو اگر بسیجی هستی، نشون بده به بقیه ببینم؛ در کار کردن، در درس خواندن، در خدمت کردن؛ ✔️۲برابر دیگران کار میکنی؟ ✔️۲برابر دیگران درس میخونی؟ ✔️۲برابر دیگران بی‌ادعایی؟ ✔️۲برابر دیگران مظلومیت تحمل میکنی؟ ✔️۲برابر دیگران مهربانی میکنی؟ ✔️۲برابر دیگران لبخند میزنی؟ 🌿این یعنی بسیجی!
میگف؛ چادر سخته ، دست و پا گیره ... راستم می‌گفت! چادری بودن لیاقت میخواد"!:))))
✨بزرگی میگفت: به خــدا وابسته شو پرسیدم چگونه؟ گفت:چگونه به دیگران وابسته میشوی؟ گفتم: با حرف زدن، رفت و آمد و دیدارهای مڪرر.... گفت: پس با خدا هم زیاد حرف بزن، رفت و آمد ڪن و زیاد ببینش...
کاری کن ای 🌷 شهید...🌷 🌿بعضی وقت ها نمیدانم؛ درگرد و غبارگناه این دنیاچه کنم. 🌿مراجداکن اززمین دستم رابگیر... میخواهم دردنیای تو آرام بگیرم.
سلام امام زمانم✋🌸 🔺صدا ڪردنت سخت نیست من سختش ڪردہ‌ام با زبانے ڪہ گناہ آن را لال ڪردہ 🔺اَدعوكَ يا سيدی بِلِسان قَدْ اَخْرَسَه ذَنْبُه مےخوانمت اے آقاے من بہ زبانے كہ گناہ لالش
ڪیفیت‌نماز . .🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂سه شنبه ها نسیم جمکرانت.... ‌‌‌ به دل ها میدهدحال وهوایی... 🍂نشسته برلب شیعه همین ذکر.... کجایی یااباصالح کجایی؟؟