animation.gif
928.4K
سلام علکیم
لحظه هاتون پر از آرامش
گلهای زیبا تقدیم نگاه های مهربونتون
ممنون که رفیق شهیدم رو مهمون نگاه هاتون کردین
حضور گرمتون باعث دلگرمی محفل ماست
✌️🌱🌸🌱✌️
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
خواهَرَمِ! سَرَم رَفتِ تا... روسریَتِ نَرود حِجابِ شُما خوآهَرانِ کُوبَندِه تَر از خُونِ سُرخِ ما
#چادرانه
و بانو
بدان که
تو هستی با چادرتـ❤️
پادشاهِ فرشته ها
عصمت الله
...ریحانه ی خلقت خدا ...
هوای ¬چادرتГ را
°زهراگونه° داشته باش ...
#حجاب
دختران _چادری
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
یادِ دیدارِ نخستت بودم... با همه سادگی و حجب و حیا می رفتی نه نگاهت به کسی نه زدی چشم
از عنایات
امام رئوف است
که بعد از مشهد
سربچرخانی
و دلبر به کنارت باشد...
#دلبرانه
#عاشقانه_مذهبی
#مذهبیها_عاشقرند
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله می فرماید : نماز پرچم اسلام و علامت و نشانه مسلمانان بودن
از امام حسن(ع) پرسیدند: شخص با کرامت کیست؟ فرمود:
کریم
شخصی است که
قبل از اینکه از او درخواست شود
...میبخشد...
تحف العقول:225
یاکریم اهل بیت 🌹
#حدیث
#کریم_اهل_بیت
#دوشنبه_های_امام_حسنی
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#نسل_سوخته براساس داستان واقعی به قلم #شهید_مدافع_حرم #سید_طاها_ایمانی #رمان_واقعی #رمان #قسمت
#نسل_سوخته براساس داستان واقعی به قلم #شهید_مدافع_حرم #سید_طاها_ایمانی
#رمان_واقعی
#رمان
#قسمت_65
#قسمت_66
#قسمت_67
#قسمت_68
❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️☃❄️❁══┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#نسل_سوخته براساس داستان واقعی به قلم #شهید_مدافع_حرم #سید_طاها_ایمانی #رمان_واقعی #رمان #قسمت
#قسمت_شصت_و_نهم_رمان_نسل_ سوخته: مثل کف دست
برگشتم توی اتاقم ... بی حال و خسته ... دیشب رو اصلا نخوابیده بودم ... صبح هم که رفته بودم دعای ندبه ... بعد از دعا ... سه نفره کل مسجد رو تمییز کرده بودیم ... استکان ها رو شسته بودیم و ...
اما این خستگی متفاوت بود ... روحم خسته بود و درد می کرد ... اولین بار بود که چنین حسی به سراغم می اومد ...
- اگر من رو اینقدر خوب می شناسی ... اینقدر خوب که تونستی توی یه حرکت ... همه چیز رو از زیر زبونم بکشی... پس چرا این طوری در موردم فکر می کنی و حرف میزنی؟ ... من چه بدی ای کردم؟ ... من که حتی برای حفظ حرمتت ...
بی اختیار، اشک از چشمم فرو می ریخت ... پتو رو کشیدم روی صورتم ... هر چند سعید توی اتاق نبود ...
خدایا ... بازم خودمم و خودت ... دلم گرفته ... خیلی ...
تازه خوابم برده بود ... که با سر و صدای سعید از خواب پریدم... از عمد ... چنان زمین و زمان و ... در تخته رو بهم می کوبید ... که از اشیاء بی صدا هم صدا در می اومد ... اذیت کردن من ... کار همیشه اش بود ...
سرم رو گیج و خسته از زیر پتو در آوردم ... و نگاهش کردم...
چیه؟ ... مشکلی داری؟ ... ساعت 10 صبح که وقت خواب نیست ... می خواستی دیشب بخوابی ...
چند لحظه همین طور عادی بهش نگاه کردم ... و دوباره سرم رو کردم زیر پتو ...
من همبازی این رفتار زشتت نمیشم ... کاش به جای چیزهای اشتباه بابا ... کارهای خوبش رو یاد می گرفتی ...
این رو توی دلم گفتم و دوباره چشمم رو بستم ...
- خدایا ... همه این بدی هاشون ... به خوبی و رفاقت مون در...
شب ... مامان می خواست میز رو بچینه ... عین همیشه رفتم توی آشپزخونه کمک ... در کابینت رو باز کردم ... بسم الله گفتم و پارچ رو برداشتم .. تا بلند شدم و چرخیدم ... محکم خوردم به الهام ... با ضرب، پرت شد روی زمین ... و محکم خورد به صندلی ...
.
#قسمت_هفتاد_رمان_نسل_سوخته: دشتی پر از جواهر
اونقدر آروم حرکت می کرد ... که هیچ وقت صدای پاش رو نمی شنیدم ... حتی با اون گوش های تیزم ...
چشم هاش پر از اشک شد ... معلوم بود خیلی دردش گرفته ... سریع خم شدم کنارش ...
خوبی؟ ...
با چشم های پر اشکش بهم نگاه کرد ...
آره چیزیم نشد ...
دستش رو گرفتم و بلندش کردم ...
خواهر گلم ... تو پاهات صدا نداره ... بقیه نمی فهمن پشت سرشونی ... هر دفعه یه بلایی سرت میاد ... اون دفعه هم مامان ندیدت ... ماهی تابه خورد توی سرت ... چاره ای نیست ... باید خودت مراقب باشی ... از پشت سر به بقیه نزدیک نشو ...
همون طور که با بغض بهم نگاه می کرد ... گفت ...
می دونم ... اما وقتی بسم الله گفتی ... موندم چرا ... اومدم جلو ببینم توی کابینت دعا می خونی؟ ...
ناخودآگاه زدم زیر خنده ...
آخه توی کابینت که جای دعا خوندن نیست ...
به زحمت خنده ام رو کنترل کردم ... و با محبت بهش نگاه کردم ...
هر کار خوبی رو که با اسم و یاد خدا و برای خدا شروع کنی... میشه عبادت ... حتی کاری که وظیفه ات باشه ... مثل این می مونه که وسط یه دشت پر جواهر ... ولت کنن بگن اینقدر فرصت داری ... هر چی دلت می خواد جمع کنی ...
اشک هاش رو پاک کرد ... و تند تر از من دست به کار شد ... هر چیزی رو که برمی داشت ... بسم الله می گفت ... حتی قاشق ها رو که می چید ...
دیگه نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم ... خم شدم پیشونیش رو بوسیدم ...
فدای خواهر گلم ... یه بسم الله بگی به نیت انداختن کل سفره ... کفایت می کنه ... ملائک بقیه اش رو خودشون برات می نویسن ...
مامان برگشت توی آشپزخونه ... و متحیر که چه اتفاق خنده داری افتاده ... پشت سرش هم ...
چشمم که به پدر افتاد خنده ام کور شد ... و سرم رو انداختم پایین ...
.
ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
┄┅══••✼❣🍃🌺🍃❣✼••══┅┄
@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#قسمت_شصت_و_نهم_رمان_نسل_ سوخته: مثل کف دست برگشتم توی اتاقم ... بی حال و خسته ... دیشب رو اصلا نخو
#قسمت_هفتاد_و_یکم_رمان_نسل_ سوخته: نگاه عبوس
با همون نگاه عبوس همیشه بهم زل زد و نشست سر میز... صداش رو بلند کرد ...
سعید بابا ... بیا سر میز ... می خوایم غذا رو بکشیم پسرم ...
و سعید با ژست خاصی از اتاق اومد بیرون ... خیلی دلم سوخت ... سوزوندن دل من ... برنامه هر روز بود ... چیزی که بهش عادت نمی کردم ... نفس عمیقی کشیدم ...
- خدایا ... به امید تو ...
هنوز غذا رو نکشیده بودیم که تلفن زنگ زد ... الهام یه بسم الله بلند گفت و دوید سمت تلفن ... وسط اون حال جگر سوزم ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... و باز نگاه تلخ پدرم ...
بابا ... یه آقایی زنگ زده با شما کار داره ... گفت اسمش صمدیه ...
با شنیدن فامیلیه آقا محمد مهدی ... اخم های پدر دوباره رفت توی هم ... اومدم پاشم که با همون غیض بهم نگاه کرد...
لازم نکرده تو پاشی ... بتمرگ سر جات ...
و رفت پای تلفن ... دیگه دل توی دلم نبود ... نه فقط اینکه با همه وجود دلم می خواست باهاشون برم ...
از این بهم ریخته بودم که حالا با این شر جدید چی کار کنم؟... یه شر تازه به همه مشکلاتم اضافه شده بود ... و حالا...
- خدایا ... به دادم برس ...
دلم می لرزید ... و با چشم های ملتهب ... منتظر عواقب بعد از تلفن بودم ... هر ثانیه به چشمم ... هزار سال می اومد ... به حدی حالم منقلب شده بود که مادرم هم از دیدن من نگران شد ...
گوشی رو که قطع کرد ... دلم ریخت ...
یا حسین ...
دیگه نفسم در نمی اومد ...
.
#قسمت_هفتاد_و_دوم_رمان_نسل_ سوخته: پایان یک کابوس
اومد نشست سر میز ... قیافه اش تو هم بود ... اما نه بیشتر از همیشه ... و آرام تر از زمانی که از سر میز بلند شد ... نمی تونستم چشم ازش بردارم ...
- غذات رو بخور ...
سریع سرم رو انداختم پایین ...
چشم ...
اما دل توی دلم نبود ... هر چی بود فعلا همه چیز آروم بود ... یا آرامش قبل از طوفان ... یا ...
هر چند اون حس بهم می گفت ...
- نگران نباش ... اتفاقی نمی افته ...
یهو سرش رو آورد بالا ...
- اجازه میدم با آقای صمدی بری ... فردا هم واست بلیط قطار می گیرم ... از اون طرفم خودش میاد راه آهن دنبالت ...
نمی تونستم کلماتی رو که می شنوم باور کنم ... خشکم زده بود ... به خودم که اومدم ... چشم هام، خیس از اشک شادی بود ...
خدایا ... شکرت ... شکرت ...
بغضم رو به زحمت کنترل کردم ... و سریع گوشه چشمم رو پاک کردم ...
- ممنون که اجازه دادی ... خیلی خیلی متشکرم ...
نمی دونستم آقا مهدی به پدرم چی گفته بود ... یا چطور باهاش حرف زده بود ... که با اون اخلاق بابا ... تونسته بود رضایتش رو بگیره ... اونم بدون اینکه عصبانی بشه و تاوانش رو من پس بدم ...
شب از شدت خوشحالی خوابم نمی برد ... هنوز باورم نمی شد که قرار بود باهاشون برم جنوب ... و کابوس اون چند روز و اون لحظات ... هنوز توی وجودم بود ... بی خیال دنیا ... چشم هام پر از اشک شادی ...
خدایا شکرت ... همه اش به خاطر توئه ... همه اش لطف توئه ... همه اش ...
بغض راه گلوم رو بست ... بلند شدم و رفتم سجده ...
الحمدلله ... الحمدلله رب العالمین ...
.ادامه دارد...
🌸نويسنده:سيدطاها ايماني🌸
رمان های عاشقانه مذهبی
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
┄┅══••✼❣🍃🌺🍃❣✼••══┅┄
@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
آخہیاصاحبالزمان فَکَیفَاَصبرُعَلیٰفِراقِك ...؟!💔 سلام آقای خوبیها #صفرعاشقی #اللهم_عجل
یامهدے(عج)
چہ تڪلیف سنگینـــی است:
"بلاتڪلیفی"
وقتی ڪه نمیدانمــ منتظــــرت ماندمـــــ
یا فــــقط خودمـــ را بہ انتـــظار زده امــــ آقـــا😔
#صفرعاشقی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_اباصالح_المهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتِ چشمهایش...
روایتِ چشم های ابراهیم...
قبلخوابزمزمهکنیم
اللهمارزقناشهادتفیسبیلک
پن: خدایا بحق شهیدِ بزرگوارت،
شهید ابراهیم همت،
کمک کن چشمهای ماهم به گناه باز نشه!
شبتون شهدایی
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
#سلام_امام_زمانم🕊💚
مولای مهربان غزل های من سلام
سمت زلال اشک من، آقای من سلام
نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
آبی ترین بهانه دنیای من سلام
قلبی شکسته دارم و شعری شکسته تر
اما نشسته در تب غوغای من سلام
ما بی حضور چشم تو این جا غریبه ایم
دستی، سری تکان بده، مولای من؛ سلام
تقدیم چشمهای تو این شعر نا تمام
زیباترین افق به تماشای من سلام
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هدایت شده از خاطرات صوتی دفاع مقدس
ملازم اول غواص۲۱.m4a
6.93M
کتاب : ملازم اول غواص 🌹
راوی : برادر جانباز و آزاده حاج محسن جام بزرگ🌹
نویسنده : محسن صیفی کار🌹
قسمت : بیست و یکم 🌹
آدرس ما👇👇👇ت ل گ رام
@defaemogadas1
ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1487863813C4bb957d00e
واتساپ👇👇
https://chat.whatsapp.com/GZeookBrGMTEkraRvVXLXl
روز خود را با سلام به
چهارده معصــوم علیهم السلام شروع کنیم..🌅
بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّحمنِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ علی اِبن ابی طالب🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿن بن ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ🌹ِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ🌹َ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺗﻪ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ🌹ُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍﺍﻟﻬﺎﺩﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ🌹
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺑﻘﯿﺔَ ﺍﻟﻠﻪِ، ﯾﺎ ﺻﺎﺣﺐَ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ
سلام بر تو ای بهتریـ🌺 بندهـ🌹 خــ❤️ــدا
❤️ــمــهــــدی جان منجی عالم بشریت ظهور کن...
#سلام_برادرهاےشهیدم
#سلام_خواهرهایهاےشهیدم
🏳 زیارتنامه "شهــــــداء"
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
یادشهداباصلوات+وعجلفرجهم
🍀🌸🍀🌸🍀🌸
🔶رفیق شهیدم🔶
#رفیق_شهیدم
#شهیدانه
🕊🥀 رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
•『🌱』• . ازمنپرسیدندکجازندگیمیکند؟ بہسینہاماشارھکردموگفتم؛ آدرسهمیشگیاواینجاست(꧇🌿' یاال
بیخیآلِ هرچی که خواستی
و نشد ...
خــدآ
واست بهترشو
گذشته کنار ...
:-)
#خدا
#صبر
#مخاطب_خاص
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
امروز 17 فروردین ماه است در چند سال گذشته
در چنین روزی 5 شهید متولد شده اند که در مناطق مختلف جنگی و در سال های 62 تا 67 به شهادت رسیده اند
شهید عیدی چمانده،
شهید عیسی شیخی،
شهید نوروز علی جلیل پور، شهید حسین درخشان پور، شهید خدامراد شرافتی پور
از جمله این پنج شهید هستند که درروزهای آتی به شرط حیات از زندگی نامه و محل و تاریخ شهادت شان خواهم نوشت...
#شهیدانه
#شهادت
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
••🌱❤️🌱••
افسانه استــــــــــ دختراربابــــــــــ ما؟
قبول
ما زین افسانه حاجتــــــــــ خود را گرفتهایم ...
میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها به پیشگاه مقدس و ملکوتی
امام زمان (عج)
و شیعیان تهنیت باد...
#امام_زمان
#حضرت_رقیه
#ولادت_حضرت_رقیه
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
🌟 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻 تقريباً مهمات ما تمام شده بود ،
ابراهيم بچه های بی رمق کانال را در گوشه ای جمع کرد و برايشان صحبت كرد، بچه ها غصه نخوريد حالا كه مردانه تصميم گرفتيد و ايستاديد اگر همه هم شهيد شويم، تنها نيستيم مطمئن باشيد مادرمان حضرت زهرا (س) می آيد و به ما سر ميزند.
بغض بچه ها ترکيد، صدای هق هق شان هم هی کانال را پر کرده بود، به پهنای صورت اشک می ريختند.
ابراهيم ادامه داد غصه نخوريد، اگر در غربت هم شهيد شويم، مادرمان ما را تنها نميگذارد ! ....
#شهیدابراهیم_هادی
📕 سلام بر ابراهیم
@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدم
•••🌿🕊🌿•••
بدن_تعارف
✨شهیدحججی✨میگفت:
یه وقتایی دلـ❤️ کندن از
یه سری چیزای خوبـ✨
باعث میشه↶
یه چیزای بهتری
بدست بیاریم...😍
+ما برای رسیدن به
امام زمان(عج)🕊
از چی دل کندیم؟! 🥀💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#تلنگرانه || #امام_زمان
@Refighe_Shahidam313
بچه بود👧🏻چادر•°{🖤}°•سر می ڪرد.همه گفتند:
بچه است نمی فهمد...😶
بزرگتر شد👩🏻 بازهم چادر•°{🖤}°• بر سر داشت ...
همه گفتند:مادرش🧕🏻 مجبورش می ڪند...
ازدواج ڪرد👰 باز هم چـادر
•°{🖤}°•برسر داشت...😋
بازهم همه گفتند:
از ترس😥 همسرش🧔🏻
چـادر•°{🖤}°• سر میڪند ...
همیشه دنبال دلیلی براے تخریبش بودند...😒💔
ولے☝️ هیچ گاه نفهمیدند :
{عاشـ♥️ـق استـ}
عـاشــق حجاب حضرت مـ💚ــادر (س)
نفهمیدند تمام عمرش را وقف این عشــــــق ڪرد...😍
چـادر •°{🖤}°• همان حـجابی⚫️ بود ڪه پشت در🚪 سوخـــت🔥.
اما از سرحضرت زهرا{ســ💚}نیفتــــاد...
حقیقت ایــن است چـادر•°{🖤}°•
حجاب ڪامل ایست💞
حداقل☝️ اگرهم چادرے نیستیم این حقیقت را ڪتمان نڪنیم...🙄
پرچم🏴 باحجاب هاپیش اون بالایی👆✨، بالاست...😍😌☺️
💞 #چادر_یعنے_بیرق_حسین
#یاحسین_شهید💔
پ.ن
هر چی که اونا میگن.. ما نشنیده میگیریم 😊
@Refighe_Shahidam313
#نماز اول وقت
سفارش #شهدا
در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلیکوپتر. دیدم شهید صیاد مدام به ساعتشان نگاه میکردند.
علت را پرسیدم، گفتند: وقت #نماز است و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همینجا فرود بیا تا نمازمان را اول وقت بخوانیم.
خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست، اگر صلاح میدانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم.
شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همینجا نمازمان را بخوانیم. خلبان اطاعت کرد و هلیکوپتر نشست. با آب قمقمهای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم.
... وقتی طلبههای شیراز از آیتالله بهاءالدینی درس اخلاق خواستند؛ ایشان فرمودند: بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید. اگر صیاد شیرازی شدید، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...
#شهید_علی_صیادشیرازی
اذان ظهر به وقت تهران
13:07
@Refighe_Shahidam313
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
••🌱❤️🌱•• افسانه استــــــــــ دختراربابــــــــــ ما؟ قبول ما زین افسانه حاجتــــــــــ خود را گرف
زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خداوند بخشنده مهربان
السلام علیک یا سیدتنا رقیه
درود بر تو ای بزرگ ما رقیه
علیک تحیه والسلام و رحمه الله و برکاته
که بر تو باد احترام و سلام و عنایات و برکات خداوندگار ما
السلام علیک یا بنت امیر المومنین علی ابن ابی طالب
. به تو ادای احترام میکنم ای دخت امیر المومنین علی بن ابی طالب،
السلام علیک یا بنت فاطمه الزهراء سیده نساء العالمین
در برابر عظمتت تعظیم می نمایم ای دختر فاطمه زهرا
که مادرت بزرگ زنان دو جهان است،
السلام علیک یا بنت خدیجه الکبری ام المومنین و المومنات
تسلیم مقام توام ای دختر یادگار خدیجه کبری،
که سمت مادری داشت بر مردان و زنان با ایمان
السلام علیک یا بنت ولی الله
. سلام بر تو ای دختر ولی خدا.
السلام علیک یا اخت ولی الله
درود بر تو ای خواهر دوست خدا.
السلام علیک یا بنت الحسین الشهید
سلامتی بر تو ای دخت حسین شهید .
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
دعا نثارت ای که هستی راستگو و حاضر در دینت .
السلام علیک ایتها الرضیه المرضیه
سلام بر تو ای که از راهت راضی بودی و خدا از مسیرت خشنود.
السلام علیک ایتها التقیه النقیه
در برابرت خاضعم ای پرهیزکار و پاکیزهتن ،
السلام علیک ایتها الزکیه الفاضله
تحیت بر تو ای تزکیه شده برتر،
السلام علیک ایتها المظلومه البهیه
تسلیم مقام توام، ای که بودی در مظالم و با ارزشت
همه را تحمل کرده افشا نمودی .
صلی الله علیک و علی روحک و بدنک
صلوات خداوند بر تو و بر روح تو و جسمت .
مع ابائلک و اجدادک الطیبین الطاهرین المعصومین
خداوند تبارک و تعالی خانه و زندگی تو را در بهشت قرار داده
در کنار پدران و اجداد پاک و گرامی معصومت .
السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی
درود بر شما به آنچه که صبر کردید.
پس چه زندگی زیبایی در انتظار شماست .
و علی الملائکه الحافین حول حرمک الشریف
و نیز به فرشتگان پاسدار حرمت که نگهبان مقامات میباشند کرنش میکنم
فجعل الله منزلک و ماواک فی الجنه
پس قرار داد منزل و سرای تو را در بهشت
و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطیبین الطاهرین
و رحمه الله و برکاته
و به خاندان معظم رسول خدا محمد (صل الله علیه وآله و سلم)
که درود و رحمت خدا بر او باد دعا می کنم
برحمتک یا ارحم الراحمین .
و الطاف و مراحم الهی را مسئلت میکنم
از تو ای مهربانترین مهربانان .
ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید !!!!
#حضرت_رقیه
#التماس_دعای_فرج
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
#چادرانه و بانو بدان که تو هستی با چادرتـ❤️ پادشاهِ فرشته ها عصمت الله ...ریحانه ی خلقت خدا
حجاب.mp3
10.19M
🎙#صابر_خراسانی
چادر
یه یادگاری از بهشته 💕
چادر
لباس حضرت فاطمه است . . .
👌👌👌✌️✌️👌👌👌
#چادر
#حجاب
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
سلام✋
به محفل خودتون خوش اومدین✌️✌
گلهای زیبا تقدیم نگاههای مهربونتون
ممنون که رفیق شهیدم رو مهمون نگاهاتون کردید...
حضور و همکاریتون باعث دلگرمی محفل ماست
حضرت رقیه آمین گوی دعاهاتون...
#التماس_دعای_فرج
#التماس_دعای_همه
#التماس_دعای_حقیر
@Refighe_Shahidam313
┈••✾•🥀☘❤️☘🥀•✾••┈
🔶أیـنَتَنهَضُالحَیـاة؟
کجـاستطلوعکنندهزنـدگی؟🔶
کیف پول اناری زیبا😍
🔶رنگهای موجود در تصویر🍃
🔶رنگهایدیگه قابل سفارش✌️🏻
🔶قیمت۲۵۰۰۰😍
#همچو_انار
#هَمچواَنار
#سه_شنبه_های_مهدوی
╔═.💛🌼💛.════╗
@annaar_art
╚════.🌼💛🌼.═╝