📖لینک دانلودصوت جزء یازدهم قرآن کریم با صدای استاد پرهیزکار
🆔 http://j.mp/2bHf80y
#روایت_عشق
#ماه_رمضان
╭─┅──🍃🌼🍃──┅─╮
@Revayateeshg
╰─┅──🍃🌼🍃──┅─╯
202030_2026973628.mp3
2.75M
#قرارصبحگاهی ☀️🌈
#روایت_عشق ❤️🌷
#امام_زمان 🦋
#دعایفرج 🤲🏻🍃
🌼بسم الله الرحمن الرحيم🌼
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ،
وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً
كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ ،
وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ،بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.
⊰@Revayateeshg⊱
از ابراهیم به جوانان ایران...
چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجا پيدا نمي شود .
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#روزتون_شهدایی
#روایت_عشق
@Revayateeshg
─•♡•──♥️──•♡•─
#سلام_امام_زمانم 💖
#روایت_عشق 🌿
#امامزمان 🌼
چه خوشست اگر بمیرم
به ره ولای مهدی(عج)
سر و جان بها ندارد
که کنم فدای مهدی(عج)
همه نقد هستی خود
بدهم به صاحب جان
که یکی دقیقه بینم
رخ دلگشای مهدی(عج)
@Revayateeshg
#روزی_یک_صفحه_قران📖
#روایت_عشق ❤️
#ماه_رمضان🌸
#صفحهیازدهم1⃣1⃣
هدیه به
#شهیداحمدحیدری🌷
التماسدعاۍفرج 🍃
@Revayateeshg
روایت عشق🖤
🌷#شهیدمحمدحسیننوربخش
🕊#زندگینامهشهدا
🌷#خاطراتشهدا
🕊#روایت_عشق
🌷 حسین، ۱۶ سال بیشتر نداشت. پایه ثابت مسجد بود و درس طلبگی را هم پیش آقای دستغیب شروع کرده بود.
روزی آقای دستغیب من را خواستند و گفتند: اگر حسین خواست به جبهه برود، مانعش شوید اگر رفت دیگر برنمی گردد!
رفتم پیش مسئول بسیج که آقای مجید عباسی بود، از ایشان خواستم تا مانع اعزام حسین شود. ایشان هم کد مخصوصی که داشتند را روی پرونده حسین زدند تا نتواند به جبهه اعزام شود. بعد خودم به منطقه برگشتم.
حسین که جریان را فهمیده بود، اول مادرم را راضی کرده بود که به جبهه برود، بعد مادر را پیش آقا برده و ایشان را راضی کرده بود، آخر هم مادر را به بسیج برده بود تا برای اعزام ایشان رضایت بدهد.
به هر ترتیب به جبهه اعزام شد، برای اینکه من او را نبینم و برنگردانم به لشکر المهدی و گردان غواصی رفت. از زمان اعزام تا دوره غواصی و شهادتش در کربلای 4، بیش از 40 تا 50 روز نشد. همان جور که استادش گفته بود، پیکرش مفقود شد و برنگشت.
بلاخره بعد از ده سال، جنازه حسین با گریه و دعا های مادر برگشت و در گلزار شهدای شیراز دفن شد.
مادر مریض شده بود. مشکلی در مغزش ایجاد شده بود که به روی چشمش فشار آورده و چشمش را به سمتی کشانده بود که دیگر درست نمی دید و باید چشمش را می بست. کمسیون پزشکی تنها درمان را جراحی مغز تشخیص دادند، آن هم نه درمان صد در صد. هزینه زیادی هم داشت که به هر ترتیب پول را جور کردم. قبل از عمل از آقای دستغیب خواستم تا برایم استخاره ای کنند. گفتند: هر چه آمد عمل می کنی؟
گفتم: آره.
جواب استخاره صبر آمد.
رفتم سر مزار حسین. گفت: داداش، همون قدر که مادر من هست، مادر تو هم هست. قرار نیست همه کار ها را من انجام بدهم، تو هم کاری برای مادر انجام بده.
صبح روز بعد رفتم بیمارستان. پزشک ایشان گفت: مادرت را ببر.
گفتم: پس عمل چی؟
گفت: عمل نمی خواهد!
با تعجب مادر را مرخص کردم و به خانه بردم. اما هنوز فشار پشت چشمش باقی بود و چشمش به یک سمت کشیده شده بود. دوباره رفتم پیش حسین و گفتم: قرار نشد مرخصش کنی، قرار شد خوبش کنی!
کم کم فشار از پشت چشم مادر برداشته شد و چشمش به حالت عادی برگشت.
به حدی که ضعف بینایی مادر هم بهبود یافت و دیگر نیاز به استفاده از عینک نداشت....
هدیه به شهید محمد حسین نوربخش صلوات،،شهدای فارس
تولد: ۴۹/۵/۹- شیراز
شهادت: ۶۵/۱۰/۴- کربلای ۴
@Revayateeshg
─•♡•──♥️──•♡•─
نامش "علی" بود
در ۲۱ رمضان آمد
و در ۲۱ رمضان رفت ....
شهید ۲۱ساله
ولادت ۲۱رمضان ۱۳۴۶
شهادت ۲۱رمضان ۱۳۶۷ شلمچه
❤️#شهید_سیدعلی_دوامی
🧡#روایت_عشق
💛#شهیدانه
شادی روح شهدا #صلوات
ٱللَّٰهُمَّصَلِّعَلَىٰمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلفَرَجَهُم🌺
@Revayateeshg
هدایت شده از فتاوای رهبر انقلاب
🔸 استمرار نیت
✅ در روزۀ واجب معین؛ مانند روزه ماه رمضان و نذر معین، واجب است نیت از طلوع فجر تا مغرب، استمرار داشته باشد. بنابراین اگر بین روز از نیت روزه برگردد و قصد ادامه روزه نداشته باشد، روزهاش باطل میشود و قصد دوباره برای ادامه روزه فایدهای ندارد، البته تا اذان مغرب باید از مبطلات روزه خودداری کند.
🔺 رساله نماز و روزه، مسأله ۸۱۴
🔺️ رسانه KHAMENEI.IR بهمناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان، احکام روزهداری مطابق با فتوای حضرت آیتالله خامنهای را به مرور منتشر میکند.
🆔 @khamenei_ahkam
اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم :
روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده؟؟؟ 🤔
حتما میگه: ازشمام قبول باشه و ممنونم و کلی بهمون محبت میکنه .😌🍃
حالا اگه سر افطار سرمون رو بالا بگیریم و به #امامزمان (عج) عرض کنیم : آقاجون روزه تون قبول ، مطمئن باشید آقا هر جوابی بدهند ، دعاشون در حقمون مستجابه .😍❤️
#روایت_عشق
#ماهرمضان
@Revayateeshg
روایت عشق🖤
اگه سر سفره افطار به کسی که کنارمان نشسته بگوئیم : روزه ات قبول باشه ، اون چی جواب میده؟؟؟ 🤔 حتما
اقاجان!😍❤️
قبول باشه نماز و روزتون...:))
التماس دعا آقا...!
مارو یادتون نره یه وقت!🙏🏻
#امامزمان
#روایت_عشق
#ماهمبارکرمضان
@Revayateeshg
⭐️دعای افطار⭐️
{بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ}
اللّٰهُمَّ لَكَ صُمْنا، وَعَلَىٰ رِزْقِكَ أَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.
قبولباشهروایتعشقیهایعزیز💚😍
#ماه_مبارک_رمضان
#روایت_عشق
@Revayateeshg
یکی از خصلت های زیبای حاج محسن تواضع بی نظیر ایشون بود که همیشه زبون زد همه بچه ها چه تو بسیج و چه تو هیئت بود؛ برای مثال همیشه برای ماها که افتخار رفاقت باهاش رو داشتیم باعث غرور بود که رفیقمون و بچه محلمون از تکاورای تیپ 65؛ اما آقا محسن هم با اینکه غرور خاصی رو نسبت به ارتش داشت هر وقت که تو جمع بسیجیا بود خودشو بسیجی می دونست و اگه کسی تو جمعی که بچه بسیجی ها بودن ایشون رو با القاب نظامیش خطاب میکرد شدیدا ناراحت میشد و میگفت من اگرم الان تو ارتشم به برکت حضورم تو بسیج و دستگاه اهل بیته....
#شهیدانه 🌸
#روایت_عشق 🌺
#شهیدمحسنقوطاسلو🌼
@Revayateeshg
♢برای شهید شدن ..
هنر لازم استــ !
✨
♢هنر بہ خدا رسیدن..
هنر ڪشتن نَفس..
هنر تَهذیب..
✨
♢تاهنرمند نشویم..
شهيد نمے شویم..🍁
#شهید_محمد_هادی_امینی❤️
#روایت_عشق 🌱
#شهیدانه🌼
@Revayateeshg
هیس شهدا !
ما از شما فقط دَم میزنیم !
از عمل خبری نیست ...
چَشم ها را ببندید
اینجا کسی حواسش به نگاهِ شما نیست
#تلنگرانه
#روایت_عشق
#شهداشرمندهایم 💔😞
@Revayateeshg
#دلنوشته📚
#سحردوازدهم 🌙✨
یادت هست 🌟
این شده عادتم هر وقت که از تو خالی میشوم چشم به در های بسته دلم میدوزم🌺
و منتظر نشانه ای
تا دوباره روزنه های نور را به روی تاریک خانه دلم بگشایم💫
هر زمان که ایستادن را فراموش میکن
و به نشستن چنان خو میگیرم🍃
که گویی هرگز عاشقی را تجربه نکرده بودم🌼
چشم به دستان تو میدوزم
تا زیر بازوان مرا بگیری
و از زمین بلندم کنی❣
محبوب من🥰
دلبر رعنا قد من☺️
خالی شدنم قصه ای دراز دارد اما پر شدن دوباره ام از تو به یک کرشمه نگاهت حادث میشود💖
رمضان سرشار از نشانه هاست ✍
در هر لحظه اش،خودت نشانه ای میشوی و فرود می آیی!
با اولین جرعه ی آب در لحظه افطار
💧با اولین تشنگیِ میان روز…
با اولین سکوت نیمه شب...🌖
و تو از راه می رسی🌹
می دانی نداشتنت درد بی درمانی است که فقط به یک اشاره تو درمان میشود💔
و من باز به یک نگاه تو که نه....
با صد کرشمه یکباره ات درمانی نو را سر میکشم🌸
🤲🏻الحمدالله که کودکی هایم خسته ات نمیکند
🤲🏻الحمدالله که غفلت هایم تو را به ستوه نمیآورد
الحمدالله که مال منی خدا😍❤️
من بیتو تمام خواهم شد....
#روایت_عشق
#ماهمبارکرمضان
@Revayateeshg