اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ!

هر كه حسین‌بن‌علی(عليه‌السلام) را زيارت كند، خداوند نيازهايش را برآورد و آنچه از امور دنيا كه برایش اهمیت داشته را كفايت فرمايد و همچنین زيارت امام حسین(عليه‌السلام) رزق بنده را زیاد می‌کند، و آن چه برای زیارت هزينه كند، برمی‌گردد امام صادق(ع) تهذیب الاحکام، ج۶، ص۴۵ @Revayat_Habib530

آقا سید رضا اینقدر خوش رو و مهربون بود که آدم اگه ده ساعت پای منبرش می‌نشست خسته و اذیت نمیشد! متخصص صهیونیست بود ؛ نفرت از اسرائیل و یهود در چشمش موج میزد. یبار از ایشون راجع به یهود یه سوالی پرسیدم. جوابی که شنیدم شگفت انگیز بود. بسیار با دقت و عالمانه بود. خیلی حضرت علی اکبر علیه السلام رو دوست داشت! حتی یه کتاب جامع برای حضرت علی اکبر نوشته بود . ان شاءالله مهمون حضرت باشه ... و امروز روز پنجشنبه است ؛ بیایید با توجه یادش کنیم. نثار روح مطهرش صلوات! #سید_محبوب @Revayat_Habib530

بچه ها این یه جمله‌ از من به شماها باشه یادگار که امام حسین عليه‌السلام اون دور برگردونیه که وقتی از همه عالم و آدم بریدی تو رو برمی گردونه به زندگی ؛ اگه دلتنگشی دستو بزار رو سینه رو به کربلا کن و بگو صلی الله عیک یا اباعبدالله! #امام_حسین @Revayat_Habib530

هر کس هرچه بیشتر کار کند، بیشتر بهره مند می‌شود. قرآن می‌فرماید: «وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا» برای هر کسی درجاتی هست. این درجات از کجا آمده؟ از اعمالشان. به ما چهل پنجاه سال وقت دادند تا برای ابد کار کنیم. اگر می‌خواهیم پیش امیرالمؤمنین در بهشت باشیم، باید زحمتی درخور این مرتبه بکشیم! هر چقدر پاک‌تر باشیم و از رفتارهایشان بیشتر پیروی کنیم، به امام نزدیک‌تر هستیم.. آیت الله جاودان #درس_اخلاق @Revayat_Habib530

و به هرکسی که خدا را گم کرده بود بروید آدرس شلمچه را بدهید تا شهیدان شلمچه قطره ای عسل به دهانش بچکانند... این راز نجات است ... #حبیب @Revayat_Habib530

به نام خالق زهــرا

شب جمعه است حیف ام آمد

دو جمله نگم براتون!

اینو حتما پخس کنید!

میگفت اون بچه رزمنده رو دیدم.

جفت دست هاش قطع شده بود

ولی یه آرامش عجیبی تو چهره اش بود

رفتم بهش گفتم جوون کمک میخوای؟!

دیگه دم دمای آخرش بود

تا بهش گفتم

گفت میشه یه کاری برام کنی؟!

گفت آره حتما

گفت میشه اون دستمو بیاری برام؟!

رفتم دست راستش رو آوردم

گفت میشه اون یکی دیگه هم بیاری؟!

رفتم دستِ چپش هم آوردم

گفت میشه حالا بلندم کنی؟!

بلندش کردم.

گفت میشه بگی کربلا کدوم طرفه؟!

گفتم اونوریه...

یهو همینطوری که دستاش رو سینه اش بود

با صدای بلند و بی جوونش گفت :

گفتم بچه اینکارا چیه ؟!