پرواز ڪردن سخت نیست...
عاشق ڪه باشے بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا پرواز ڪنے،
آن هم عاشقانه...
وَ اَلحِقنا بهِم ...
#شهید_علاءحسن_نجمه
#روزتون_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
─•♡•──♥️──•♡•─
آنان که بر خاک تکیه زدند
بر افلاک نشست🌸
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
#ابوالمهدی_المهندس
#روایت_عشق
#شهیدانه
@Revayateeshg
سیم خاردار ...
یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشد تا بقیه از روی آن رد شوند ...
یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد
گفتند: «بیا!»
گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!»
چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به مقام و جایگاه کجا ....!!!
#تلنگرانه‼️
#روایت_عشق🌿
@Revayateeshg
روایت عشق🖤
مافرزندانمکتبیهستیم ،
کهازدشمناماننامهنمیگیریم.
#شهید_جهاد_مغنیه
#روایت_عشق
#کلام_شهدا
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
@Revayateeshg
شهید پور جعفری میگفت:
روزی در منطقه ای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود، من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه
همین که گذاشتمش بالا تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما!
حاجی کمی فاصله گرفت، خواست دوباره با دوربین دیدبزنه که این بار گلوله ای نشست
کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.
بعد از شناسایی داخل خانه ای شدیم برای تجدید وضو احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست، به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم.
هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند!
بعداز این اتفاق حاجی به من گفت:
حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم اما حیف...
حاج قاسم همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا میزد و میگفت:
«اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند .
من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم؛ یکی خانمم و دیگری، حسین است.»
کسیکه خیلے وقتها به خاطر مشغله کاری اش، قبل از اذان صبح دم در خانه حاج قاسم منتظر مےایستاد....
حتی یک کارتن در ماشین داشت که نماز صبحش را روی آن میخواند و منتظر حاجی میماند !!!
موقع بازگشت هم وقتے مطمئن میشد حاج قاسم داخل خانه شده است به منزل خودش برمیگشت .💚
#جان_فدا
#روایت_عشق
•┈┈•❀🌷❀•┈┈•
@Revayateeshg
ازنیروهاےحشدالشعبےبود
بهشگفتم:
«حاجقاسمرودریک جملهتعریفکن..!»
باصداےبلندفریادزد:
«حاجقاسم،عباسالعراق ... »❤️
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
༺@Revayateeshg༻
🌼#شهید_مصطفی_صدرزاده
🌺#خاطرات_شهدا
🌸#روایت_عشق
ازاین به بعد خودت با صدای خوش تحریرت اذان بگو ...
یکی از خصوصیتهای بارز شهید صدرزاده تاکید بر #نماز_اول_وقت بود، همیشه اذان نماز صبح مقر را سید ابراهیم میگفت.
ما به دلیل اینکه بحث تبلیغ را انجام میدادیم و مستمر به نقاط مختلف سفر میکردیم نمیتوانستیم روزه بگیریم اما او روزه میگرفت و برای سحری بیدار می شد.
یک روز نماز صبح را با صدای سید بیدار شدم، توی مقر قدم میزد و لابه لای هر بند از اذانش فریاد میزد و میگفت :
برادرها وقت نماز شده برپا، دلاورا بلند شوید وقت نماز است.
ما هم از آن به بعد سر به سرش میگذاشتیم و با اینکه صدای خوبی هم نداشت ( باخنده) میگفتیم بعد از این با صدای خوش خودت اذان بگو!
راوی : همرزم شهید
@Revayateeshg
#دعایسلامتیامامزمان🌹
#قرارهرشبمون🧡
#روایت_عشق 🌸
بسمالله....🌼
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ
وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً، حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِيهَا طَوِيلا🤲🏻🌺
@Revayateeshg