هر چند که زخم جگرش خوب نشد
صد شکر لبش شکسته از چوب نشد
هر چند به روی بام افتاد ولی
مانند حسین تنش لگد کوب نشد
#امام_جواد (ع)
#جوانان_نسل_ظهور
@Revolutio
°✿فدک✿°:
سلام ما به رخ انور امام جواد
درود ما، به تن اطهر امام جواد
غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود
کسی به وادی غم، یاور امام جواد🥺
شهادت مظهر جود و سخا و علم و معرفت امام جواد (ع) تسلیت و تعزیت باد.😔🖤
#امام_جواد(ع)
@Revolutio
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°✿فدک✿°:
۲۳ سالگی تو رد کردی؟
یا مونده برسی؟
راستی کجایی؟!
@Revolutio
+یاایهاالتڪفیریونوالسلفیون!
_نعم . .
+همتونفدایسیدعلیمون😎✌️🏿'
#رهبرانه♥
@Revolutio
# *زندگينامه*
ابراهيم در اول ارديبهشــت ســال 1336 در محله شــهيدآيت الله سعيدي
حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود.
او چهارمين فرزند خانواده بشــمار ميرفت. با اين حال پدرش، مشــهدي
محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت.
او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي
توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد.
ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشــيد. از آنجا بود که همچون
مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد.
دوران دبســتان را به مدرســه طالقاني رفت و دبيرســتان را نيز در مدارس
ابوريحان و کريمخان زند.
ســال 1355 توانســت به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي
پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد.
حضور در هيئت جوانان وحدت اســامي و همراهي و شاگردي استادي
نظير عالمه محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود.
در دوران پيروزي انقلاب شجاعتهاي بسياري از خود نشان داد.
او همزمــان بــا تحصيل علم بــه کار در بازار تهران مشــغول بود. پس از
انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد.
ابراهيــم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و
بوم مشغول شد.
او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باســتاني شــروع کرد.
در واليبال وکشــتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه
ميايستاد.
مردانگــي او را ميتوان در ارتفاعات ســر به فلک کشــيده بازي دراز و
گيلان غرب تا دشتهاي سوزان جنوب مشاهده کرد.
حماســههاي او در اين مناطق هنــوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي
ميکند.
در والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچههاي گردانهاي کميل و حنظله
درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند.
ســرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرســتادن بچه هاي باقيمانده به
عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد.
او هميشه از خدا ميخواســت گمنام بماند، چرا كه گمنامي صفت ياران
محبوب خداست.
خدا هم دعايش را مســتجاب كرد. ابراهيم سالهاست كه گمنام و غريب
در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور.
~~~~~~
# *محبت پدر*
*راوی: رضا هادي*
درخانهاي کوچک و مســتاجري درحوالي ميدان خراسان تهران زندگي
ميكرديم.
اولين روزهاي ارديبهشت سال1336 بود. پدر چند روزي است كه خيلي
خوشحال است.
خدا در اولين روز اين ماه، پســري به او عطا کرد. او دائمًا از خدا تشــكر
ميكرد.
هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي پدر براي اين پسر
تازه متولد شده خيلي ذوق ميكند.
البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد:
«ابراهيم»
پدرمان نام پيامبــري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد
بود. و اين اسم واقعًا برازنده او بود.
بســتگان و دوســتان هر وقت او را ميديدند با تعجب ميگفتند: حســين
آقا، تو ســه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پســر اينقدر خوشحالي
ميكني؟!
پــدر با آرامش خاصي جواب ميداد: اين پســر حالــت عجيبي دارد! من
مطمئن هســتم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا ميشــود، اين پسر نام من را
هم زنده ميكند!
راست ميگفت. محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود.
هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد،
اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد.
٭٭٭
ابراهيم دوران دبســتان را به مدرســه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق
خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد.
يكبار هم در همان ســالهاي دبســتان به دوستش گفته بود: باباي من آدم
خيلي خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توي خواب ديده.
وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت كربلا داشــته، حضرت عباس 7 را
در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده.
زماني هم كه سال آخر دبســتان بود به دوستانش گفته بود: پدرم ميگه،
آقاي خميني كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه.
حتــي بابام ميگه: همه بايد به دســتورات اون آقا عمــل كنند. چون مثل
دستورات امام زمانه(عج) می مونه.
دوســتانش هم گفته بودند: ابراهيم ديگه اين حرفها رو نزن. آقاي ناظم
بفهمه اخراجت ميكنه.
شــايد براي دوســتان ابراهيم شــنيدن اين حرفها عجيب بود. ولي او به
حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت.
#سلام_بر_ابراهیم
@Revolutio
شوخی های ابراهیم و دیگر دوستانش، همیشه لبخند را بر لبان تمامی دوستان مینشاند.
یکبار دوستان سپاهی از جنوب به گیلان غرب آمدند. ابراهیم به همراه برخی دوستان در کنار آن ها نشسته بود. تنها چیزی که از جمع میشنیدم صدای خنده بود.
وارد جمع آنها شدم و به ابراهیم گفتم: چیکار میکنید؟ به شوخی گفت: میخوای گریه کنم؟ بعد خیلی عادی زد زیر گریه و اشک از چشمانش جاری شد.
#شهید_ابراهیم_هادی
@Revolutio
#لطیفه بی مزه😂😂
من حداقل 17 حقیقت رو راجع به شما میدونم...😁
1. الان بیداری
2. گوشیت روشنه
3. یه انسان هستی
4. داری pm منو میخونی
5. تو نمیتونی وقتی زبونت بیرونه بگی ژ
7. الان داری امتحان میکنی
8. الان خندت گرفت
9. اصلا ندیدی که عدد 6 رو جا انداختم
10. الان برگشتی چک کنی ببینی جا انداختم یا نه
11. الان باز خندیدی
12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چندبار نوشتم
13. الان چک کردی ببینی کدومه
14. پیداش نکردی داری میخندی
15 . وای داری عصبی میشی😱
16 .میخوای لفت بدی😩
17 .نه بابا! شما باجنبه ای😂😅
@Revolutio
‹🕊❤️›
•
•
شھادتهمانپیچكسبز؎است
کھجوانھمےزندبردلها؎عاشق!
هماندلهایےکھعـٰاشقِخُداشدھاند!(꧇
•
•
‹ #شھیدانہッ!. ›
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
@Revolutio
#بدونشوخی🖐🏼
میگفتشماتومدرسهودانشگاه،نماینده
بچهحزباللهیهابهحسابمیاید..!
پسطورینباشهکهبگنهرچیآدم
بیسوادوتنبلهستمذهبیشده..!!
#بدون_تعارف
@Revolutio
°✿فدک✿°:
عزیزان جدیدا دارن شمعهایی با اسم یاحسین و یاعلی و ائمه که برچسب آیه ی قرآن هم روی اونها هست رو در فضای مجازی و احتمالا در مغازه ها به فروش میرسونند حواستون باشه اینها با این کار و خیلیها از روی نا آگاهی اینها رو تولید و خیلیها به خاطر طرح قشنگ و جذابش خریداری میکنن و عملا با این کار فعل حرام انجام میدن چون دارن اسم ائمه و آیات قرآن رو آتش میزنن گفتم اطلاع بدم حواستون باشه....لطفا اطلاع رسانی کنید....یاعلی♥️
@Revolutio
⌜.🌿☕️. ⌟
موفیقتشـایددرصفحهِۍِبعدۍباشد ؛
- ڪِتابرانبند🌼💕ˇˇ!'
•⊱ - - - - - - - - - - - - - - - ⊰•
⌯#انگیزشی🥥'.•⸣
@Revolutio