ایدہ ݩقآݜے🖍
اصڪے حږآݦ🚫
#ایده_نقاشی #ایده #نقاشی #نقاشی_گوگولی #طراحی
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@Rafigh_janan
ݕڪ گږآݩد ݕیݪےایݪیݜ😍
اصڪے حږآݦ🚫
#بکگراند #بک_گراند #والپیپر #خفن #گوگولی #بیلی #بیلی_ایلیش
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@Rafigh_janan
خوشبحالمنکههرجاکــَـممیارم
یهنفرمثلتــــــ∞ــــودارم،
کهحرفامُبهشبزنمُآرومبشم . . . 🍭🐥
«تُـ♥️ـــــــﮩﮩ٨ﮩــــﮩ٨ﮩﮩــــــ♥️ـو» هَݦوݩ ݒآدݜآهی ڪہِ قَــــــــــﮩﮩ٨ﮩ💛ـﮩ٨ﮩﮩــــــݪݦږوݜ قݪݕ ݦݩہ
قلب من تا ابد و همیشه متعلق به توعهـــ۸ـہـ۸ـــ❤ـــہـ۸ـــ
•-------------------------------------------•
My heart will forever and always belong to you❤️
قلبِ من میتونہ تپیدن رو فراموش ڪنہ اما دوست داشتن تو رو نه💎♥️
•----------------------------------------•
My heart can forget beating but loving you never! ➖⃟💚
➖🍇⃤--هَـرِ اِتفـاقیِ پیـشِ بیـاد .... مَـن اَز "دَستِـت نِمیـدَم♥️ /
•------------------------------------------•
ᵂʰᵃᵗᵉᵛᵉʳ ʰᵃᵖᵖᵉᶰᶳ˒ ᴵ ʷᵒᶰ'ᵗ ˡᵒᶳᵉ ʸᵒᵘ
تآ زَمآنیْ کِهْ رِسیدَنْ بِهْ تُو اِمْکآنْ دآرَدْ∞❤️ زِنْدگی دَرْد قَشَنْگیستْ کِهْ جَرْیآنْ دآرَدْ🖇💕
لِذَت بَخشْ تَرين اِنتِخاب زِندِگيمْ توُییٖ...♡
•------------------------------------------•
••• yoυ’re тнe вeѕт decιѕιon oғ мy lιғe•••♡
رفیق جان 3>
#مسافری_با_پاپوش_های_جهنمی #رمان پیامی از ابیگِل همانطور وسط خانه راه میرفتم و دزد د
#رمان
#مسافری_با_پاپوش_های_جهنمی
𖠇- - - - - - - - - - - - - - - - - - - 𖠇
تلفن دوباره زنگ زد. حتما باز هم لیز بود. حتما زنگ زده بود بگوید یادم نرود چمنها را آبپاشی کنم. ماه مه بود و از طرف بیابان باد های گرمی سمت شهر میوزید و چمنها کمکم مثل کاغذ سنباده خشک میشدند. صدای فیلم تارزان را کم کردم. گوشی را برداشتم و گفتم:
[بادی هستم. بفرمایین!]
صدای دخترانهای توی گوشم پیچید. صدایی که توی گروه تئاترمان هم میشنیدمش.
[به چه جرعتی رفتی به همه گفتی که من آویزون تو شدهم؟]
به زور آب دهنم را قورت دادم. به خودم گفتم:[آخه چرا فکر کردی لیز پشت خطه؟ بنازم به اون قوه تشخیصت!]
گفتم:[سلام گاربو!]
فکر کردم حتما موهایش از عصبانیت سیخ شده و رفته هوا . مثل همان فیلمی که هفتهی پیش دیده بودم : "عروس فرانکشتاین". بعد با لحن اعتراض آمیزی گفتم:[من همچین حرفی نزدهم به کسی!]
[هیچ وقت هم یه بند به تو تلفن نزدهم . این اولین باریه توی عمرم که دارم بهت زنگ میزنم]
خیلی محکم گفتم:[میخوای نقش تئاترمون رو تمرین کنیم؟]
کاری نداشتم چرا باشگاه مدرسه گاربو را راه داده عضو گروه تئاتر شود، ولی خوب میدانستم چرا به من اجازه دادهاند عضو گروه شوم. فقط به یک دلیل: هیچ کس دیگری توی مدرسه پیدا نمیشد که بتواند نقش"ایچابود کِرِن" را توی نمایش سوار بی سر بازی کند. هیچ کس اندازهی من دراز و بیقواره نبود.
دنباله حرفم را گرفتم:[اصلاً میخوای بیام با همدیگه واسه امتحان اسانیایی درس بخونیم؟ دو نفری بیشتر میفهمیم ها! مخصوصاً حالا که امتحان هم داریم].
[درضمن من اصلاً وزنه بلند نمیکنم. اگر هم بخوام زورم نمیرسه!]
این را گفت و تق! گوشی را کوبید. صورتم داغ شد. هیچکس تا آن موقع این جوری تلفن را رویم قطع نکرده بود. یک ذره حالم بد شد. ضایع شده بودم. ولی عوضش دیگر حرف دلم را فهمیده بود. حالا گیریم از زبانِ دیگران! تا آن موقع هرچقدر خودش را زده بود به نفهمی، بس بود.
قبل از اینکه یادم برود، آبپاشهای چمن را راه انداختم. بعد رفتم پشت خانه تا گل رز مامانم را هم آب بدهم. نگاهی به بندر انداختم ببینم کشتی جدیدی لنگر انداخته یا نه. سه تا زیردریایی چسبیده بودند به یک کشتیِ خاکستریِ نیروی دریایی و داشتند سوخت گیری میکردند.
انگاری سه تا بره که چسبیدهاند به مامانشان و شیر میخورند. اما خبری از کشتی غولپیکر "رزمناو و ناوهای هواپیمابر" نبود.
#پارت_ششم
𖠇- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 𖠇
اصکۍنروفِرندجاݩآن💕
♡ @Refighjan ♡
@Refighjan😘.attheme
167.4K
ٺݦ خوچڳݪ💖
#تم #تم_دخترانه #دخترانه
☆- - - - - - - - - - - - - - - - - - ☆
اصکۍنروفِرندجاݩآن💕
♡ @Refighjan ♡
سٺ ݒږوڣآیݪ دو ݩڣږه🧚🏻♀🧚🏻♀
#ست_پروفایل #پروفایل_ست #رفیق #ست
اصڪے حږآݦ🚫
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@Rafigh_janan
سٺ ݒږوڣآیݪ دو ݩڣږه🧚🏻♀🧚🏻♀
#ست_پروفایل #پروفایل_ست #رفیق #ست
اصڪے حږآݦ🚫
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
@Rafigh_janan
وقتی به چشمات فکر میکنم نفس کشیدن یادم میره..♥️
•------------------------------------------•
When I think about your eyes I forget breathing..♥️