#روزی_یک_صفحه_قران 📖🌸
#صفحهدوم 2⃣
هدیه به
#شهیدعلیمحمودوند🌷
التماس دعا 🍃
#روایت_عشق ❤️
#ماه_رمضان
@Revayateeshg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
26 فروردین سالروز ولادت
شهید مدافع حرم
#محمدرضادهقانامیری 🌷
برادر شهیدم....
تولدت مبارکــــــــــــ 😍❤️
#روایت_عشق 🌸
@Revayateeshg
#زندگینامهشهدا 🌸
#سالروز_ولادت 🍃
#روایت_عشق ❤️
نــام :محمدرضا
نـام خـانوادگـی :دهقان امیری
نـام پـدر :علی
تـاریخ تـولـد :۱۳۷۴/۰۱/۲۶
مـحل تـولـد :تهران
سـن :۲۰ سـال
وضـعیت تاهل :مجرد
شـهادت :۱۳۹۴/۰۸/۲۱
کـشور شـهادت :سوریه
مـحل شـهادت :حلب
نـحوه شـهادت :توسط تروریست های تکفیری
مـحل مـزار :گلزار شهدای علی اکبر چیذر
شادی روح شهدا #صلوات 🦋
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
@Revayateeshg
#خاطراتشهدا 💌
مـادرشهیـد :
محمدرضایکجملهسادهوقشنگداشت،
میگفت:
فردحزباللهیبایدزیباوتمیزباشه
میگفتوقتیبقیهمنومیبینن
منوبهعنوانکسیکهبسیجیهستم
تویمسجدرفتوآمد دارم
تویادوارهشهداکمکمیکنموکارمیکنم
منبایدیهجوریرفتارکنم
همبارفتارموهمباظاهرم
بقیهروبهخودمجذبکنم ...
#شهیدمحمدرضادهقان 🕊
#سالروزولادت 🎈
#روایت_عشق 🌸
@Revayateeshg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#روایت_عشق
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
+وعَجّلفَرَجَهُم 🤲🏻🌼
@Revayateeshg
دنبالِ چه گُم شدهای در او هستی..؟!
خلاصه برایت بگویم؟
او تمامِ جزئیاتِ زندگیش را
به خدا سپرده بود...
#حاج_قاسم
#روایت_عشق
#شهیدانه
@Revayateeshg
تولدت مبارک پاسدار زینب❤️😍
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#اللهمعجللولیڪالفرج
#روایت_عشق
@Revayateeshg
#روایت_عشق ❤️
#ماهرمضان 🌙
وقت #افطار که در اُوجِ عطش بیحالم
صحنهای در نَظرم میرسد و مینالم
ظهر،گرما وُبیابان وُ تَنِ غرقِ به خون
یاد ِخشکیِ لبِ مردِ تهِ گودالم ...💔
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله 🌸
#روضهدمافطاری ☕️
@Revayateeshg
اقاجان!
قبول باشه نماز و روزتون...❤️
التماس دعا آقا...!
مارو یادتون نره یه وقت! 🙏🏻
#روایت_عشق
#ماهرمضان
#اللهمعجللولیڪالفرج
@Revayateeshg
🌼💖🌼💖امام صادق (ع) میفرمایند:
🤲خواب روزه دار عبادت،
📿خاموشی او تسبیح،
🌺عمل وی پذیرفته شده
💐و دعای او مستجاب است.
🌺#ماه_مبارك_رمضان
🌸#روایت_عشق
🌼#بهار_قران
🍃#حدیث
@Revayateeshg
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعایهفتمصحیفهسجادیه 📜
#قرارشبانه 🌞
#روایت_عشق ❤️
یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.
ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.
فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.
أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ
وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.
وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.
وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک،
⊰@Revayateeshg⊱
بانو !
تا حـالا فڪر کردے این آرامش و امنیتی رو ڪہ داری مدیون چہ ڪسایی هستی !؟
بزار برایت بگویم ....
مدیون همان شہـیدے هستی ڪہ الان مادرش چشم انتظار است .
مدیون همان شہیدے هستی
ڪہ یواشڪی به جبہه میرفت
آری !
منظورم مقلدان خمینیست ✨
مدیون همان شہیدے هستی
که جانانہ برای مملڪتش جنگید ...
حواست باشد !
تو هم میتونی ✌
یه مدافع باشی :)
یادت نرود ...
گرگها 💫
همیشہ
بہ دنبال
شنل قرمزی انـد✊🏴
#روایت_عشق
#تلنگرانه ‼️
@Revayateeshg
1:20 ❤️
#زمانبهوقت
#حاج_قاسم 🦋
اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد
وعجلفرجهم🌸
#روایت_عشق 🌺
@Revayateeshg
#دلنوشته
🌸سحر سوم....
✍سلام... ستاره غریب زمین
دو سحر از رمضان گذشت..
و سومین سیاهی هم، آسمان رمضان را فراگرفت...
اما... هنوز خبری از ظهور تو در دل زنگار گرفته من نیست!
آموخته ام؛که سفره دار رمضان تویی...
و کسی در این ضیافت، محبوب تر است، که تو، سهم بیشتری از قلبش را، تسخیر کرده باشی.
❄️هر چه در لابلاي تپش های دلم، جستجو می کنم...؛ خبری از شیدایی نمی یابم.
👈من همان فرزند گریزپای توام، که به درد نداشتنت عادت کرده است، و همه سهمش از انتظار، فقط و فقط هیاهویی توخالی است!
که اگر؛
درد تو به استخوانش زده بود؛
سحری از رمضان را، تنها به امید یافتنت، سجاده نشینی می کرد.
وای یوسف تنهاي من،
این ماه رمضان حاجتی عظیم، قلب مرا احاطه کرده است:
💓تــــــو...
درد نداشتن تــــو...
و دویدن مدام برای یافتنت،
همه آرزويي است که در لابلاي مناجات سحر، بدنبالش می گردم.
❄️برای قلب بیمار من، چاره ای بينديش.
قلب بیمارم، جای خالی، برای حضور مداوم تو ندارد.
به امید علاج آمده ام.
مرا دست خالی،از گوشه سفره ات، رد مکن !
به امید اجابت آمده ام؛
یا مُجیبُ... یا مجیب ... یا مجیب
#روایت_عشق
#ماهرمضان
@Revayateeshg
💠رسول خدا صلي الله عليه و آله
🔺 إذا خَلَوتَ فَحَرِّك لِسانَكَ مَا استَطَعتَ بِذِكرِ اللّه ِ ،
هر گاه تنها شدى ، تا مى توانى زبانت را به ذكر خدا بچرخان.
#كنز_العمّال15_837
#روایت_عشق
#حدیث
مبادا ماه رمضان نزد شما مانند ماهای دیگر باشد ، چرا که آن نزد خداوند ، نسبت به ماهای دیگر حرمت و برتری دارد
#پیامبر_اکرم_ص
#فضایل_الاشهر_صفحه95
#روایت_عشق
#حدیث
@Revayateeshg
#روزی_یک_صفحه_قران 📖🌸
#صفحهسوم3⃣
هدیه به
#شهیداصغرالیاسی🌷
التماس دعا 🍃
#روایت_عشق ❤️
#ماه_رمضان
@Revayateeshg
#زندگینامهشهدا ❤️
#خاطراتشهدا 🍃
#روایت_عشق 🕊
#شهیدبهناممحمدیراد🌷
بهنام در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۴۵ در منزل پدر بزرگش در خرمشهر بهدنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.🌸
شهریور ۵۹ بود که شایعه حمله عراقیها به خرمشهر قوت گرفته بود؛ خیلیها داشتند شهر را ترک میکردند. بهنام تصمیم گرفت بماند؛ بمباران هم که میشد بهنام ۱۳ ساله بود که میدوید و به مجروحین میرسید.🥀
از دست بنیصدر آه میکشید که چرا وعده سر خرمن میدهد؛به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود. بهنام میرفت شناسایی. چند بار او گفته بود: «دنبال مامانم میگردم، گمش کردم.» عراقیها فکر نمیکردند بچه ۱۳ ساله برود شناسایی؛ رهایش میکردند.❗️
یکبار رفته بود شناسایی، عراقیها گیرش انداختند و چند تا سیلی آبدار به او زدند؛ جای دست سنگین مأمور عراقی روی صورت بهنام مانده بود. وقتی بر میگشت دستش را روی سرخی صورتش گرفته بود؛ هیچچیز نمیگفت فقط به بچهها اشاره میکرد عراقیها کجا هستند و بچهها راه میافتادند.🦋
یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه ۷ عراقی را اسیر کرده بود. احساس مالکیت میکرد. 🌺
به او گفتند که باید اسلحه را تحویل دهی؛ میگفت به شرطی اسلحه را تحویل میدهم که به من حداقل یک نارنجک بدهید یا این یا آن. دست آخر به او یک نارنجک دادندبرای نگهبانی داوطلب شده بود؛ به او گفتند: «به تو اسلحه نمیدهیمها» ☝️🏻
بهنام هم ابرو بالا انداخت و گفت: «ندهید خودم نارنجک دارم.» با همان نارنجک دخل یک جاسوس نفوذی را آورد.🌼
@Revayateeshg