🌷بِسمِرَبِّشُهَداءِوصِدّیقین🌷
سلام
اومدم آدرس یک محفل شهدایی رو به شما بدم...ادرس به این شرح است👇🏻
♡وارد شهر ایتا بشید🍃
♡خیابان حضرت زینب(س)🌸
♡از کوچه پس کوچه هایی که هر کدام به نام یک شهید است بگذرید🍃
♡۳۱۲ کوچه رو که گذشتید...🌸
♡۳۱۳ اُمین کوچه،خدام شهداء در اونجا جمع شدند🍃
خوشحال میشم شما هم به محفل عاشقانه ما بپیوندید😍
✨✨✨✨✨✨✨✨
https://eitaa.com/joinchat/3321233535C9cd1a8151a
✨✨✨✨✨✨✨✨
سلااااامـ
اومدم یه کانال عااااالی رو بهتون معرفی کنم 😍
یه کانال که پر از پروفایل و متن های مذهبی کلیپ از استاد رائفی پور و استاد پناهیان
خلاصه هر چی بگم کم گفتم
اگه داری این پیامو میبینی زوووود وارد کانال شو حتماً امام زمان (عج) خیلی دوست داره😍
@Emamzamanii🌹
بدوووووووو تا دیر نشده بزن رو لینک 👆
😍😍
سلام به تمام رفقای گلم که تازه به جمع ما پیوستن انشاالله که همیشه بمونین 🎍🌷
🌸•|بھ وقت ؏اشقی|•💕
•°|⭐️🌙|°•
🌸اِلهی عَظُمَ الْبَلاء
🌺ُوَبَرِحَ الْخَفآءُ
🌸وَانْکَشَفَ الْغِطآء
🌺ُوَانْقَطَعَ الرَّجآء
🌸ُو َضاقَتِ الاَْرْض
🌺ُوَمُنِعَتِ السَّمآء
🌸وَاَنْتَ الْمُسْتَعان
🌺ُوَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
🌸وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآء
🌺ِاَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَالِ مُحَمَّد
🌸اُولِی الاَْمْر ِالَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ
🌺وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ
🌸فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلا قَریباً
🌺کَلَمْحِ الْبَصَرِاَو ْهُوَ اَقْرَب
🌸ُیا مُحَمَّدُ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یامُحَمَّدُ
🌺اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ
🌸و َانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ
🌺یا مَوْلانا یاصاحِبَ الزَّمان
🌸ِالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🌺اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
🌸 السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🌺الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌸َیااَرْحَمَ الرّاحِمینَ
🌺بِحَقِّ مُحَمَّد وَالِهِ الطّاهِرین🤲🏻🌊
#لبخندجان...✨🌚.
تلنگر💡
هرموقع خواستی درمورد
دیگران قضاوت کنی ‼️
آروم تودلت بگو
مگه من کیم 🙂؟!
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
⟮∞🌼♥️∞⟯
.
عجبــحالوهوایـےدارد؛
چادرِمشکۍزهرایـےمن ..'!
.
#چادرانِهـ🌱'!
#مثلالماس🌸🍃•°
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
امام صادق عليهالسلام :
کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، زیرا کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است.
🥀⃟🖤⸾⇄ #سخن_بزرگان
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
جانزَهراهیچوقت ؛
ازخانهبیرونممڪن :)
منڪهجاییراندارم . .
اےڪسۅڪاࢪمحسین💔
#السلامعلیڪیااباعبدلله..🌿
#پروفایل
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
「🤍🖇↻||••
-
-
پارھهاۍایندلبۍڪسرا؛
ٺوباآنطرزنگاهتوصلپینھمیکنۍ...シ!
-
-
🖇⃟🤍¦⇢ #حاجقاسم
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
#تلنـگر
#رفیقونہ
رفـاقـتهاتـون...👬
طـوࢪۍباشـہ،ڪہاگـہهـروقـٺ...😇
رفـیـقـتـوݩ💚
بہیـہنـامحـرمنگـاھڪرد،،،👀
بـهـشبگـیـد:🗣
رفـیـق!بنـدڪفـشاٺـوبـسـتـۍ؟؟✨🧐
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
「📚🎙↻||••
.
استادپناهیان میگن:
همیشهبهخودتونبگید
حضرتعباس(ع)نگاممیکنه...👀
امامحسین(ع)نگاممیکنه...👀
بعدخدابهشونمیگه..👀
نگاهکنیدبندموچقددلشکستس...
چقددوستونداره...
چقددلخوشبهیهنیمنگاه...
یهنگاهبهشبُکنین...💔🖐🏻
.
📚⃟🎙¦⇢ #منبرمجازے
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
「💣😎↻||••
.
"سرعٺ سیر جوونـا از همه بـالاترهـ✌️🏼
عـلےاڪبر اولیݩ نفر بود ڪه
از بنےهاشم سبقٺ گرفت برای شهادٺ(:
جوونے یعنۍ،
سر بزنگاه خطشڪنۍ ڪردن!"💣😎
.
#حاجحسینیڪٺافرمودند😌🤞🏻
.
💣⃟😎¦⇢ #شهادٺ
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
💠بهش گفتـم :
🌹راضیام شهیـد بشی
ولی الان نه ! تو هنوز جـوونی
تو جـواب بهم گفـت :
لذتی که علی اکبر از شهادت بُرد🕊
حبیب ابن مظاهر نبرد !🖤
✍ راوی : همسر شهید
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🕊
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
اللهماغفرلیالذنوب
التیتحرمنیالحسینعلیھاسلام.
خدایاگناهانیراکھمرااز
حسینمحروممیکند،ببخش
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
‹🔗🥀›
.
¦ـڪوچِہباغجَنتھ،ڪوچِھسینہزَنات
¦ـشربَتشھـٰادتہ؛چا؎ِداغروضِہھات...!
〖ڪپۍباذڪرصلواٺآزاد〗
•فَرزندانحاجقـٰاسم•
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
1_100906380.mp3.mp3
1.46M
من غلام نوکراتم.........😭
↻<🖤⛓>••
━━━━●────────
⇆ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
#مداحی
#موسیقی🎼🎤
ـ🏴 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ <⛓>ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ🏴
دخـــتــران انـــقـــلابـــی
@Revolutio
Abdolreza Helali - Aghaye Man (128).mp3
2.33M
دنیای من آقای من.........😭
↻<🖤⛓>••
━━━━●────────
⇆ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
#مداحی
#موسیقی🎼🎤
ـ🏴 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ <⛓>ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ🏴
دخـــتــران انـــقـــلابـــی
@Revolutio
Abdolreza Helali - Daryaye Aramesh [128].mp3
4.25M
شروع عاشقیمون قدیم ندیما زیر همین پرچم.....😭
↻<🖤⛓>••
━━━━●────────
⇆ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
#مداحی
#موسیقی🎼🎤
ـ🏴 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ <⛓>ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ🏴
دخـــتــران انـــقـــلابـــی
@Revolutio
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان
#لیلی_سر_به_هوا
#پارت_هفدهم
💕💍💕💍💕💍💕💍💕
💕💍💕💍💕💍💕💍
💕💍💕💍💕💍💕
💕💍💕💍💕💍
💕💍💕💍💕
💕💍💕💍
💕💍💕
💕💍
💕
اوهم متقابال به او نزدیک شد و با صدایی که سعی داشت آرام باشد تا پدر
و مادرش متوجه نشوند، گفت: می دونم، موردی نیست خانم عاشق پیشه!
لبخند تلخی روی لب نشاند. مبینا هم بعد از خداحافظی و تشکر کوتاهی از
پدر و مادر وی، پیاده شد. در خانه را که گشود، از مبینا ی پر شور و
نشاط تبدیل به مبینا ی منزوی شد.
)هفت روز بعد_ مسجد(
با صدایی که از ذوق می لرزید رو به مبینا که در خیال خودش سیر می
کرد، گفت: وای مبین نمی دونی چه قدر ذوق دارم.
- دسته بردن توی این شب مهتابی و سرد، ذوق داره؟
با شوقی که مبینا توانایی درکش را نداشت، پاسخ داد:
-آره؛ هرسال که می بینم می خوان هیئت ببرن، ذوق میکنم. نمی دونی چه
حسی داره. احساس می کنم توی اون صحنه ها حضور دارم، صدای طبل
و سنج، همه ی این ها من رو وارد یه فضای تازه می کنن.
- جالب شد دسته ای که این قدر تعریف می کنی رو ببینم، یه ذره از
شوقت بهم منتقل شد.
منشا کمی از خوش حالی اش این بود که می توانست هر چه قدر که دلش
می خواهد، عشقش را تماشا کند؛ بدون مزاحم و دردسر. هر چند که در
هر فرصت پیش آمده، او را دید می زد اما حسی به او می گفت:
لحظه به لحظه ی این روز ها را به خاطر بسپار! فرصت ها قابل بازگشت
نیستند.
تمام صحنه ها را در دفتر خاطرات ذهنش ثبت می کرد. به خاطر می
سپرد که بداند اگر فرجامش نرسیدن بود، تالشش را کرده. حاج آقا بر
خالف دگر شب ها، سخنانش را کوتاه کرد و بعد از چند دعای کوتاه از
مسجد رفت. همه به سوی حیاط مسجد پراکنده شدند و منتظر ساز مان دهی
هیئت شدند.
عده ای در گوشه ای جمع شده بودند و حرف می زدند و برخی هم بر
روی آرامگاه خویشاوندان خود، فاتخه می خواندند.
کیف مادرش را در دست داشت و کنار مبینا ایستاده بود. بعد از اعالم
وظایف هر کس، همه به سمت ماشین های خود حرکت کردند. عده ای هم
پشت دستگاه ها به راه افتادند تا به قولی نظر خود را ادا کنند.
با یاد آوری چیزی رو به مادرش که به سمت ماشین می رفت، گفت:
مامان من و مبینا با هیئت پیاده میاییم.
پدرش که پشت آن ها ایستاده بود، بدون درنگ گفت: باشه برین؛ ولی
مراقب باشین.
دست مبینا را گرفت و پشت بقیه حرکت کرد. مبینا که مات و مبهوت مانده
بود، دستش را خارج کرد و گفت: وایستا ببینم، چی شد؟
- اوه اوه خانوم هنگ کرد. ببین عزیزم من هر سال شب اول دسته، پیاده
می رم. امسال قسمت توهم شد پیاده بیایی.
- آها باشه بریم. خوبه در راه می تونیم حرف بزنیم.
-نچ حرف نداریم؛ به مداحی که پخش میشه گوش بده؛ خیلی قشنگه ادم رو
می بره توی حس!
هرسال همین طور بود، هیئت شب اول به دو مسجد پیر محله و
سورچانمحله را پیاده می رفت تا پدرش بتواند کسی را به جای او با خود
ببرد که راه رفتن برایش سخت است. برق خوش حالی در چشمانش در این
شب مهتابی و روشن، جلوه ی خاصی به صورتش بخشیده بود.
ماشین ال نود از کنارشان عبور کرد که آرنج مبینا در پهلوی عاطفه فرود
آمد. موضوع را حدس زد؛ راننده ی ماشین، آقای میم بود. سرش را پایین
انداخت، مشغول حرف زدن با مبینا شد و دست او را کشید و به کنار جاده
رفت. تفاوت امسال با سال های گذشه در دو چیز بود؛ اول اینکه عشقش
نسبت به سال قبل، چندین برابر شده بود و دوم این که بر خالف سال های
گذشته تنها نبود و بهترین دوستش او را همراهی می کرد.
ماشین از کنارشان عبور کرد. مبینا به راحتی می توانست تشخیص دهد که
چشمان درون آیینه چه کسی را نگاه می کنند. کمی قبل تر از مسجد، هیئت
را آماده کردند و با نواختن اولین ضربه ی طبل، مداحی و سنج زنی هم
شروع شد و دستگاه هم شروع به حرکت کرد. دو صف تشکیل شد که
آقایون رو به روی هم ایستاده و زنجیر می زدند. آقایون طبال و سنج زن
هم در وسط این دو صف ایستاده بودند. جلو تر از همه ی این ها، کسانی
حرکت می کردند که مشغول سینه زدن هستند؛ آقای میم هم جزوشان بود.
خانم ها پشت آخرین دستگاه حرکت می کردند و سینه می زدند.
مسجد در کنار جاده ای باریک قرار داشت که دور تا دور آن را قبر های
قدیمی و جدید پوشانده بودند. لحظه ای به ذهن همه خطور می کرد که
اتمام کار همه ی ما به همین قبر های دو متری ختم می شود. چه بسا اجل
زود تر به دنبالمان بیاید یا اندکی فرصت بیشتر مهمانمان کند تا جبران
کننده ی گناهانمان باشیم. ماشین ها دور کوچه پارت شده و به تنگی کوچه اضافه کرده بودند. با اتمام مداحی، همه بر روی زانو هایشان نشستند و این صدای روضه خوان بود که سکوت شب را می شکست. همراه با روضه خوانی، پذیرایی
﴿دخـــتــران انـــقـــلابـــی﴾
@Revolutio
💕
💕💍
💕💍💕
💕💍💕💍
💕💍💕💍💕
💕💍💕💍💕💍
💕💍💕💍💕💍💕
💕💍💕💍💕💍💕💍
💕💍💕💍💕💍💕💍💕
هدایت شده از ٹـــݕادݪ گسترده ٻـا زهــࢪا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام خدمت شما عزیزان که خواننده این بنر هستید
یه کانال داریم به اسم:
☆دخـــتــران انـــقـــلابـــی ☆
که هدفش اینه که از ولایت فقیه حمایت کنه و نگذاره کسی به آقامون و امام زمان «عج» توهین بشه
💖✨💖✨💖✨💖✨💖✨💖
خون دادن برای امام خمینی «ره» زیباست ولی خون دل خوردن برای امام خامنه ای از آن هم زیباترست
🌀⭐🌀⭐🌀⭐🌀⭐🌀⭐🌀⭐
کپی مطالب کاملا آزاد است اما ممنون میشم اگر دوست داشتین برای سلامتی رهبر عزیزمان و امام زمان«عج» یک صلوات بفرستید
🌀⭐🌀⭐🌀⭐🌀⭐🌀⭐🌀
این کانال وقف حضرت زهرا و امام زمان «عج» میباشد
🌿〰️〰️〰️〰️⭐〰️〰️〰️〰️🌿
«مردا میگن دختر را مثل سیبن
سیب رو زمین افتاده بو نداره
رهگذر هم پا رو دلش میگذاره»
«چادرم تاج سرم»
در این کانال مطالب زیادی در مورد حجاب گذاشته میشه ☘️
تازه کلی شگفتانه هم داره رمان، فیلم سینمایی، تم
استیکر........ البته خودتون هم می توانید نظر بدهید
🌀〰️〰️〰️⭐〰️〰️〰️🌀
لینک کانال این پایین هست لطفا عضوکانال
بشید تمام شما قوت قلب هستید
@Revolutio
دعای مهدی فاطمه بدرقه راهتون
💖💖💖💖💖💖