رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
اولین شهید مدافع حرم شهر اراک ، تکاور پاسدار محمد زهره وند🥀 در تاریخ ۱۳ فروردین ماه سال ۱۳۶۵ در شهر
به روایت از همسر شهید🥀 :
مشغول درس و کسب تجربیات دوران نوجوانی بودم که به واسطه یکی از دوستانی که پدرشان پاسدار بود به «محمد»🥀و خانواده او معرفی شدم . از ابتدا دوست داشتم با یک نظامی یا پاسدار ازدواج کنم.
آشنایی ما ۱۰ روز به طول کشید ، در این مدت کمتر از نیم ساعت با هم صحبت کردیم ؛ آقا «محمد»🥀 از ملاکها و سختیهای شغلش برایم گفت . در دو جلسه خواستگاری فقط از #حجاب ، احترام ، صبوری و راز داری صحبت کرد ، البته همه این موارد را مرتب روی کاغذ نوشته بود.
دوران دو ماهه شیرین عقد به سرعت گذشت و شب عید غدیر سال ۹۰ با برگزاری یک جشن ساده عروسی ، من و محمد🥀 زندگی مشترکمان را شروع کردیم . محمدجان🥀 زندگی را خیلی خوب مدیریت میکرد و خدا را شاکرم از این که در مدت چهار سال زندگی مشترک به کوچکترین مشکلی برخورد نکردیم.
نمونه کامل یک مرد با #ایمان بود که نماز اول وقتش هرگز ترک نمیشد و محبتهای بی دریغش شامل حال همه میشد . نصایح و اوامر به معروفش را جوانان محل و بستگان دور و نزدیک قبله راهشان میکردند...
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
به روایت از همسر شهید🥀 : مشغول درس و کسب تجربیات دوران نوجوانی بودم که به واسطه یکی از دوستانی که پ
احترام به والدین و حجاب از اولویتهایش بود ، چادر زهرایی برایش چنان با ارزش بود که در آخرین سفارشهایش از من خواست دُردانهاش با حجاب زهرایی در اجتماع و محافل حضور پیدا کند.
زمانیکه «ریحانه» متولد شد بسیار ضعیف بودو از این بابت من بسیار نگران بودم اما همیشه «محمد»🥀 دلداری ام میداد و میگفت :«ریحانه را به خدا سپردهام خودش بر ایمان حفظش میکنه» همیشه وقتی از محیط کار به خانه بر میگشت با وجود تمام خستگی اش با «ریحانه» مشغول بازی میشد.😔
با شنیده شدن زمزمه جنگ سوریه ، مأموریتهای محمد🥀 هم بیشتر از گذشته شد به طوری که گاهی این نبودنها ۴۰ روز طول میکشید . اما خانه کوچک و صمیمی ما هنوز هم رونق زندگی داشت.
احساس میکردم «محمد»🥀حس و حال دیگری پیدا کرده شب تا سحر ، «اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» ذکر نماز شب و نیاز اشکهایش شد. روزه داریهای مکرر ، تلاوتهای وقت و بی وقت محمد🥀 بوی شهادت گرفته بود.😔
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
احترام به والدین و حجاب از اولویتهایش بود ، چادر زهرایی برایش چنان با ارزش بود که در آخرین سفارشهایش
هر دو سه روزی یک بار تماس میگرفت و صدای گرمش آرام بخش وجود من میشد ؛ بعد از گذشت ۲۰ روز در ۶ آبان ماه بود که در تماس آخرش گفت دست کم یک هفتهای منتظر تماسهایش نباشم و من در آن مکالمه کوتاه تنها یک جمله گفتم «دوستت دارم و مراقب خودت باش».😔
یک هفته بعد از آخرین تماسمان بود که همه همرزمان «محمد»🥀برگشتند و تنها من ماندم و دلواپسی و چشم انتظاری آن روزها بود که #حس مادران شهدای جاویدالاثر🥀را با عمق وجود درک کردم
زمانی که محمدجان🥀 عازم سویه شد ، ریحانه فقط ۱۸ ماه داشت و مثل دیگر کودکان در این سن نسبت به نبود پدرش خیلی احساس دلتنگی و بیقراری نمیکرد ، اما اکنون نمیدانم سؤالها و خواستههای دوران کودکیاش را
چگونه پاسخ دهم.😔
دو ماه زندگیام در برزخ گذشت تا اینکه خبر شهادت «محمد»🥀 را آوردند . آری «محمد»🥀 با بال آرزوهایش پَر کشید و مرا در حیرت و بهت عمیق جای گذاشت .
لحظات دلتنگی های «ریحانه» برای «محمد» به کُندی میگذرد.😔
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
هر دو سه روزی یک بار تماس میگرفت و صدای گرمش آرام بخش وجود من میشد ؛ بعد از گذشت ۲۰ روز در ۶ آبان م
هر وقت به خیابان یا پارک میرویم وقتی کودکی را دست در دست پدرش میبیند دلتنگیها و بهانه گیریهای «ریحانه» شروع میشود و مدام میگوید :«کی میشه ما هم بریم پیش خدا ؟» یا اینکه «چرا بابا ما رو با خودش نبرد ؟» و من پاسخی ندارم که بتوانم نسبت به سنش او را قانع کنم.😔
مادر «محمد»🥀 با وجود اینکه دو سال از شهادت🥀 فرزندش میگذرد هر روز بدون استثنا در گرمای تابستان و سرمای زمستان بر سر مزار فرزند شهیدش🥀 میرود و ساعتها بر سر مزارش مینشیند و با او درد دل میکند.😔
سرانجام شهید محمد زهره وند🥀هم درتاریخ نهم آبان ماه 94 در سوریه به شهادت🥀رسید.
پیکر ایشان بعد از گذشت ۲ ماه به کشور برگشت و تشییع و خاکسپاری شد.
مزار شهید🥀 گلزار شهدای شهرستان اراک.
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
هر وقت به خیابان یا پارک میرویم وقتی کودکی را دست در دست پدرش میبیند دلتنگیها و بهانه گیریهای «ریحا
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای هسته ای🥀
و علی الخصوص شهید سرفراز
💠 شهید محمد زهره وند💠
🌷 صلوات 🌷
✨ التماس دعای فرج وشهادت✨
یاعلی مدد
#معرفی_شهید
جهت تعجیل در فرج آقا#امام_زمان و شادے ارواح مطهر شـهدا صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
May 11