eitaa logo
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
4.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
8.3هزار ویدیو
301 فایل
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمی‌شود🌷 رفیق‌شهیدمْ‌دورهمی‌خودمونیه✌️ خوش‌اومدی‌رفیق🤝 تأسیس¹⁰/⁰³/¹³⁹⁸ برام بفرست،حرف،عکس،فیلمی،صدا 👇 https://eitaayar.ir/anonymous/vF1G.Bs4pT جوابتو👇ببین https://eitaa.com/harfhamon کپی‌آزاد✅براظهورصلوات‌📿هدیه‌کردی‌چه‌بهتر
مشاهده در ایتا
دانلود
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
‌🌷مهدی شناسی ۱۳۵🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹ابوتراب🌹 ◀️قسمت اول 🌱آقاي شيخ علي اكبر نهاندي د
🌷مهدی شناسی ۱۳۶🌷 🔷اسامی امام زمان عج الله فرجه🔷 🌹ابوتراب🌹 ◀️قسمت دوم 🌱آقاي شيخ علي اكبر نهاندي در عبقري الحسان در ذيل آيه۶۹ سوره مباركه زمر «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها وَ وُضِعَ الْكِتابُ وَ جيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» «و زمين (در آن روز) به نور پروردگارش روشن مى شود، و نامه هاى اعمال را پيش مى نهند و پيامبران و گواهان را حاضر مى سازند، و ميان آنها بحق داورى مى شود و به آنان ستم نخواهد شد» 🌱ايشان مي‌گويد: رب در اين آيه منظور امام زمين است. هركس خاك معرفتيش آمادگي لازم تربيت را داشته باشد به بركت نور خورشيد ولايت و آب معرفتي به رويشي خاص دست مي‌يابد و در ظل تشعشعات امام زمان زندگيش به بركت و ماندگاري حقيقی مي‌رسد. 🌱نگاه بعدي به خاك اين نكته را بر ما روشن مي‌كند كه خاك محل پنهان كردن گنجهاست و بسياري از گران بها‌ترين گنجها در خاك پنهان مي‌شود كه بعد از سالها تلاش كاوشگران كشف مي‌شود. 🌱تمام افراد گنج حقيقت حضرت را در دل خويش پنهان دارند. فقط كافي است كاوشگري خويش را بدست گيرند زيرا انسان فطرتاً امام زمان شناس است. 🌱ابوتراب در اين معنا پدر گنجهاي مخفي انسان است. هر كس قصد بهره‌وري از گنجهاي وجود خود را داشته باشد بايد به نام ابوتراب حضرت متوسل شود. 🌱ويژگي ديگر خاك مطهِّر بودن است. زمان فقدان آب براي رفع حدث، خاك جايگزين مي‌شود.چنانچه كسي آب در دسترس نداشته باشد از خاك براي وضو استفاده مي‌كند.با اين اشارت بايد گفت هركس فطرتاً پاك و مطهر زاده مي‌شود و حضرت پدر تمام مطهرات عالم است. اگر كسي غفلت ورزيد و از مسير حق دور شد اما به لطف پروردگار به خطاي خويش واقف گشت قصد توبه كرد گويا به وجود مطهر ابوتراب دست توسل دراز كرده است. 🌱حضرت ابوتراب‌اند. يعني طهارت بخش و پاك كننده‌اند. هركس گرفتار انواع رذيلتهاي اخلاقي، تربيتي،اعتقادي و رفتاري... است. براي رهايي از اين رذيله‌ها باید به وجود مطهر حضرت متوسل شود. 🌱گاهي ابوتراب چنان افراد را از رذايل اخلاقی پاك مي‌كند كه حتي خود فرد، آن رذيله را از خاطر مي‌برد و به گفته آيت‌الله بهجت، امام زمان در دلش مسجدي بنا مي‌كنند. يعني قلب به گونه‌اي از رذايل فاصله مي‌گيرد كه لياقت قدمگاه شدن ابوتراب را مي‌يابد. ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
تازه اومده بود جبههـ یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید: وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ،
در به در دنبال آبـ🥃 مى گشتيم جايى كه بوديم آشنا نبود ، وارد نبوديم 🙄🙄🙄 تشنگى فشار آورده بود 😨😨😨 «بچه ها بيايين ببينين... اون چيه؟» 🤔🤔🤔 يك تانكر بود هجوم برديم طرفش 🏃‍♂🏃‍♂🏃‍♂ اما معلوم نبود چى توشه روى يه اسكله نفتى هر چيزى مى تونست باشه گفتم: « كنار... كنار... بذارين اول من يه كم بچشم ، اگه آب بود شما بخورين» 🤫🤫🤫 با احتياط شيرش رو باز كردم ، آب بود به روى خودم نياوردم ، 🤭🤭🤭 یه دلِ سير آب خوردم 😆😆😆 بعد دستم رو گذاشتم روى دلم 🤪🤪🤪 نيم خيز پا شدم اومدم اين طرف بچه ها با تعجب و نگرانى نگام مى كردن 🧐🧐🧐 پرسيدند «چى شد؟...» هيچى نگفتم 😶😶😶 دور كه شدم، گفتم «آره... آبه... شما هم بخورين...» 🤣🤣🤣 يك چيزى از كنار گوشم رد شد خورد به ديوار 😫😫😫 پوتينـ بود... ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
〖دلتنگ‌نگاهت دلتنگ‌وجودت دلتنگ‌لبخندت(:💔🌱…〗 - امیري‌قاسم! •لحظه هاتون شهدایی 🌸🌱
💠 امروز داشتم به اسم شهیدگمنام فڪر میڪردم شهید گمنام... 🔵یعنے یڪ قبر ساده ڪہ فقط رویش نوشته فرزند روح_الله... 🔵یعنے یڪ قبر کوچک ڪه داخلش یڪ قهرمان پاڪ خوابیده اما بے نام... شهید گمنام 🔵 یعنی قبر خاڪ گرفته و بے رنگ و لعاب... شهید گمنام یعنے مادر... مادرے ڪہ سر هر چهار هزار قبر گمنام گلزار را طے میڪند بہ امید اینڪه یڪے از آنها پسرش باشد... شهید گمنام 🔵یعنے بغض... 🔵یعنے یڪ پسر جوان ڪه ڪلے آرزو داشت... ولے نشد... نشد ڪه به هیچ ڪدامشان برسد... یڪروز رفت و دیگر برنگشت... وقتی هم ڪه برگشت شد گمنام... شد شبیه مادرش زهرا"سلام الله"... 🔵وقتےاز ڪنار قبر شهید_گمنامے رد میشوے به این فڪر ڪن ڪه اون هم یڪ جوان بود عین تو فقط گمشده ست.. گمنامے یعنی درد... دردے شیرین... 🔵یعنے با عشق یڪے شدن... 🔵یعنے اثبات اینکه از همه چیزت براے معشوقت گذشتے... یعنی فقط خدا را دیدی و رضای او را خواستی نه تعریف و تمجید مردم را. گمنامی یعنی ...... اے کاش همه ے ما گمنام باشیم
قسمت شصت و یکم داستان دنباله دار : خیانت روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم … دلخوریش از من واضح بود … سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه … مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه …توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید … و من رو خطاب قرار نمی داد … اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم … حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود …    سه، چهار ماه به همین منوال گذشت … توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو … بدون مقدمه و در حالی که … اصلا انتظارش رو نداشتم … یهو نشست کنارم … – پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ … اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن … چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ …     همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن … با دیدن رفتار ناگهانی دایسون … شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد …هنوز توی شوک بود اما آرامشم رو حفظ کردم …  دکتر دایسون … واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ … اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟… یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن … و وقتی یه مرد … بعد از سال ها زندگی …از اون زن خواستگاری می کنه … اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟… یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ … یا بوده اما حقیقی نبوده؟ …     خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم … خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود … منم بی سر و صدا … و خیلی آروم … در حال فرار و ترک موقعیت بودم … در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون … در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه … توی اون فشار کاری …   که یهو از پشت سر، صدام کرد … بامــــاهمـــراه باشــید🌹 قسمت شصت و دوم داستان دنباله دار : زمانی برای نفس کشیدن دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد … می خواستم گریه کنم … چشم هام مملو از التماس بود … تو رو خدا دیگه نیا… که صدام کرد … – دکتر حسینی … دکتر حسینی … پیشنهاد شما برای آشنایی بیشتر چیه؟ …   ایستادم و چند لحظه مکث کردم … – من چطور آدمی هستم؟ …   جا خورد … – شما شخصیت من رو چطور معرفی می کنید؟ … با تمام خصوصیات مثبت و منفی …   معلوم بود متوجه منظورم شده … – پس علائق تون چی؟ … – مثلا اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و … واقعا به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ … مثلا اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟ … چند لحظه مکث کردم … طبیعتا اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه … ممکنه نتونن … در کنار اخلاق … بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است …اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار … آدم ها چه کار می کنن یا چه واکنشی دارن …     اما این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت … بدون توجه به واکنش دیگران … مدام میومد سراغم و حرف می زد … با اون فشار و حجم کار … این فشار و حرف های جدید واقعا سخت بود … دیگه حتی یه لحظه آرامش … یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم …    دفعه آخر که اومد … با ناراحتی بهش گفتم … – دکتر دایسون … میشه دیگه در مورد این مسائل صحبت نکنیم؟ … و حرف ها صرفا کاری باشه؟ …   خنده اش محو شد … چند لحظه بهم نگاه کرد … – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ … بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @Refighe_Shahidam313
قسمت شصت و سوم داستان دنباله دار : خدای تو کیست؟ خنده اش محو شد … – یعنی … شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟ …   چند لحظه مکث کردم … گفتن چنین حرف هایی برام سخت بود … اما حالا … – صادقانه … من اصلا به شما فکر نمی کنم … نه به شما…که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم … نه فکر می کنم، نه …   بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم … دوباره لبخند زد … – شخص دیگه که خیلی خوبه … اما نمی تونید واقعا به من فکر کنید؟ …   خسته و کلافه … تمام وجودم پر از التماس شده بود … – نه نمی تونم دکتر دایسون … نه وقتش رو دارم، نه … چند لحظه مکث کردم … بدتر از همه … شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید …  – ولی اصلا به شما نمیاد با فکر و حرف دیگران در مورد خودتون … توجه کنید … یهو زد زیر خنده … اینقدر شناخت از شما کافیه؟ … حالا می تونید بهم فکر کنید؟ …     – انسان یه موجود اجتماعیه دکتر … من تا جایی حرف دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته… حتی اگر شما از من یه شناخت نسبی داشته باشید … من ندارم … بیمارستان تمام فضای زندگی من رو پر کرده … وقتی برای فکر کردن به شما و خوصیات شما ندارم … حتی اگر هم داشته باشم … من یه مسلمانم … و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید … از نظر شما، خدا … قیامت و روح … وجود نداره …  در لاکر رو بستم … – خواهش می کنم تمومش کنید …   و از اتاق رفتم بیرون… بامــــاهمـــراه باشــید🌹 قسمت شصت و چهارم داستان دنباله دار : جراحی با طعم عشق برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ... برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ... - من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ... داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ... چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ... - اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ... خندید ... سرش رو آورد جلو ... - مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ... برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ... با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ... توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ... به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
🍃🌸🍃🌺 یلدا که چیزی نیست من شبی بلند تر ازاین هم داشته ام.. مثل شبی که تو رفتی! به یاد همه شهدای مدافع حرم که این شب یلدا کنار خانواده هاشون نیستند. یلدا تولد شهید سالخورده هست ، سالروز زمینی شدنت مبارک ❤️ 99/10/01
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
‌خدا اهل "رفاقت" است! خُـدا رفیق‌دارے و جوانمردی را دوسـت دارد، خـودش بیش از همه اهل رفاقت ومروت ا
«أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ.» سوره‌حدید/آیه‌۱۶ پس کِـی قلبت را به من می‌دهی؟؟؟ هنوز وقتش نرسیده؟ .. هنوز‌فکر‌میکنی‌جز‌من، کسی‌خریدار دلت‌باشه؟! ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
🍂خسـته ام ازایــن همـه تکرار دلــمـ♥️ حـریـــم امـنی می خواهــد. ای شهـیـــــد مـــرابـخـوان بـه سرزمین آرامشتـ😌 مـرا ببخش اگـر گـاهـی یـادتـ دیـرمیشود😔 مــا زمین گـیـ🌍ـر خویشتنیـم مــارابــه اسـم بخوانیـد که بپــرد از سـرمــا خـواب_غفلت!! ای کـه‌مــراخوانــده‌ای راه‌نشـانم‌بــده😔 🥀🥀 ❀❀ @Refighe_Shahidam313 ┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
لحظه هاتون بهشت حمد شفا فراموش نشه 🤲🤲🤲
✨به توکل نام اعظمت✨ "بسم الله الرّحمن الرّحیم" 🌅روز خود را با سلام به چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅 بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّحمنِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿن بن ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹 ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا ❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" 🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... یادشهداباصلوات+وعجل‌فرجهم 🍂🌧🍂🌧🍂🌧 🔶رفیق شهیدم🔶 اخرالزمان 🕊🥀 رفیق شهیدم 🆔 @Refighe_Shahidam313 -┄┅═✼ 🍂🍃🍂 ✼═┅┄-